حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی پیرامون جزئیات ترور شهید فخری زاده و عوامل این ترور، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، برجام و برجام پلاس، روابط ایران و عربستان و عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با صهیونیستها توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش مهر به نقل از العالم، مشروح این گفتگو به شرح ذیل است:
چند سالی بود که ترور دانشمندان هستهای ایران در رژیم صهیونیستی تعطیل شده بود، اما با ترور شهید فخری زاده بنظر دوباره این جوخه آغاز بکار کرده و وارد فاز جدیدی شده است. بفرمائید در آن زمان چه اقداماتی صورت گرفت که رژیم صهیونیستی دست ازاین کار برداشت. فرماندهی کل سپاه متعاقب شهادت شهید فخری زاده اعلام کرد خودشان میدانند در آن زمان چگونه از آنها انتقام گرفته شد.
اقدام تروریستی که علیه دانشمند ایرانی آقای فخری زاده انجام شد، اولاً، اولین اقدام از این نوع نبوده همانطور که اشاره کردید در سالهای گذشته هم یک سلسله اقدامات و ترورهایی در ایران در خصوص دانشمندان ایرانی انجام شد، این به این معنا نیست که در سالهای گذشته دشمنان جمهوری اسلامی ایران چه صهیونیستها چه سرویسهای دیگری که علیه ایران فعالیت میکنند امکان انجام ترور را داشتنند، اما تمایلی که این کار را انجام بدهند موجود نبوده، نه آنها همیشه دانشمندان ما را زیر نظر دارند و از هر فرصت و شکاف اطلاعاتی سعی میکنند استفاده کنند برای ضربه زدن به حوزه علم و فناوری وهای تک در جمهوری اسلامی ایران از جمله به حوزه دانشمندانی که در بخشهای دفاعی کشور و در بخشهای علوم دقیقه و حساس کشور دارند کار انجام میدهند و بخشی از آن هم در حوزه هستهای لذا اگر بخواهم بگویم چه تحلیلی وجود دارد که در ادامه آن ترورهای زنجیره وار امروز با یک فاصله چند ساله شاهد آن هستیم این است که در تمام این مدت دشمنان تلاشهای خودشان را داشتند، اما موفق نمیشدند و متأسفانه در یک مقطع زمانی از یک شکاف امنیتی استفاده کردند و چنین اقداماتی را که البته طراحی پیچیدهای بود انجام دادند و این اتفاق ناگوار رخ داد.
اگر از من بپرسید که چه کسانی پشت این قضیه قرار داشتند خب در داخل رژیم صهیونیستی برخی از مقامات اطلاعاتی رژیم جعلی اسرائیل ادعا کردند که ما در پشت این حادثه بودیم، نتانیاهو سعی کرد تکذیب بکند، نتانیاهو اساساٌ آدم ترسویی هست و ضمن اینکه ادعاهایی را مطرح میکند، اما جرأت پذیرش مسئولیت را ندارد، چون میداند که عواقبش را نمیتواند تحمل بکند. آن طوری که من الان میتوانم بگویم این هست که آمران این ترور مشخص شدند برای جمهوری اسلامی ایران و قطعاً پاسخ قاطعی خواهند گرفت.
عاملان اجرای این ترور که بخشی از آنها توسط دستگاههای امنیتی ما شناسایی و حتی دستگیر شدهاند از عدالت فرار نخواهند کرد و حتما برخورد قوی پشیمان کنندهای با آنها خواهد شد، اما واقعیت این است که راجع به جزئیات این پروسه اطلاعاتی و امنیتی که وجود دارد برای برخورد با این شبکه من ترجیح میدهم متناسب با وضعیت پرونده و حساسیتهایی که وجود دارد دستگاههای ذیربط امنیتی که با اقتدار از امنیت جمهوری اسلامی ایران سالها دفاع کرده و میکنند در زمان مناسب خودش ان شاءالله اعلام خواهد شد.
گفتید که تحقیقات در خصوص کشف زاویهها و پشت پرده ترور دانشمند هستهای محسن فخری زاده در جریان است، تا این لحظه آیا دخالت طرفهای خارجی در طراحی و اجرای این عملیات اثبات شده است؟
اولاً در خصوص طراحان ترور وعاملان ترور شواهد مختلفی وجود دارد که صهیونیستها در این موضوع نقش داشتند، اما آیا صهیونیستها به تنهایی و بدون همکاری مثلاً سرویس آمریکا یا سرویس دیگری قادر بودن این کار را انجام بدهند قطعاً قادر به انجام این کار نبودند، جزئیات این برای بخشهای امنیتی ما مشخص شده، اما تا تکمیل این تحقیقات ترجیح این است که ما خیلی جزئیاتی را اعلام نکنیم و منتظر بمانیم که پیگیریهای امنیتی به نتییجه برسد.
اما همانگونه که در ترور دانشمندان هستهای ما بعدها روشن شد که صهیونیستها نقش مهمی را داشتند، ولی در حوزه اجرا از دیگر عوامل و دیگر امکانات و دیگر سرویسها استفاده کردند برای اینکه بتوانند این نیت خبیث خودشان را پیش ببرند لا اقل میشود گفت که این شواهد و قرائن همچنان وجود دارد و برای بخشهای امنیتی ما روشن است و شما در آیندهای نه چندان دور شاهد یک اقدام قاطع و یک پاسخ قاطع در حوزه آمران این ترور از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهید بود.
