بابک زمانی نورولوژیست در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: وزیر محترم بهداشت چند روز پیش ضمن گلایه شدید از کسانی که مقررات کرونا را اجبار نکرده و کار را به اینجا کشاندهاند، با ظاهری که از صداقت گفتار ایشان حکایت میکرد، فرمودند در چند هفته یا چند ماه اخیر یک ساعت هم خواب مداوم نداشتهاند!
البته درخواست جدیت در مقابله با کرونا از جانب هرکس قابل تقدیر است، اما درباره بیانات ایشان مطالب زیادی میتوان گفت؛ بهخصوص که بارها و بارها فرموده بودند: «الگوی درمان کرونا در دنیا هستیم» و «خانهبهخانه ویروس را نابود خواهیم کرد» و نظایر آن و بهعلاوه در اوج بحران کرونا به مسائل دستچندمی مثل طب ایرانی که فقط خودشان میدانند چیست و تلفیق طب سنتی در خانههای بهداشت که هیچ تصوری از آن وجود ندارد و تقدیر از نقش طب سنتی در مقابله با کرونا پرداختند!
معلوم نیست در آن زمان تصور روشنی از ابعاد بحران و مشکلات پیشرو داشتند یا خیر؟ و آیا ملت و بهخصوص جامعه پزشکیای که هر روز بیش از هر کشور دیگری، در این نبرد آسیب میبینند، لایق رویکرد واقعبینانهتری بودند یا خیر؟ اینها همه بهجای خود، اما در این یادداشت میخواهم به موضوعی که دقیقا به تخصص خودم و انجمن مغز و اعصاب مربوط میشود بپردازم؛ بیخوابی!
این روزها اهمیت خواب در سلامت فکر و بدن نهتنها برای متخصصان مغز و اعصاب و جامعه پزشکی بلکه برای بخش مهمی از جوانان و تحصیلکردگان شناخته شده است و اطلاعات بسیاری هر روز در این زمینه در فضای مجازی منتشر میشود. الان همه میدانند که خواب که حداقل باید حدود هفت ساعت در ۲۴ ساعت باشد، از دو بخش REM و NONREM تشکیل شده است. ما ابتدا وارد NONREM و بعد از ۱۰ تا ۲۰ دقیقه وارد REM میشویم.
بخش مهمتر برای هوش و حافظه همین مرحله REM است. در این مرحله است که خواب میبینیم، بدن برای استراحت عمیق و برای عدم حرکت در جریان رؤیاها فلج میشود، دیدهها و شنیدهها به حافظه درازمدت میروند و سلامت جسم و فکر و روان تأمین میشود. کسی که مطالب زیادی را در روز تجربه کرده، تصمیمات زیادی گرفته و تصمیمات مهمتری باید بگیرد، به ساعات بیشتری از REM نیاز دارد.
واقعیت این است که کسی که مدتهای طولانی یک ساعت میخوابد هیچگاه وارد آن مرحله نمیشود و نهتنها دچار مشکلات جدی در هوش و اراده و تصمیمگیری میشود بلکه بهدلیل پدیدهای که آن را بالارفتن فشار REM میخوانند و دلیلش اهمیت این مرحله در سلامت ارگانیسم است، بهطور اجتنابناپذیری به خوابهای بسیار کوتاهمدت چندثانیهای که همراه با رؤیا هستند، میرود که تمییز واقعیت و خیال را برای او دشوار میکند (آیا بیانات ماههای گذشته به همین خاطر بود؟ نمیدانم). اما آنچه بیش از هر چیز من را به نوشتن این یادداشت واداشت، جنبههای انسانی و سلامتخواهانه موضوع بود.
یک مطالعه جدی اخیرا نشان داده است که سوایِ مسائل روانی، محرومیت از خواب REM بیش از یک سوءتغذیه جدی به جسم بیمار صدمه میزند. این تأثیرات در سنین بالای ۶۰ و استرسهای فراوان خطرات بیشتری دارند. از همینروست که از صمیم قلب امیدوارم بیانات ایشان حاکی از نوعی اغراق باشد. اگرچه همین اغراق هم از جانب مقام مسئولی که باید تنها بر واقعیات و اطلاعات متکی باشد، جای تأسف بسیار دارد.
این جسارت را هم مرتکب نمیشوم که بپرسم وقتی امکان برنامهریزی برای ۲۴ ساعت وقت بیزبان زندگی خصوصی بر مبنایی علمی وجود ندارد، چگونه میتوان برای نبرد ملیای با ابعاد بحران کنونی کرونا برنامهریزی کرد؟ تنها میتوانم آرزو کنم به خاطر مصالح ملی ما هم شده ایشان حداقل هفت ساعت در شبانهروز بخوابند و در دولتهای بعد هم مسئولان بالادست هنگام انتخاب افراد برای چنین مناصب مهمی شرط هفت ساعت خواب در ۲۴ ساعت را هم در نظر بگیرند؛ بهخصوص در شرایط بحران! به علاوه یادآوری کنند که راهحلهایی مثل معذرتخواهی و درخواست استعفا، میتواند از یک سو باعث امیدواری در میان مردم شود و از سوی دیگر شاید در سیاستهای بالادستی تغییراتی ایجاد کند. از اینها گذشته عذرهایی که در لحظه به ذهن میآیند، گاه بدتر از گناه از کار درآمده و حرفوحدیث فراوان ایجاد میکنند.