bato-adv
کد خبر: ۴۵۳۵۵۹

اعتراف دختر ۱۴ ساله به قتل مادرش

اعتراف دختر ۱۴ ساله به قتل مادرش
درگیری مادر و دختر نوجوانش بر سر حضور در شبکه‌های اجتماعی به قتل دلخراش مادر منجر شد.
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۳ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۹
ساعت‌۱۵:۴۰ بعد‌از‌ظهر روز جمعه چهاردهم شهریور قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری‌۱۲۱ سلیمانیه از مرگ مشکوک زن جوانی در خانه‌اش با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی داخل آشپزخانه طبقه‌سوم ساختمانی حوالی خیابان پیروزی با جسد زن ۴۰‌ساله‌ای به نام مریم روبه‌رو شدند که به طرز مرموزی به کام مرگ رفته‌بود. نخستین بررسی‌ها نشان داد فوت زن جوان را دختر ۱۴‌ساله‌اش به نام مژگان به اورژانس اطلاع داده و عوامل اورژانس هم وقتی در محل حادثه زن جوان را معاینه می‌کنند، متوجه مرگ مشکوک وی می‌شوند و موضوع را به مأموران پلیس خبر می‌دهند.

نشانه‌های قتل
تیم جنایی در تن‌پیمایی جسد با شیاری روی گردن مریم روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت وی بر اثر خفگی و فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده‌است. همچنین مأموران پلیس در تحقیقات میدانی دریافتند مقتول مدتی است با شوهرش اختلاف پیدا کرده است به طوریکه درگیری‌ها و مشاجره‌های لفظی زیادی با هم داشته‌اند. شوهر وی گفت: ۲۰‌سال قبل با همسرم ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم و حاصل زندگی‌مان مژگان است. مدتی بود با هم اختلاف پیدا کرده‌بودیم و هر از گاهی با هم مشاجره لفظی داشتیم، اما درگیری ما آنقدر زیاد و عمیق نبود که تصمیم به قتل یکدیگر بگیریم.

وی ادامه داد: ۲۰‌روز قبل با همسرم دوباره درگیر شدیم و بگو مگو کردیم که از خانه قهر کردم و همراه دخترم مژگان به خانه مادرم رفتیم. در این چند روز همسرم در خانه تنها بود تا اینکه روز پنج‌شنبه دخترم گفت دلش برای مادرش تنگ شده به خانه می‌رود و من هم او را تا نزدیکی خانه بردم و بعد برگشتم. ساعتی قبل دخترم در حالی که هراسان و وحشت زده به نظر می‌رسید با من تماس گرفت و ماجرا را شرح داد.

اظهارات دختر ۱۴ ساله
مژگان ۱۴ ساله گفت: پنج‌شنبه از خانه مادر بزرگم به خانه‌مان آمدم و شب با مادرم خوابیدم تا اینکه صبح وقتی از خواب بیدار شدم با مادرم به خاطر موضوعی بگو مگو کردم و مادرم خیلی ناراحت شد که متوجه شدم قرص خورد و به اتاقش رفت و خوابید. فکر کردم وقتی از خواب بیدار شود حالش خوب می‌شود، اما وقتی از خواب بیدار شد حالش بدتر شده بود که داخل آشپزخانه افتاد و بی‌هوش شد. در ادامه تیم جنایی متوجه تناقض‌گویی‌های دختر نوجوان شدند و این فرضیه برای آن‌ها قوت گرفت که وی مادرش را به قتل رسانده‌است، بنابراین قاضی واحدی وی را بازداشت کرد و در نهایت متهم پس از ۴‌ساعت بازجویی فنی در محل حادثه به قتل مادرش اعتراف کرد.

از قتل مادرم پشیمانم
دختر ۱۴ ساله با اعتراف به قتل مادرش گفت: مادرم همیشه به من گیر می‌داد و با من بگو مگو داشت. او از من ایراد می‌گرفت و می‌گفت چرا اینقدر با دوستانم چت می‌کنم یا تلفنی حرف می‌زنم. مادرم دوست داشت، بیشتر درس بخوانم و کمتر وارد فضای مجازی شوم، اما من دوست داشتم با دوستانم در گرو‌های تلگرامی چت کنم. چند روزی بود، مادرم را ندیده بودم و دلم برای او تنگ شده بود که از خانه مادر بزرگم به خانه‌مان رفتم. شامگاه پنج‌شنبه داخل اتاقم در حال چت با یکی از دوستانم بودم که مادرم به اتاقم آمد و دوباره به من گیر داد که با هم درگیر شدیم و دقایقی بعد هم به اتاقش رفت و خوابید.
 
من آن شب استرس داشتم و خوب نخوابیدم و صبح هم قبل از ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدم و از طریق گوشی‌ام وارد فضای مجازی شدم تا سرگرم شوم که مادرم وارد اتاقم شد و وقتی گوشی را دستم دید دوباره با من درگیر شد که چرا این موقع صبح با گوشی‌ام سرگرم شده‌ام. لحظاتی بعد مادرم از اتاق بیرون و به طرف آشپزخانه رفت که خیلی عصبانی شدم و سیم شارژر تلفن همراهم را برداشتم به طرفش رفتم و از پشت سر به دور گردنش اندختم و کشیدم.
 
مادرم سعی کرد سیم را از گردنش جدا کند و کشان کشان به طرف آشپزخانه رفت که ناگهان در آشپزخانه دست و پایش شل شد و روی زمین افتاد. وقتی متوجه شدم او فوت کرده است، خیلی ترسیدم و چند ساعتی بالای سر جسد مادرم گریه کردم و در نهایت حدود ساعت‌۱۵ بعد از ظهر تصمیم گرفتم صحنه‌سازی کنم تا مأموران به من شک نکنند و به پدرم و اورژانس زنگ زدم و گفتم حال مادرم بد شده است.

مژگان ادامه داد: من عصبانی بودم و قصد قتل مادرم را نداشتم و الان هم خیلی پشیمان هستم. متهم در ادامه به دستور قاضی واحدی در اختیار کانون اصلاح و تربیت قرار گرفت. تحقیقات در باره این حادثه ادامه دارد.
 
منبع: روزنامه جوان
bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۷
ساعت 15 بعد از ظهر؟؟؟! مگر ساعت 15 صبح هم داریم؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۷
برو گم شو پشیمانم
ناشناس
Netherlands
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۷
باز هم بیان از نسل های جدیدی که پرورش یافته اون اجتماع خشن هستند طرفداری کنند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۶
آفرین... افرین
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۶
دیالوگ ماندگار حاجی واشنگتن

فکر و ذکرمان شد کسب آبرو. چه آبرویی ؟

خلق خدا به چه روز افتادند از تدبیر ما؛
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۶
امین میرزائی
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۶
مردم ! سلام.

به خدا به پیر به پیغمبر راه نفس آدم را که ببندید آدم می میرد،با چماق بزنید تو سر طرف از وسط نصف می شود! مردم هنرپیشه نیستند که با دو سیر سس گوجه فرنگی خونی و بعد از پاک کردن خون سر پا شوند!