چند ساعت پس از ترور دانشمند هستهای محسن فخری زاده مقامات ارشد ایران از گرفتن انتقام سخن گفتند، دقیقاً منظورشان چه بود؟
برای پاسخ گفتن به این جنایت و انتقام که باید گرفته بشود و اقدامی که پشیمان کننده باشد برای آمران این ترور اقدامات چند لایهای مد نظر جمهوری اسلامی ایران هست، اما اینکه لایحههای این اقدامات چگونه هست فکر میکنم روزی که خبر در واقع پاسخ کوبنده و قاطع جمهوری اسلامی ایران و پاسخ پشیمان کننده جمهوری اسلامی ایران منتشر بشود ابعاد این مقابله به مثل و پاسخ پشیمان کننده و قاطع تشریح خواهد شد.
متعاقب شهادت شهید فخری زاده مجلس شورای اسلامی قانونی را به تصویب رساند که هم شامل تجدید نظرهایی اساسی در رویکرد هستهای ایران بود و هم ازضمانت اجرایی سفت و سختی برخوردار بود چنانکه درصورت عدم اجرای ان مسئولین مربوطه را مستوجب مجازات معرفی میکرد. بفرمائید درشرایط کنونی چقدر این قانون جدید و اقدامات پیش بینی شده در آن را مؤثر میدانید؟ حداقل اروپاییان در«بی عملی» به توافقاتشان معروف هستند.
قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها تقریباً از حدود چهار ماه پیش در مجلس جدید شورای اسلامی ما یعنی در مجلس یازدهم کلید خورد و بحثهای کارشناسی آن در مجلس و کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی با مشارکت کمیسیونهای دیگر اقتصادی، انرژی وغیره مورد بررسی جدی قرار گرفت.
اولاً این قانون روند طبیعی خودش را طی میکرد که وارد مجلس بشود و در دستور کار مجلس قرار بگیرد وتصویب بشود، آن چیزی که یک مقدار در پایان کار ومتنی که آماده بود و ممکن بود دو یا سه هفته بعد در مجلس تصویب شود باعث شد شتاب بیشتری به این مصوبه در مجلس داده شد ترور شهید فخری زاده دانشمند ایرانی بود که طبعاً مجلس به عنوان یک لایه از آن پاسخهایی که باید میداد در قبال این ترور سرعت بخشید به کاری بایستی در این موضوع انجام میشد، اما واقعیت این است که من به عنوان کسی که ارتباط دارم و از نزدیک تحولات در درون مجلس را دنبال میکنم، این طرح به هیچ وجه یک طرح احساسی نیست.
به هیچ وجه این قانون تحت فضای احساسی تصویب نشد و بین بخشهای ذیربط کارشناسی در کشور و پارلمان جمهوری اسلامی ایران رفت و برگشتها و گفتگوهای بسیاری شد و آن چه که امروز به تصویب رسیده به عنوان قانون برای همه طرفها لازم الاجرا است و حتی میبینید در داخل این قانون در یکی از بندها به صراحت آمده که مسئولیت اجرای این قانون متوجه مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران هست و حتی هر فردی تخطی بکند از اجرای این قانون مجازات برای آن پیش بینی شده در دل این قانون، اما اینکه ارتباط این با ترور شهید فخری زاده چیست عرض کردم قدری و چند روزی فقط شتاب داد و سرعت بخشید به اینکه این قانون به عنوان یک واکنش پارلمانی است.
پاسخی که آنها باید بگیرند پاسخ بسیار قوی در سطوح دیگری خواهد بود برای آمران ترور، اما به عنوان اولین واکنش پارلمانی به این ترور آنچه را که در قالب این قانون مطرح شد به عنوان نوعی از پاسخ دیده شده، اما عین حال این قانون نه صرفاً پاسخ به این ترور بلکه پاسخ به بد عهدیهای کشورهای اروپایی، در پاسخ به تحریمهای ظالمانه یک جانبه و به عنوان یک راه حل منطقی واصولی برای خارج کردن کشور از تحریمهای بی انتها و تکراری ایالات متحده آمریکاست.
اشاره کردید که قسمتی از این تصمیم به بد عهدی کشورهای اروپایی در برجام باز میگردد، به نظر شما موضع کشورهای اروپایی در خصوص این تصمیم چه خواهد بود؟
من اولاً مایلم اینجا تاکید کنم که در این سالهایی که ما شاهد خروج آمریکا از برجام و شاهد بد عهدی سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در برجام بودیم رفتار چین و روسیه با جمهوری اسلامی ایران متفاوت بود، یعنی چین و روسیه همراهی نکردند با تحریمهای یک جانبه آمریکا هر چند آنها هم در برخی از موضوعات دچار محدودیتها و ملاحظات سیاسی در قبال تحریمهای ظالمانه و یک جانبه آمریکا بودند، اما آنچه که به اروپا بر میگردد واقعاً اروپاییها فقط با جمهوری اسلامی ایران در این موضوع بازی کردند، فقط حرفهای زیبا زدند و ژستهای زیبا گرفتند.
