صادق زیباکلام در شرق نوشت:
اگر مشاهدهگری از یکی از کرات نامآشنا، سالها پیش هنگام انتخابات آمریکا به ایران میآمد، در گزارشش مینوشت ایرانیان هیچ کنجکاویای نسبت به انتخابات آمریکا نشان نمیدهند و بیشتر که پیگیری میکرد، با تعجب درمییافت که در کسر درخور توجهی از ایرانیان، اعم از تحصیلکرده یا کمسواد، مرفه یا فقیر، باور عمیقی وجود دارد که فرقی نمیکند رئیسجمهور آمریکا چه کسی باشد؛ چون قدرت واقعی در دست صاحبان ثروت است.
اگر همان مریخی امروز به ایران بیاید، باورش نمیشود این همان ایران است. به هر کجا که میرود، حتی قبل از کرونا و دلار، ایرانیان با حرارت و کنجکاوی درباره انتخابات آمریکا مشغول صحبت هستند؛ درحالیکه قبلا نامزدها را حتی نمیشناختند، اینروزها شجرهنامه خاندان بایدن و ترامپ در میان ایرانیان دستبهدست میشود.
آنقدر ایرانیان نسبت به اینکه ترامپ انتخاب شود یا بایدن اشتیاق و هیجان دارند که مریخی ما برای لحظهای دچار تردید میشود که نکند سفینهاش اشتباهی او را بهجای ایران به آمریکا برده است؛ چون اشتیاق ایرانیان به اینکه ترامپ انتخاب شود یا بایدن، اگر از خود آمریکاییها بیشتر نباشد، یقینا کمتر هم نیست.علیالقاعده مشاهدهگر مریخی اشارهشده به فکر فرومیرود که در این سالها چه اتفاقی در این مملکت افتاده؟ مردمانی که سالها پیش انتخابات آمریکا برایشان علیالسویه بود، حالا چه شده اینقدر انتخابات آن کشور برایشان اهمیت پیدا کرده است؟
اگر مشاهدهگر چرخی در میان ایرانیان بزند، متوجه میشود هر دو باور ایرانیها، چه آن که آن سالها پیش بود و چه این که امروز است، در حقیقت منعکسکننده شرایط اجتماعیای است که کشور در آن به سر میبرد. آنان آن سالها از شرایط اجتماعیشان راضی بودند، بنابراین خیلی برایشان اهمیتی نداشت چه کسی در آمریکا روی کار خواهد آمد؛ اما امروز که با انواع مسائل ریز و درشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان هستند، انتخابات آمریکا برایشان اهمیت زیادی پیدا کرده است.
برای میلیونها ایرانی، انتخاب ترامپ یا بایدن دستکم روزنهای را به وجود آورده؛ به غلط یا به درست، تصور میکنند شاید دری به تخته بخورد و فرجی شود. آنها میگویند در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری خودمان، با وجود 24 میلیون رأی به حسن روحانی که هیچ آبی گرم نشد، کسی چه میداند، شاید در انتخابات آمریکا اتفاق مثبتی بیفتد.