جمعه روزی بود که چشم استوارت رادز به فیلمِ سوختن شهرهای آمریکایی در تلویزیون افتاد درحالیکه اینترنت پر بود از این شایعه که گروههای چپگرا به فکر آتشافکندن در حومه شهرها هستند.
به گزارش آتلانیتک، رادز ۵۵ساله که ماشیناش را برداشته بود و در جنوب تگزاس میچرخید تلفناش را برداشت و به کسی که آن طرف خط بود گفت: «دیگه نباید وقت تلف کنیم. جنگ داخلی شروع شده».
رادز از سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) که گروه «حافظان سوگند» را به راه انداخت درباره جنگ داخلی حرف میزند. تا پیش از روی کار آمدن ترامپ، رادزْ انقلابیِ منتظر انقلاب بود، اما حالا خودش را مدافع رییسجمهور میداند.
وقتی ناآرامیها در آمریکا شروع شد او از حامیاناش درخواست کرد تا از کشور در برابر این «شورش» دفاع کنند؛ شورشی که از نظر او آخرین تلاش برای تضعیف ترامپ است.
همانطورکه ترامپ روزها را با هشدار دادن درباره تقلب انتخابانی میگذراند، حافظان سوگند حواسشان جمع این ماجرا بوده.
حالا واقعا اگر ترامپ در انتخابات ببازد و بگوید آرا در این انتخابات دزدیده شدهاند و نتیجه را نپذیرد چه میشود؟
یا حتی برعکس: اگر ترامپ برنده شود و مخالفاناش در اعتراض به این پیروزی به خیابانها بیایند تکلیف آنها با وجود گروههایی مانند حافظان سوگند چه میشود؟
آمریکا قبلا هم شاهد خشونتهای سیاسی بوده و برای انتخابات امسال هم همین ماه اگوست –مرداد- بود که افبیآی با انتشار بولتنی نسبت به افزایش خشونتها همزمان با نزدیک شدن به انتخابات هشدار داد.
اگر افراد حرفهای و آموزشدیده در این خشونتها دست به اسلحه ببرند اوضاع چه قدر بدتر میشود؟
استوارت رادز کیست و حافظان سوگند چه میکنند؟
رادز با پایان دبیرستان به ارتش پیوست و امیدوار بود بتواند یکی از نیروهای ویژه آمریکا شود که متاسفانه در یک رزمایش هنگام پرش با ستون فقراتاش شکست و زندگی حرفهایاش در ارتش آمریکا به پایان رسید.
بعد از ارتش او تا مدتها مربی تیراندازی بود تا اینکه یک اسلحهای به زمین افتاد، تیری از آن رها شد و چشم چپ رادز را از او گرفت. رویارویی اینچنینی با مرگ در ۲۸سالگی او را مجاب کرد تا به دانشگاه برود. او در دانشگاه ییل حقوق خواند.
استوارت رادز خودش هم گاهی پای کار میآید؛ لباس گروه را میپوشد و اسلحه بهدست میگیرد
او که خودش را یک آزادیخواه میداند با یک آزادیخواه دیگر تشکیل خانواده داد و به عنوان یک وکیل در مونتانا زندگی جدیدیش را شروع کرد.
رادز به صورت داوطلبانه در کمپین ران پل، نامزد جمهوریخواهان در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) کار کرد، اما پس از شکست او در انتخابات به سمت جهانی تاریکتر منحرف شد.
تا آن زمان که رادز گروه حافظان سوگند را راهاندازی کند او یک وبلاگنویس آزادیخواه بود که کمتر کسی میشناختاش.
آن سالها آمریکا با مشکلات زیادی [از نظر رادز]دستوپنجه نرم میکرد: تشدید رکود اقتصادی، دیدار معترضان سوسیالیست با رییسجمهور جدید و فراوانی ظلم و ستم.
رادز در یکی از یادداشتهای وبلاگاش نوشته: «بزرگترین تهدید علیه آزادی ما نه از بیرون که از درون [کشور]ناشی میشود» و درحالیکه از روی کارآمدن رییسجمهوری دموکرات خشمگین بود ادامه داده که «آنها توان نظامی مردم را خیلی دست کم میگیرند».
نوشتههای وبلاگ او هم مانیفست گروهآش و هم زمین عضوگیری او بود.