برخی از اقدامات کوچک انجام شد، برخی از کانالهای مالی کوچک بین ما و با یک کشور اروپایی و یا بخشی از اروپا در برخی از موضوعات خاص؛ اما با توجه به توانی که در ایران وجود دارد، با توجه به جمعیت بالای ۸۰ میلیونی و وسعت سرزمینی ایران این اقدامات اقداماتی بسیار کوچک و حتی غیر قابل طرح هست در این مقوله و در این چارچوب، آنچه که به صراحت در این قانون آمده اشاره شده به اینکه بالاخره اروپا و آمریکا در چارچوب برجام قرار بوده دو کار انجام بدهند و اگر غیر از این باشد این قانون در موعد مقرر خودش با مهلتهایی که داده شده است با قوت اجرا خواهد شد و آن هم حداقلش این است که نفت ایران خریداری بشود و پول نفت ایران در مسیر درست بانکی در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد.
این حداقل انتظاری است که مردم ما از برجام وتوافق هستهای دارند، ولی من میتوانم به صراحت بگویم که قانونی که در مجلس تصویب شد، روحیهای که در مجلس وجود دارد برای پیگیری به این قانون به گونهای نیست که اروپاییها فکر کنند که میتوانند با ادامه آن بازی تکراری، با ادامه وعدههای پوشالی خودشان طرف ایرانی را منصرف کنند از اجرای این قانون، چرا که اصلاً این قانون در مجلس تصویب شده است و دولت در قبال این قانون فقط مجری است وباید قانون را اجرا بکند.
بعد از تصویب این قانون بحثهایی در سطح رسانهها و برخی مسئولان درگرفت که نشان میداد نگاهها به این قانون جدید دوگانه است. آیا واقعاً دراین خصوص اختلاف نظری جدی میان مسئولان تصمیم ساز وجود داشت یا دارد؟
خب چند صدایی در دمکراسی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، ما در همان زمانی که این قانون داشت در مجلس تصویب میشد مواجه بودیم با اظهارات سخنگوی محترم دولت که به نظر من اظهارات سخنگوی محترم دولت اظهارات زود هنگامی بود و با روح حاکم بر خواستههای نمایندگان مردم و قانونی که در حال تصویب بود سازگاری نداشت، اما از آن طرف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد به صراحت به طرفهای برجامی که به صرف اینکه دولت تحفظ دارد نسبت به بندهای این قانون یا ندارد بالاخره تبدیل به قانون شده و این قانون برای جمهوری اسلامی ایران لازم الاجرا است و دولت هم باید آن را اجرا کند، اما در دل ان قانون یک بندی هم دیده شده که اگر رفتار طرفهای مقابل تغییر بکند و این تغییر محسوس باشد و تضمین شده باشد و نه در حد وعده و حرف، امکان در واقع حرکت دولت در مسیر پیگیری موضوعات وجود داشته باشد.
شما در ایران منتظر تغییری در معادلات و مواضع و تصمیمهای آمریکا پس از به قدرت رسیدن جو بایدن هستید؟
سوال شما ابعاد خیلی متنوعی دارد، از یک منظر یک رویکرد و یک نگاهی وجود دارد این است که بالاخره برجام و توافق هستهای در زمان حاکمیت دمکراتها در اداره کاخ سفید به عنوان یک سند به تأیید طرفین رسیده پس با بازگشت دمکراتها به کاخ سفید امکان اینکه آنها به برجام بازگردند وجود دارد و این یک فرصتی است برای احیا و زنده کردن مجدد برجام این یک نگاه است نسبت به برجام.
در ارتباط با این نگاه اگر شما از بنده بپرسید من میتوانم شواهد و قرائنی را خدمت شما ارائه بدهم که حتی در دوره اوباما ضمن اینکه برجام اجرا شد نقض برجام هم در موارد متنوعی در همان دوره اوباما کلید خورد پس اینکه بخواهیم خیلی خوشبین باشیم به اینکه بایدن میآید روی کار این یعنی بازگشت به یک دوره طلایی برجام وحل مشکلات ما با طرفهای مقابل به نظر میآید در عرصه گفتمان سیاسی و منطق سیاست خارجی ساده اندیشی و ساده انگار است.
نکته دوم این است که روش دمکراتها با جمهوری خواهها فرق میکند یا روش بایدن با روش شخص ترامپ فرق میکند، این حرف درستی است، ترامپ یک شخصیت غیر قابل پیش بینی بود، اما بایدن را میتوانید رفتار و شخصیتش را پیش بینی کنید، اساساً دمکراتها در حوزه سیاست خارجی وقتی میخواهند سیاست مقابلهای داشته باشند ایجاد ائتلاف میکنند یا به قول عرب زبانان عزیز تحالف ایجاد میکنند و از طریق ائتلاف با چند کشور تصمیم میگیرند فشارهای خودشان را افزایش بدهند.
