جاوید قرباناوغلی . دیپلمات بازنشسته در روزنامه شرق نوشت:
با گذشت چند روز از شهادت دانشمند برجسته دکتر محسن فخریزاده، مردم همچنان در بهت و شوک ناشی از این عملیات تروریستی و روش آن به سر میبرند و نگران تکرار آن درمورد دیگر دانشمندان، سرمایههای واقعی و ارزشمند کشور هستند. در خلال این مدت کوتاه از نظر زمانی و در «فقدان انتشار اطلاعات دقیق از سوی نهادهای رسمی» درباره جزئیات این اقدام تروریستی، گمانهزنیها و تحلیلهای متفاوتی در رسانههای مختلف در معرض افکار عمومی قرار گرفته که براساس نوع نگرش، هم در تحلیل حادثه و هم در راهکارهای مقابله متفاوت است. هرچند وجه مشترک هر دو محکومیت این اقدام تروریستی، نسبتدادن آن به رژیم تروریستی اسرائیل، توصیه به مسئولان و دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی برای حفاظت از این سرمایههای گرانقدر و اظهار تأسف و ابراز همدردی با خانواده و بازماندگان این شهید عزیز است. ناگفته پیداست در روزنامه نمیتوان گمانهزنی، تحلیل و چرایی ترور اخیر را به شکلی که در فضای مجازی مورد بحث قرار گرفته، طرح کرد؛ بنابراین در این نوشتار تلاش خواهد شد با ملاحظه فوق، مواردی را بیان کنم.
1- در بیان دلیل و چرایی حادثه، گروهی ترور را به «مذاکرات هستهای» سنجاق کرده و مدعی هستند با افتادن در دام مذاکره و تبعات آن، دانشمندان اتمی خود را در معرض شناسایی دشمن قرار دادیم و آنها را به «هدف» برای رژیم صهیونیستی تبدیل کردیم. حتی با قبول تردیدآمیز این ادعا، این سؤال همچنان مطرح است که از هفت مورد ترور دانشمندان هستهای کشور، ششتای آن (با یک مورد ناموفق) در سالهای دوره دولت قبل و تحت مدیریت سابق بر مذاکرات (1384 - 1392) انجام شد که مصاحبه با دانشمندان ممنوع بود. در مقابل، عدهای دیگر که بخش قابل توجهی از مسئولان سیاسی، امنیتی و نظامی (نوعا خارج از دایره قدرت و مسئولیت) و دانشگاهی را تشکیل میدهند، تعدد مراکز اطلاعاتی، ناهماهنگی بین آنها، نابسامانیهای اجتماعی، فساد بزرگ اقتصادی و شکاف عمیق اقتصادی و گسترش فساد در بین مدیران را زمینهساز «نفوذ» در ساختارهای سیاسی، امنیتی نظام و زمینهساز اقداماتی مانند ترور اخیر میدانند.
2- شیوه ترور شهید فخریزاده براساس اطلاعات (هرچند غیررسمی) حاکی از آن است که تروریستها برخلاف موارد قبل، با تجهیزات پیشرفته، تیم متشکل، چند دستگاه موتورسیکلت، اتومبیل، وانت پر از ماده منفجره و مجهز به مسلسل اتوماتیک، دست به عملیات زدهاند و فرار کردهاند. این روش عملیات در صورت صحت، از حضور شبکه سازمانیافته دشمنان در داخل کشور حکایت میکند. انتقال، سازماندهی، پشتیبانی و هدایت یک تیم 12نفره تروریستی آنهم در نزدیکی پایتخت ایران بههیچوجه رویداد کوچک و کماهمیتی نیست که بتوان از آن بهراحتی عبور کرد. صحت حتی بخشی از این اطلاعات و عملیات تروریستی اخیر نمایانگر نفوذ و حضور قابل توجه جاسوسان اسرائیل در کشور است. اگر شایعات قطع برق (غیر از دلیل انفجار نیسان و انهدام ترانس) و مخابرات منطقه نیز بر این فهرست افزوده شود، وسعت و عمق این نفوذ بیشتر خودنمایی میکند که در این صورت همانطورکه یکی از مقامات امنیتی اسرائیل گفته، تسلسل حذف فیزیکی نخبگان علمی کشور همچنان در دستور کار است و ترور شهید فخریزاده آخرین مورد نخواهد بود، همانطورکه اولین آن نیز نبود.
3- اینکه راهکار مقابله چیست و چه کار باید کرد، به نظر میرسد:
• گام اول، شناخت و داشتن تصویری روشن و بدون ابهام از دشمن و به دوراز شعارهایی است که شکل گرفته، رشد یافته و به یک «آفت» تبدیل شده است. ادبیات دینی و ملی ما کوچک و حقیرشمردن دشمن را نکوهش کرده است (دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد). در قابوسنامه که باید آن را پندنامه نامید آمده است: «دشمن را خوار نباید داشت، اگرچه حقیر دشمنی بود که هرکه دشمن را خوار دارد زود خوار شود». اسرائیل از قویترین سازمانهای اطلاعاتی – امنیتی در منطقه برخوردار است.