رادز ترکیبی از سوگند سربازان و مأموران اجرای قانون [مانند پلیس]را به سوگند گروهاش تبدیل کرد که براساس آن، حافظان سوگند «از قانون اساسی در برای هر دشمنی، داخلی و خارجی، حمایت و حفاظت میکنند» و اعضای این گروه میتوانند از برخی دستورها ازجمله قوانین کنترل [استفاده]از سلاح سرپیچی کنند و در صورت لزوم وارد درگیری شوند.
آنطورکه رادز در وبلاگاش منتشر کرده، پاسخهای مردمی به سمت او سرازیر شدند و همه به حمایت از او پرداختند. در چنین شرایطی مهمترین کاری که رادز کرد مبهمنگهداشتن ماهیت حافظان سوگند بود.
رادز در وبلاگش نوشته این گروه غیرحزبی است و بهخودیخود هم شبهنظامی نیست.
با اینحال او از آن جایی که میدانست گروهاش به زودی انگ افراطگرایی میخورد به اعضایاش گفت که میتوانند ناشناس بمانند.
اما او در نهایت فهرستی از اعضای گروهاش تهیه و ادعا کرد حافظان سوگند تقریبا ۲۵هزارنفرند.
اطلاعات لورفته از این گروه نشان میدهد، این گروه در هر ایالتی حامیانی دارد.
دوسوم اعضای آن سابقه نظامی یا انتظامی دارند و حدود ۱۰درصدشان همینحالا در نهادهای نظامی و انتظامی فعالیت دارند.
اما وقتی به اعضای این گروه و فعالیتشان دقت کنیم میبینیم که عضویت در این گروه اغلب زودگذر بوده؛ بسیاری در این گروه نام نوشتهاند، اما دیگر به آن سر نزدهاند.
در حقیقت حافظان سوگند ۲۵هزار سرباز آماده ندارد، اما بههر روی فعالیت و بیانیههای رادز خطر بروز خشونت مسلحانه از طرف افراد باتجربه انتظامی و نظامی را افزایش داده.
رادز به شدتاز ماجرای واکوی تگزاس در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) - تاثیر گرفته؛ اتفاقیکه در آن درگیری نظامی به کشته شدن بیش از۷۰نفر از اعضای یک فرقه مسیحی انجامید و همین ملاک او برای خطرناک بودن دولت است.
همین ماجرا، او را به یکی از هواداران جنبشهای میهنپرستی بدل کرده که در اوایل دهه ۱۹۹۰ حسابی رشد کردند؛ جنبشی که در همان سالها در ساختمان فدرال اوکلاهاما بمبگذاری کرد.
رادز تلاشاش را کرده تا از تکرار اشتباهات اینچنینی در جنبشهای میهنپرستی بپرهیزد.
دو سرباز حافظان سوگند
پرهیز او از شبهنظامی خواندن حافظان سوگند و رد نژادپرستی به این جریان بسیار کمک کرده؛ ضمنا؛ او به اعضای گروه هشدار داده که هرگز در جایی، کسی را به خشونت تهدید نکنند. او تأکید میکند حافظان سوگند تنها بهعنوان آخرین راه سراغ مبارزه میروند.
رادز باور دارد گروههای شبهنظامی گذشته بسیار محرمانه عمل میکردهاند و این مردم را به چنین گروههایی بدگمان کرده و اختیار بیشتری برای سرکوب در اختیار مقامها گذاشته.
بهاینترتیب او حافظان سوگند را بهعنوان سازمانی غیرانتفاعی ثبت کرده. اعضای این گروه پس از توفانها، امدادرسانی و در رویدادهای محلی سخنرانی میکنند.
آنها چنان خود را جا انداختهاند که به راحتی به پاسگاههای پلیس وارد میشوند یا درست مقابل این پاسگاهها اعلامیههایشان را پخش میکنند.
براساس مرامنامه رادز، ۱۰ اتفاق وجود دارد که حافظان سوگند برای مقابله با آن سوگند میخورند. قوانین مربوط به کنترل تسلیحات اولین آنها است و سپس نگرانیهای آزادیخواهانهای مانند قراردادن شهروندان آمریکایی در دادگاههای نظامی، جستوجو و ضبط وسایل آنها بدون مجوز.
دیگر بندهای این مرامنامه بیشتر اندیشههایی توطئهآمیز مانند محاصره شهرها و حضور نیروهای خارجی در خاک آمریکا است.