آقای بایدن هنوز نیامده صحبت از ضرورت ایجاد یک ائتلاف با اروپا و برخی از کشورها میکند و به صراحت میگوید که هدف ما از این ائتلاف پیگیری سیاستهای مقابلهای با ایران هست همچنین با چین و روسیه هست پس از این منظر هم مشخص هست که نگاه بایدن این است که همان اقداماتی که آقای ترامپ انجام داده دنبال کند، ولی با یک هزینه کمتری در خصوص بحث برجام و توافق هستهای بتواند کار را مدیریت بکند.
لایه سوم یا سطح سوم در این خصوص میشود به آن اشاره کرد این است که آقای بایدن هم مثل ترامپ از مذاکره صحبت میکند، من دیشب یک توئیتی ترامپ کرده بود ترامپ هنوز این حرف بی اساسش را تکرار میکند که من پیروز شوم، ظرف یک زمان گفته بود ۲۰ ثانیه اخیراً گفته ظرف یک ساعت با ایرانیها سر میز مذاکره خواهیم نشست، خب آرزوی هم ترامپ هم بایدن هست که ایران به میز مذاکره برگردد، اما آقای بایدن چیزی که تا کنون اعلام کرده برای مذاکراتش از موضوعاتی فراتر از هستهای صحبت میکند، از منطقه صحبت میکند، از موشکهای دفاعی ایران صحبت میکند طبعاً میخواهد همه موضوعات را روی میز مذاکره قرار بدهد.
ببینید اولاً برای ما ملاک این حرفهای آشفته آمریکاییها نیست، ملاک برای ما این است که رفتار آمریکا چگونه خواهد بود، رفتار آمریکا میتواند تعیین کننده باشد که در قبال آن رفتار جمهوری اسلامی ایران چگونه عمل باید بکند، آمریکاییها در چهل سال گذشته امتحانشان را در مقابل جمهوری اسلامی ایران پس دادند، هم ما آنها را خوب میشناسیم و هم آنها ما را خوب میشناسند، لذا دوره بلوف زدنها و حرفهای آشفته زدن در کاخ سفید به سر آمده، باید با رفتار ملموس و عینی و عملی آمریکاییها بگویند در مقابل مردم بزرگ ایران چگونه میخواهند عمل بکنند و طبعاً در مقام پاسخگویی و پاسخ دادن به رفتار آمریکاییها ایران سیاستی را اتخاذ میکند که تناسب داشته باشد با رفتار آمریکاییها.
فرض آخر هم این است، ممکن است برخی از مخاطبین بیرونی یا داخلی بگویند بالاخره آمدن بایدن یک فرصت است، ممکن است دریچههای کوچکی باز بکند، ببینید در بحث ایران و آمریکا آن چیزی که تعیین کننده است نگاه راهبردی است، آن چیزی که تعیین کننده است در سطح راهبرد هاست و نه در سطح تاکتیکها پس آقای جو بایدن و دمکراتها باید بگویند آیا راهبردشان با ایران تداوم دشمنی است یا راهبردشان با ایران دوستی و همکاری مسالمت آمیز هست، احترام به حقوق ملت ایران و احترام به حقوق ملت هاست یا روشهای سلطه گرایانه قبلی خودشان را میخواهند دنبال کنند لذا با همه بدبینیهایی که من دارم، ولی در عین حال منتظر میمانیم از دوره حرفهای آشفته ببینیم رفتار عملی آمریکا چگونه است و متناسب با آن جمهوری اسلامی ایران تصمیم خواهد گرفت.
از ضرورت انتقال از مرحله کلام به عمل گرایی صحبت کردید، همچنین از تفاوت در سیاست جمهوری خواهها و دمکراتها که بر ائتلاف تاکید دارند، در همین راستا وزیر خارجه آلمان چند روز پیش تاکید کرد که باید بندهایی و موضوعاتی به توافق هستهای اضافه شود مانند موضوع موشک بالستیک ایران و نفوذ منطقهای ایران! نظر شما در اینباره چیست؟
وزیر خارجه آلمان اولاً از یک اصطلاحی استفاده کرده به نام برجام پلاس، این برجام پلاس یک مفهومش میتواند این باشد که موضوعات جدیدی به برجام اضافه شود، یک مفهوم دیگر این است که طرفهای مذاکره جدیدی به برجام اضافه شوند، برداشت من شخصاً از این اظهارات وزیر خارجه آلمان این بود که او به دنبال این هست که موضوعات جدیدی برای گفتگوهای برجامی باید اضافه شود، جمهوری اسلامی ایران در این رابطه تصمیم خودش را از قبل گرفته، همان زمانی که برجام هستهای به نتیجه رسیدبه صراحت مقام معظم رهبری اعلام فرمودند که برجام ۲ و۳ و ... نداریم، ما برجام منطقهای و برجام موشکی و ... نخواهیم داشت و آمریکاییها و اروپاییها و طرفهای برجامی ما باید اول صداقت خودشان را در همین برجام هستهای نشان بدهند که عملاً علیه آن رفتار کردند و نشان دادند رفتار صادقانه در این رابطه ندارند.
