bato-adv

روان‌شناسی رشد استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا

روان‌شناسی رشد استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا
رشد، یک حقه ناگهانی نیست. برای رسیدن به رشد هزاردرصد، گلوله نقره‌ای وجود ندارد. رشد، از اتخاذ روان‌شناسی درست نشات می‌گیرد، از طرز فکر درست. از رویکردی که شما سال‌ها به‌طور مداوم در کار روزمره خود دنبال می‌کنید.
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۹ - ۱۰ آذر ۱۳۹۹

جیمز کوریر (James Currier) یکی از برجسته‌ترین کارشناسان سیلیکون، ولی در حوزه رشد و تاثیرات شبکه است. او یک کارآفرین زنجیره‌ای (serial entrepreneur) است؛ کارآفرین زنجیره‌ای کسی است که در طول زندگی حرفه‌ای‌اش مشاغل مختلفی را راه‌اندازی و اداره کرده است.

دنیای اقتصاد در ادامه به نقل از این کارشناس برجسته سیلیکون ولی نوشت: وقتی شرکت‌ها از من برای رشد کردن راهنمایی می‌خواهند، معمولا سوال می‌کنند: «همین فردا چه کار کنم تا ۱۰ میلیون کاربر داشته باشم؟ از چه کانال‌هایی باید استفاده کنم؟ از چه روش‌هایی؟» راهش این نیست. رشد، یک حقه ناگهانی نیست. برای رسیدن به رشد هزاردرصد، گلوله نقره‌ای وجود ندارد. رشد، از اتخاذ روان‌شناسی درست نشات می‌گیرد، از طرز فکر درست. از رویکردی که شما سال‌ها به‌طور مداوم در کار روزمره خود دنبال می‌کنید. روش‌ها عوض و قدیمی می‌شوند، اما رشد یک کوشش خلاقانه بی‌انتهاست. برای رسیدن به آن باید روان‌شناسی خود را بهبود ببخشید. روان‌شناسی رشد کارآمد دارای پنج شاخصه است که به ترتیب زیر هستند:

۱- اول زبان، ۲- همدلی با کاربران، ۳- همیشه درحال حرکت بودن، ۴- عشق به داده، ۵- تحمل درد شکست.

این‌ها پنج طرز فکری هستند که در ظاهر به شکل فریبنده‌ای ساده به‌نظر می‌رسند، اما وقتی سعی در اجرایشان داشته باشید، مثل بسیاری از کار‌های باارزش، بسیار پیچیده می‌شوند. یک نکته دیگر اینکه اغلب شنیده‌ایم که تمامی ایده‌ها برای یک رشد خوب قبلا امتحان شده‌اند، اما به هیچ‌وجه این‌طور نیست. ما به شدت باور داریم که نسبت به آنچه تاکنون آزموده شده، ۱۰ برابر فرصت‌های رشد بیشتر در جهان وجود دارد که منتظر کشف شدن هستند و می‌توان از آن‌ها برای ساخت شرکت‌های برجسته صنعتی استفاده کرد. شما فقط به روان‌شناسی درست یک موسس برای رسیدن به آن نقطه نیاز دارید.

۱- اول زبان: یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی که شاهدش هستیم این است که شرکت‌ها اول گزینه‌هایی را می‌سازند و بعد «برایش اسم می‌گذارند». عکس این درست است. باید زبان اول وارد عمل شود. زبان دقیقی که برای توصیف محصول و شرکت خود انتخاب می‌کنید، به شما می‌گوید درحال انجام چه کاری هستید، و به کاربرتان هم می‌گوید که باید انتظار چه چیزی را داشته باشد. زبان شما، شما را تعریف می‌کند.

۲- همدلی با کاربران: یک موسس خوب، کل روزش را صرف فکر کردن درباره محصولش می‌کند. می‌خواهد کاربر به آن محصول توجه کرده و دوستش بدارد و محصول برای کاربر مفید و بسیار خوشایند باشد. اما مساله اینجاست که فکر کردن به محصولتان، همان فکر کردن به کاربر نیست، هر چند که ادغام آن‌ها کار ساده‌ای است. یک موسس عالی، وقت بیشتری را صرف فکر کردن به افکار و احساسات مصرف‌کنندگان می‌کند.

صرف فکر کردن به روان‌شناسی آنها. این واقعیت است. مشتری شما زندگی بزرگ و پیچیده‌ای دارد و شما می‌جنگید تا ذره کوچکی از آن باشید. آن‌ها زندگی، خانواده، آپارتمان، دوستان، ماشین، مادر مریض، بیمه، بدهی، تعطیلات آینده، فرزندان، مدرسه فرزندان و گوشی همراه که خودش ۱۰۰ برنامه دارد و خیلی چیز‌های دیگر دارند. شما جایی در آن حوالی دفن شده‌اید. در دنیای شما، محصولتان همه‌جا هست. ۱۲ ساعت روز، ۶ روز هفته.