مسالهای که بهسادگی در خلال این مرامنامه میتوان آن را دید، ترس رادز و دارودستهاش از جهانیشدن است؛ جهانبینیای که در جنبشهای میهنپرستانه پیشین هم نقش مهمی داشته.
رادز و جنبشش تا کنون چه کردهاند؟
سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳)، رادز و حافظان سوگند به درگیریهای مسلحانه بین گروههای میهنپرست و مقامهای فدرال در نوادا پیوستند.
سال بعد، آنها درگیریای را در معدنی در اورگون دامن زدند و در هر دوبار، ورود حافظان سوگند باعث عقبنشینی نیروهای فدرال شد. سال ۲۰۱۴ رادز همچنین گروههایی را به فرگوسن میسو ری فرستاد تا در ناآرامیهای پس از قتل مایکل براون مشارکت و از نیروهای پلیس نگهبانی کنند.
رادز میگوید از درگیری خونین نظامیان دولت فدرال با یک گروه مسیحی دستراستی در سال ۱۳۷۲ بسیار تاثیر پذیرفته
در دوران ترامپ، این جنبش میهنپرستانه احساس کرد که برای اولین بار در کاخسفید متحدی دارد. سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵)، هنگامی که ترامپ نسبت به تقلب در انتخابات هشدار داد، رادز برای حضور اعضای گروهاش در مرکزهای رأیگیری و نظارت بیسروصدا فراخوان داد.
هنگامی که ترامپ نسبت به حمله مهاجران بدون مدرک به مرزهای جنوبی هشدار داد، رادز با گشت حافظان سوگند به مرزهای جنوبی سفر کرد.
او علاوه بر این؛ نیروهایاش را برای «محافظت» از هواداران ترامپ در برابر معترضان، به تجمعهای حامیان ترامپ میفرستاد؛
و اتفاقا خودش یک بار در قسمت اعضای ویژه ظاهر شد؛ درحالیکه با لباس مشکی گروهاش در ردیف اول ایستاده بود.
سال گذشته هم وقتی ترامپ در آغاز روند استیضاحاش از احتمال بروز جنگ داخلی گفت، رادز در توییترش نوشت: «این حقیقت دارد و این جاییاستکه ما در آن قرار گرفتهایم».
البت؛ زمانی که توییتر بابت رواجدادن خشونت هنوز حساب کاربریاش را نبسته بود.
درست است که این روزها کسی جز ایستادگی حافظان سوگند در کنار ترامپ چیزی نمیبیند، اما در پشت صحنه درگیریها درون این گروه بیخ پیدا کرده.
گویا از رادز مدتها در این گروه خبری نبوده و وقتی هم برگشته با برنامههای گروه مخالفت کرده و همین باعث جدایی بسیاری از این گروه شده.
رادز با اینحال این مساله را رد میکند و میگوید آنهایی که از این گروه رفتهاند کسانی بودند که بابت اختلاف فکری به فکر کودتا علیه او بودهاند.
رادز و مردانی با تیشرتهای حافظان سوگند در میتینگ انتخاباتی دونالد ترامپ
رادز با سفرهای دائماش به ایالات مختلف و ساعتها گفتگو با مردم، انگار آنها را متقاعد کرده که رسیدن اعتراضات به شهرهای آنها تقریبا مترادف با مرگ آنها است. او از مردم شهرهای مختلف خواسته تا گروه شبهنظامی خودشان را برپا کنند و مردم هم انگار متقاعد شدند که اسلحه بهدستگرفتن جلوی ادامهدار شدن درگیریها را میگیرد؛ نهاینکه بدان سرعت بدهد.
یک ماه بعد از یکی از سخنرانیهای رادز در کنوشای وینسکانسین، وقتی اعتراضات به این شهر هم رسید، بسیاری از معترضان، همراهشان سلاح داشتند و خودشان را گارد کنوشا نامیدند. در درگیریهای آن روزهای کنوشا، نوجوانی اسلحه به دست جان دو نفر را گرفت.
همان موقع هم برخی از نویسندگان جناح راست هشدار دادند که جنگها همیشه با یک واقعه مشخص مثل حمله، کودتا و تهاجم، آغاز نمیشوند و گاهی ممکن است متوجه نباشید درگیر یک جنگید در صورتی که جنگ در جریان است.
جنگ داخلی روندی تدریجی دارد و خیلی وقتها فرار از آن باعث میشود به دام آن بیفتید.
مترجم: عاطفه مرادی_روزآروز