اما من فکر میکنم اظهاراتی که اروپاییها بعضاً بروز میدهند در این رابطه، اروپاییها حس میکنند که از دوره ترامپ فاصله میگیرند و وارد دوره کار با بایدن میشوند، هم اینکه ائتلاف و همکاری جدید شروع میشود برای اروپاییهایی که در مقابل آمریکا خیلی استقلال از خودشان ندارند.
من همیشه به مقامات اروپایی در ملاقاتهایم گفتهام که ما متاسف میشویم که شما در مقابل آمریکا هیچ استقلال و هویت مستقلی ندارید و مثل یک طفل خردسال حس میکنید دستتان را باید آمریکاییها بگیرند که بتوانید تعادلتان را حفظ کنید، واقعاً در عرصه سیاست خارجی، اروپاییها در مقابل آمریکاییها نشان دادند که ابتکار عمل واستقلال خودشان را نمیتوانند حفظ کنند.
به هر حال این وضعیت است که وجود دارد و ما فکر میکنیم اروپاییها از تجربه گذشته درس بگیرند و باز باید بگویم که اروپاییها باید از حرفهای آشفته و تکراری فاصله بگیرند، اروپاییها باید بدانند تبدیل یک موضوع و توافق بر سر یک موضوع بین اروپا و آمریکا به شکلی که یکی پلیس بد را بازی کند و یکی نقش پلیس خوب را بازی کند، دوران این مسئله هم به سر آمده.
آن چیزی که مهم است این است که جمهوری اسلامی ایران با این خط کش مقایسه میکند که آیا حرفی که وزیر خارجه آلمان میزند، آیا طرحی که اروپایی برای این مسئله دارد منافع ملت ایران را بدون فریب غربی و فریب آمریکایی تأمین میکند یا نمیکند؟ این برای ما شاخص است والا این حرفهایی که زده میشود و حرفهای مداخله گرایانه من فکر میکنم وزیر خارجه آلمان باید پاسخگو باشد به ملت ایران که در قبال بی تعهدی و بی عهدی اشان در برجام در برابر مردم ایران چه پاسخی دارند؟
در همین راستا بعضی از دولتها مثل عربستان اعلام کردند که میخواهند در هر مذاکرهای در آینده در خصوص توافق هستهای شرکت کنند، آیا ایران به این مسئله راضی میشود؟
اولاً ما هیچ وقت راه گفتگوی دو جانبه را با عربستان سعودی نبسته ایم، علیرغم رفتار غیر سازنده عربستان سعودی در قبال تحولات منطقه از جمله در مقابل جمهوری اسلامی ایران همیشه راه را برای بازگشت عربستان سعودی به گفتگوهای دو جانبه و حرکتش در مسیر سازنده و اصلاح حرکتش از مسیر تخریبی به مسیر سازنده ما راه را باز گذاشتهایم.
ثانیاً فرمتهای مختلفی پیشنهاد میکنند بعضی از کشورها برای گفتگوهای منطقهای، ولی این فرمتها به گونهای است که همیشه یک بخش این فرمت پنج کشور عضو دائم شورای امنیت اند و یک بخش آن برخی کشورهای منطقهاند، هنوز در قالب این فرمتها جمع بندی وجود ندارد که آیا مذاکرات منطقهای با حضور بیگانگان به نفع مصالح منطقه هست یا نیست؟ ممکن است برخی از کشورها نیات خیرخواهانه داشته باشند، اما تصور این هست که کشورهای منطقه و دولتهای منطقه میتوانند خودشان با هم گفتگو کنند و میتوانند در همکاری جمعی منطقهای صلح و ثبات و امنیت پایدار و رفاه و توسعه را برای کل منطقه به ارمغان بیاورند.
نباید اینگونه عمل بشود که طرفهای خارجی بخواهند واسطه بشوند برای اصلاح امور در کشورهای منطقه، ما در کشورهای منطقه مسلمانیم، همسایه ایم، فرهنگ مشترک داریم، کتاب مشترک داریم، پیامبر مشترک داریم، میتوانیم خودمان بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
به نظر ما این مسیری که عربستان دنبال میکند و به دنبال این است در گفتگوهای جدید برجامی باشد اولاً گفتگوی جدید برجامی علی القاعده نخواهد بود، برجام یک واقعیتی است که وجود داشت، از این برجام یک پوستهای باقی ماند و حالا در دل این برجام آیا طرفهای مقابل میخواهند آن را در راستای منافع و مصالح جمهوری اسلامی احیا بکنند یا نکنند؟ یا همان برجام باید اجرا بشود و همه تحریمها یک جا برداشته بشود و یا گفتگوی جدیدی شکل بگیرد، گفتگو با چه کسانی؟ با همانهایی که نقض کردند برجام را، گفتگو با همان دمکراتهایی که خودشان در شروع نقض برجام؟
لذا اصل گفتگو هنوز موضوعی است که ابهاماتی فراوانی راجع به آن وجود دارد، عربستان سعودی اگر نیتی دارد برای گفتگو با ایران اهلا و سهلا، بارها مقامات ایران اعلام کردند که آمادگی داریم با عربستان سعودی گفتگو کنیم و همکاری کنیم، ارتباطات و رفت و آمدهای طبیعی بین دو کشور وجود داشته باشد و علاقات و روابط دو کشور به حالت طبیعی خودش، اما متأسفانه برخی از حاکمان عرب در منطقه ما اولاً مشروعیت اشان گره خورده به کاخ سفید و بدتر از ان برخی از کشورها در ماههای اخیر مشروعیتشان گره خورده به رژیم نامشروع وجعلی اسرائیل، یعنی امت اسلامی باید خون بگرید از اینکه برخی از این حاکمان اینقدر بی هویت اند که برای حفظ هویت خودشان به یک رژیم جعلی و بی هویت متوسل بشوند.