گذشته از فهرست طولانی ترورهای هدفمند رهبران فلسطینی (ازهمه گروهها)، حزبالله و... عملیات کماندوهای این رژیم در فردوگاه انتبه اوگاندا (1967) با گذشت بیش از نیمقرن هنوز از مهمترین نحوههای عملیات آزادسازی گروگان در تاریخ هواپیماربایی است. گفته شده فیلم این عملیات در زمره آموزشهای ساواک و کماندوهای زمان رژیم شاه بود. به نوشته رونن برگمن، نویسنده اسرائیلی کتاب «برخیز و تو زودتر بکش؛ تاریخ سری ترورهای هدفمند اسرائیل»، اسرائیل در 70 سال پس از تشکیل حداقل دوهزارو 700 عملیات ترور انجام داده است. ضمن اینکه با وجود تمام تلاشهای فلسطینیها برای عملیات انتقامی، از زمان تأسیس این رژیم نامشروع دو ترور سیاسی در این کشور اتفاق افتاده که یکی کشتهشدن اسحاق رابین به دست یک یهودی در اعتراض به قرارداد صلح با سازمان آزادیبخش فلسطین بود و تنها مورد موفق ترور وزیر برکنارشده گردشگری این رژیم به دست یک مبارز فلسطینی بود.
• گام دوم، حفاظت از جان دانشمندان و اماکن حساس در مقابل این رژیم و نهادهای جاسوسی و اطلاعاتی آن است. برای تأمین این هدف مهم باید محیط داخل با سرعت و دقت پاکسازی شود. لازمه این مهم، تعییر رویکرد (Paradigm Shift) دستاندرکاران نهادهای امنیتی ایران، پاکسازی و ایمنسازی خود و تمرکز برای یافتن دشمن جاسوس و نفوذی درون خود است. صرف وقت، نیرو، امکانات و هزینه برای موارد کماهمیتی مانند فعالان سیاسی-اجتماعی یا برخی چهرههای علمی ایرانی مقیم خارج از کشور و اتهام ارتباط با بیگانگان و سرویسهای جاسوسی برای اهداف و اغراض سیاسی اگر بیراهه نباشد، از منظر امنیتی بههیچوجه قابل مقایسه با رویدادهایی مانند ترورهای هدفمندی که غرور ملی را جریحهدار کرده نیست. از قول محسن اراکی، نماینده مجلس خبرگان، نقل شده که گفته است: «بر اساس خبر قطعی میگویم آمریکا و اسرائیل در حوزه سرباز دارند». روشن است دعوت به پالایش درون، به معنای نادیدهگرفتن فعالیتهای ارزشمند و خدمات سربازان گمنام و نیروهای خدوم وزارت اطلاعات نیست. لازمه این کار سعه صدر و پرهیز از اتهامزنی، اقدامات جدی برای هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی، پرکردن شکافها و حفرهها و شناسایی و انهدام «شبکه ظاهرا گسترده» اسرائیل در داخل است. نتانیاهو قبلا گفته بود «جاسوسان ما در تمام نقاط ایران در حال فعالیت هستند» (نقل به مضمون).
4- نکته دیگر در این رابطه مطالبه بحق مقابلهبهمثل و انتقام از رژیم صهیونیستی است که بر اساس قوانین بینالمللی حق طبیعی ایران است. ملاحظه مهم در این رابطه «زمان و مکان» و شیوه انجام آن است. امروز در اینکه اسرائیل از مدتها قبل درصدد کشاندن پای ایران در یک درگیری نظامی است، شاهد نوعی اتفاقنظر و اجماع نخبگان هستیم و حتی برخی از مسئولان نظامی نیز به آن معترفاند. ضمن اینکه
به دلیل تعهد آمریکا در حمایت از تلآویو هرگونه درگیری نظامی به اسرائیل محدود نمانده و پای آمریکا را نیز به این درگیری خواهد کشاند که هدف اسرائیل و عربستان است. در یک سال گذشته حملات مکرر اسرائیل به مقر نیروها در سوریه در همین راستا انجام شد که با هوشیاری راهبردی، ایران از غلتیدن در دام اجتناب کرد. در مقطع کنونی و پس از انتخابات آمریکا که برخلاف خواست اسرائیل و عربستان بود و شکست ترامپ و برنامه بایدن برای درپیشگرفتن دیپلماسی در مقابل فشار حداکثری ترامپ در رویارویی با ایران و بازگشت به برجام، برنامه اسرائیل قراردادن تیم جدید کاخ سفید در برابر ایران با پاسخ عجولانه و بدون برنامه به اقدام تروریستی این رژیم است.
در این مرحله، منطقیترین راهکار، رویکرد فعالیت گسترده دیپلماتیک در محکومیت این اقدام در سطح گستردهتر بینالمللی و کشورهای جهان است. این اقدام تاکنون با محکومیت اتحادیه اروپا، سازمان ملل، تعدادی از کشورها و حتی برخی مقامات آمریکا روبهرو شد که با تشدید فعالیتهای دیپلماتیک باید آن را در سطح جهان و سازمانهای بینالمللی و نهادهایی که در عرصههای حقوقی فعالیت میکنند، گسترش داد.
حق دفاع مشروع برای ایران محفوظ است و قطعا بر اساس قوانین بینالملل و به مصداق آیه شریفه «فَمَن اعتدَی عَلَیکم فَاعتَدُوا علیه بمثلِ ما اعتدی علیکم»، این اتفاق خواهد افتاد؛ اما قطعا راهکار معقول در این شرایط حرفهای بیپشتوانه نیست. ضمن اینکه شلیک یک یا چند موشک به اسرائیل نیز برخلاف تصورها، نهتنها تزلزلی در ارکان این رژیم ایجاد نمیکند، بلکه به دلایلی که همه از آن آگاهیم، تنها دستاورد چنین اقدامی، این است که زمین بازی عوض میشود و ایران در معرض محکومیت بینالمللی قرار میگیرد و علاوه بر ترامپ که هنوز در قدرت است، بایدن و اتحادیه اروپا را برای محکومیت ایران تحت فشار قرار خواهد داد.