در زندگی آنها، محصول شما فقط یک ذره کوچک به حساب می‌آید (تازه در بهترین حالت، اگر فوق‌العاده باشید). پس سوالی که باید هر روز از خودتان بپرسید این است: «محصول شما برای آن‌ها باید چطور باشد تا لیاقت کسب جایگاهی در زندگی پیچیده‌شان را داشته باشد؟» پاسخ شما به سوال بالا باید این نگاه را انعکاس دهد که پشت هر شرکت فناوری جالبی، بینش قدرتمندی نسبت به روان‌شناسی انسان وجود دارد. بینشی که آن ذره را برای کاربران چشمگیر می‌کند.

۳- همیشه درحال حرکت باشید: به ۸۵ میلیون سال قبل برگردید. شکل غالب زندگی روی کره زمین از آن چه کسانی بود؟ دایناسورها. آن‌ها عظیم بودند. در راس زنجیره غذایی قرار داشتند. غول‌هایی بودند که بر زمین حکمرانی می‌کردند. اما آن‌ها تنها نبودند. اگر زیر بوته‌ها می‌خزیدید، به موجود حشره‌خوار کوچکی برمی‌خوردید یعنی همان جد پستانداران امروزی. موجود لرزان و نادیده‌گرفته‌شده‌ای که در وحشت از شکارچیان عظیم‌الجثه زندگی می‌کرد. این حشره‌خوار هیچ مزیتی نسبت به دایناسور‌ها نداشت جز اینکه دائما حرکت می‌کرد. هر دقیقه روز، حتی در خواب به حرکت کردن ادامه می‌داد. بعد یک شهاب‌سنگ آمد و همه‌چیز عوض شد.

آب‌وهوا به شدت به هم ریخت. تنازع بقا ابعاد جدیدی به خود گرفت. در نهایت، حشره‌خوار پیروز شد. چرا؟ چون اندازه کوچک و سرعتش در دوران تغییرات سریع، به نفعش شده بود، درحالی‌که دایناسورها، قربانی سلطه خودشان شده و منقرض شدند. اندازه عظیم آنها، تبدیل به بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفشان شد. این حشره‌خوار باید الگوی موسسان بزرگ بوده باشد. امروزه شرکت‌های نوپا باید با داستان آن آشنا شوند و طرز فکرش را یاد بگیرند.

همان‌طور که اندی گراو گفته، «فقط پارانوئید (بیمار بدگمان و دشمن‌پندار) زنده می‌ماند.» شما هم همین‌طور، در دنیای تحت‌سلطه غول‌ها زندگی می‌کنید. شما هم مزیتی ندارید، جز یکی: سرعت. دائما حرکت کنید. از هر کس دیگری بیشتر حرکت کنید. برای رشد کردن باید سریع‌تر آزمایش کنید. سریع‌تر تکرار کنید. هرگز نایستید و این نیازمند روان‌شناسی حشره‌خوار است.

۴- عشق به داده: اگر می‌خواهید رشد کنید، باید به سنجش همه‌چیز متعهد باشید. باید بیازمایید، بسنجید و تکرار کنید. این همان موتوری است که انرژی رشد کردن را تامین می‌کند. نمی‌شود بعدا روی داده‌ها فکر کرد. «داده‌محور» قرار نیست یک واژه مد روز باشد. باید واقعا به آن متعهد باشید. منابع مهندسی قابل‌توجهی را به سنجش اختصاص دهید. حتی تا نیمی از منابع مهندسی خود را. باید به داده‌هایتان عشق بورزید. این باید روان‌شناسی شما باشد. ایمیل آمار روزانه شما باید محور فرهنگ شما را تشکیل دهد و آن‌قدر برجسته باشد که هر کسی در شرکتتان بتواند به آن افتخار کند.

۵- تحمل درد شکست: تکرار خستگی‌ناپذیر، بخش بعدی موتور رشد است و گفتنش خیلی راحت‌تر از انجام دادنش است. این یعنی در روان‌شناسی شما، باید تحمل درد شکست را یاد بگیرید.

هر روز شکست خواهید خورد. بیشتر کار‌هایی که برایشان وقت و انرژی می‌گذارید، منفی از آب در خواهند آمد. اکثر روش‌های جدید، جواب نخواهند داد. باید از نظر ذهنی قادر به عبور کردن از ضرر‌ها باشید و هر یک از اعضای گروهتان هم همین کار را بکنند. این سیستم و روان‌شناسی رشد است که نباید شکست بخورد.

bato-adv
مجله خواندنی ها