در همین راستا موضوع عادی سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی مطرح میشود و به نظر میرسد این زنجیره ادامه دارد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
اولاً آن چیزی که به نام تطبیع علاقات مطرح است با فشار ترامپ و لابی صهیونیستها در آمریکا انجام شد، ما هیچ وقت فراموش نمیکنیم آن سیرکی که در بالکن کاخ سفید آقای ترامپ به راه انداخت و وزرای خارجه بحرین و امارات را با ان وضع زننده و تحقیر آمیز اورد و وادار کرد با طرف اسرائیلی یک قرارداد همکاری را امضا بکنند.
من تصور میکنم این عادی سازی روابط بیش از آنکه به مرحله عمل برسد بیشتر این عادی سازی روابط یک برد انتخاباتی قرار بود داشته باشد برای ترامپ، حاکمان کشورهای منطقه از پیگیری موضوع عادی سازی روابط سودی نخواهند برد، ملتها در منطقه اساساً با عادی سازی روابط مشکل جدی دارند و زیر بار این موضوع نمیروند، حتی مردم در امارات و بحرین کاملاً مخالفاٌ این رویکرد هستند، فراتر از آن بگویم، شما در کشوری مثل امارات بروید و بررسی کنید عادی سازی روابط بین محمد بن زائد و رژیم صهیونیستی شکل گرفت حتی شش امارت امارات متحده عربی نقشی در این موضوع نداشتند یعنی در درون خودشان هم پیوندها پیوندهای بسیار ضعیف و تار عنکبوتی و سست است با رژیم صهیونیستی.
علیرغم ادعایی که صهیونیستها میکنند، علیرغم ادعایی که در روزهای باقی مانده دوره آقای ترامپ، پومپئو و بعضی از مقامات آمریکا انجام میدهند به نظر من عادی سازی روابط در همین حدی که انجام شد یک نمایش بیشتر نبود، مثلاً جایگاه بحرین در نظام بین الملل در مقایسه با یک کشوری مثل مصر تمدنی و تاریخی و ادیانی، در مقابل کشورهای بزرگ منطقه بحرین چه جایگاهی دارد که با این هیاهو میرود به سراغ رژیم صهیونیستی؟
اصلاً وزیر خارجه بحرین در معادلات منطقهای و جهانی جایگاهش کجاست که سر از تل آویو ر میآورد؟ جایگاه او همان تل آویو است و نه بیشتر از تل آویو، جایگاه او در یک سرزمینی است که اشغال شده است و مشتی غاصب در آن سرزمین حضور دارند.
من اصلاً پروژه عادی سازی روابط را یک بادبادک تصنعی میدانم و یک حبابی که هیچ چیزی ندارد و با یک سوزن ضعیف متلاشی خواهد شد و خواهید دید چیزی به عنوان عادی سازی روابط عربی و رژیم صهیونیستی شکل نخواهد گرفت، اگر قرار بود شکل بگیرد در پی پیمان کمپ دیوید انور سادات ترور نمیشد! اگر قرار بود شکل بگیرد امروز مردم مصر در کف خیابانها به حمایت از رژیم صهیونیستی میآمدند نه علیه رژیم صهیونیستی، لذا اینها بیشتر خوراک تبلیغاتی داشت برای ترامپ، البته آمریکاییها با پیوندی که با صهیونیستها دارند حتماً از هر فرصتی برای تحقیر حاکمان عرب و عادی سازی بیشتر روابط استفاده میکنند، ولی ما پیامهایی را دریافت کردیم که تائید میکند حاکمان عرب در زیر فشار ترامپ این کار را انجام دادند و امیدوار هستیم که این رفتار را شاهد اصلاحش باشیم از سوی همین حاکمان که همین خواست ملت هاست در منطقه.
پیش از ترور شهید فخری زاده خبر سفر نتانیاهو به نیوم و دیدار او با بن سلمان تحت اشراف پمپئو رسانهای شد. طبق معمول رسانههای صهیونیستی خبر را درز دادند وبرروی ان معرکه گرفتند. نتانیاهو موضعی دوپهلو گرفت ووزیر خارجه سعودی دردو جمله مختصر ان را رد کرد. آیا این این عملیات رسانهای درراستای زمینه سازی برای تطبیع سعودی –اسرائیل صورت گرفت؟ آیا جس نبض افکارعمومی بود ویا دلیل دیگری داشت؟
اگر از من بپرسید که آیا مقامات سعودی با رژیم صهیونیستی ارتباط پنهان دارند یا نه میگویند بی تردید مقامات فعلی حاکم در عربستان سعودی و عناصری از آل سلمان با صهیونیستها ارتباط دارند، اما آیا اینکه این رفت و امدها و سفرها انجام شده به این منطقهای که شما میگوئید، تائید این خیلی دشوار هست.
موضوع دیگر تحولات یمن میباشد، اختلافات زیادی و درگیریهایی بین نیروهای مجلس انتقالی و نیروهای رئیس جمهور مستفعی عبد ربه منصور هادی وجود دارد، شما این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم اولاً یمن هیچ راه حلی جز راه حل سیاسی ندارد و کماکان تنها راه حل نجات بخش برای یمن گفتگو و مذاکره و روش سیاسی است، ادامه محاصره انسانی یمن و اقداماتی که عربستان سعودی و برخی از طرفهای خارجی انجام میدهند نشان داد که در بیش از پنج سال گذشته نه تنها هیچ کمکی به سیاستهای تجاوز کارانه عربستان نمیکند بلکه شرایط را پیچیدهتر و سختتر میکند، متأسفانه برخی از طرفهای خارجی از جمله انگلیس در ۵ سال گذشته بیش از ۶ میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته که همه این سلاحها تبدیل شده به عاملی برای کشتار زنان و کودکان و غیر نظامیان در یمن، از طرفی دیگر ما شاهد هستیم انصار الله و متحدینش با نگاه به اینکه یمن متعلق به همه یمنی هاست همیشه از راه حل سیاسی استقبال کردهاند.
به نظر من انصار الله کار بسیار بزرگی را در یمن انجام داده طی این سالها، شما ببینید در ۵ سال گذشته یک انفجار تروریستی در صنعا و شمال یمن که در اختیار انصارالله و متحدین هست رخ نداده، اما در جنوب یمن بخشی تبدیل به جولانگاه تروریستها، بخش دیگری تبدیل شده به محل درگیریهای نیابتی که در آنجا وجود دارد و یمنیها را به جان هم میاندازند با پول عربستان سعودی و ... و یک جنگی در جنوب یمن همچنان دارند رقم میزنند، ما فکر میکنیم هر چه زودتر همه طرفهای یمنی باید به میز مذاکره برگردند، عربستان که با حمایت آمریکا و انگلیس و صهیونیستها این جنگ را شروع کرد باید هر چه زودتر از این جنگ خارج بشود.
اطلاعات دقیقی در سطح سیاسی وجود دارد در سطح منطقه که ملک سلمان و محمد بن سلمان خسته شدهاند از این وضعیت و به دنبال این هستند که آبرومندانه از جنگ بیرون بروند، ولی یکی از ایرادات این هست که بازیگران بین المللی که به دنبال فروش سلاح هستند گویا به استمرار این جنگ نیاز دارند، امیدوار هستیم حاکمان عربستان به مسیر عقلانیت بازگردند و متوقف کنند کشتار زنان و کودکان را، یمن را واگذارند برای یمنیها، یمن میتواند یک همسایه خوب برای همه ما باشد و یک عضو خوب در منطقه باشد و این کشور در مسیر رشد و توسعه و امنیت پایدار حرکت بکند.
متأسفانه در سالهای اخیر هر جا آمریکاییها وارد شدند ارمغانش نا امنی بود و رشد تروریسم، نمونه بارز آن را شما میتوانید هنوز بعد از نزدیک به ۲۰ سال در افغانستان و نزدیک به ۱۷ سال در عراق ببینید و هر جا عربستان سعودی وارد شد بی ثباتی و کشتار و قتل بود، حضور نظامیان عربستان سعودی در بحرین ارمغانی جز کشتار و قتل و زندانهای چند لایه در آن کشور برای مردم نداشت، ارمغانی جز ایجاد شکافی عمیق بین حکومت و مردم نداشت و حضور و جنگ تحمیلی عربستان به یمن ارمغانی جز کشتار و ناامنی و بی ثباتی در یمن نداشت.
البته در پس همه این بحرانهای مدیریت شده توسط آمریکا و لابی صهیونیستها و فریبی سعودیها در این بازی خوردند یک اتفاق مهم را دشمنان منطقه دنبال میکنند رقم بخورد و آن تلاش آنها برای تجزیه کشورهای اسلامی است که در این رابطه امت اسلامی باید هوشیار باشد و حاکمان منطقه هم باید در مسیر هوشیاری و در مسیر حفظ استقلال کشورها و جلوگیری از مداخلات خارجی وطرفهای ثالث حرکت کنند.
فرمودید که عربستان در یمن فریب خورد و صحبتهایی است که میگوید امارات عربستان را برای رفتن به باتلاق یمن تشویق کرد، شما چگونه به جنگی که عربستان در یمن به راه انداخت مینگرید؟
سعودی و امارات هر دو بلند پروازی خاص خودشان در منطقه از جمله در قبال یمن دارند، اما عربستان سعودی قادر نیست جنگی را در منطقه علیه یمن شروع کند بدون چراغ سبز و همکاری آمریکا لذا سطح تصمیم گیری برای حمله به یمن فراتر از امارات و حتی حاکمان عربستان سعودی است.
سوال دیگر در خصوص یمن، ایران سفیرش را به یمن اعزام کرد، اول اینکه پیامهای ارسال سفیر ایران به یمن چیست؟ ثانیاً اگر امکان دارد بفرمائید چگونه سفیر ایران به من اعزام شد؟
اولاً اعزام سفیر ما به یمن پیام محکم را دارد که ما نسبت به حاکمیت دولت قانونی یمن در صنعا اقدام کردیم و ما انصارالله و متحدین انصارالله را که در یمن مستقر هستند، پارلمان یمن که قانونیترین نهاد در این کشور هست و در صنعا مستقر میباشد، ما با این اقدام خودمان خواستیم اعلام کنیم این وضعیت را به رسمیت میشناسیم و از هر گونه گفتگوی انصارالله و متحدین با دیگر طرفهای یمنی که همواره مورد نظر آقای عبدالملک الحوثی بوده حمایت میکنیم، این پیام آشکار ما است که ما در کنار دولت قانونی در صنعا هستیم، در کنار مردم یمن هستیم و در عین حال علیه هیچ یمنی نیستیم و معتقدیم آینده یمن متعلق به همه یمنیها است.
آقای سفیر حسن ایرلو از طریق رسمی و از طریق فردوگاه صنعا با پرواز رسمی و قانونی وارد صنعا شده و به وظایف دیپلماتیک خودش برای توسعه روابط دو کشور میپردازد، کشورهای دیگر هم هستند که انجا سفیر دارند یا به صورت ترددی یا به صورت مستقر.
فیصل المقداد وزیر خارجه جدید سوریه به تهران سفر کرد و با مسئولان عالی رتبه ایرانی دیدار کرد و این در حالی است که این اولین سفر خارجی او پس از تعیین وی به عنوان وزیر خارجه سوریه است، پیامهای این سفر چیست؟
اولاً اولین سفر خارجی وزیر خارجه جدید سوریه به تهران در درون خودش معنای خیلی عمیقی دارد، ما وقتی از رابطه استراتژیک ایران و سوریه صحبت میکنیم این بخشی از نمودهای این رابطه هست، خب به کشورهای دیگری آقای فیصل المقداد سفر خواهد کرد و آن هم با همین نگاه راهبردی به کشورهای دیگری است که سفر خواهند داشت، طبعاً در این سالها جمهوری اسلامی ایران در تعمیق روابط تهران و دمشق اقدامات خیلی بزرگی را انجام داد و آقای فیصل المقداد به پاس قدردانی از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران و میخواست این پیام را در این فضا منتشر بکند که روابط دو کشور از اولویت برخوردار است و برای سوریه جمهوری اسلامی ایران یک شریک مهم و راهبردی در منطقه است و طبعاً این نگاه رئیس جمهور سوریه آقای بشار اسد است، نگاه مردم سوریه است.
بالاخره ما دیپلماتها هر وقت با مقامات سوری صحبت میکنیم در این سالها یک عبارت جدیدی بین ما رد و بدل میشود، من این را بارها از زبان آقای بشار اسد شنیدم که ایشان میگفت: خون مردم ایران و خون مردم سوریه در هم آمیخت در این تحولات و جنگ تروریستی ما شهدای بزرگی را برای امنیت ملی خودمان، برای امنیت منطقه وبرای کمک به سوریه تقدیم کردیم و فکر میکنم این طبیعیترین رفتار هست که شاهد اقدامات متقابل مقامات سوریه و مردم سوریه نسبت به ایران باشیم.
ما هم عملاً نشان دادیم در این دوران که سوریه برای ما به عنوان یک متحد راهبردی حائز اهمیت است و به حمایتهای مستمر خودمان با قدرت از سوریه ادامه میدهیم برای تدوام پاکسازی تروریستها از سوریه، برای توسعه روابط و برای بازگشت امنیت و آرامش به تمامی سرزمین سوریه و تاکید هم میکنم برای ملت خودم هم امروز امنیت هم یک معقولهای به هم پیوسته است وما نمیتوانیم شاهد نا امنی در کشورهای پیرامون خود باشیم و این ربط پیدا میکند به امنیت داخلی ما و امنیت منطقه و به نگاه ارزشی ما نسبت به کمک به همنوعان خودمان در سوریه.
در خصوص تحولات سوریه آیا ایران سطح حضور مستشاری نیروهای خود را در سوریه تغییر داده است؟
ما همچنان به عنوان مستشار در سوریه حضور داریم، بنا به درخواست دولت سوریه و به کمکهای مستشاری خودمان به سوریه در بحث مبارزه با تروریسم ادامه میدهیم، در عین حال همکاریهای متنوع و همه جانبهای در حوزههای اقتصادی و بازرگانی بین دو کشور وجود دارد و از همین فرصت میخواهم استفاده کنم و هم به بازرگانان سوری و هم بازرگانان ایرانی تاکید بکنم اکنون زمان آن فرا رسیده که روابط بازرگانی بین دو کشور را بیش از پیش گسترش بدهند.
آفرین