هم پزشک است و هم سیاستمدار؛ وزیر محبوب علوم که در دوران اصلاحات به دلیل حادثه کوی دانشگاه استعفا داد، در روزهای دلسردی مردم نتوانست در مصاف با احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی دست پیدا کند؛ اتفاقی که گفته میشود باعث افول دوران اصلاحطلبی در ایران شد.
شرق در ادامه نوشت: مصطفی معین، متخصص کودکان، تمام روزش را در مرکز طبی کودکان میگذراند و بعدازظهرها به فعالیتهای دیگرش میپردازد. گفتوگوی ما با او، بهعنوان پزشکی که دستی بر آتش سیاست دارد و میداند دولت ایرانی با چه چالشها و موانعی برای مهار بحرانها روبهروست، در روزهایی اتفاق افتاد که ایران موج دوم کرونا را سپری میکند. هرچند تلاش کردیم گفتوگویمان روی مدار کرونا بچرخد، اما نمیشود با معین گفتگو کرد و چرخی در جهان سیاست نزد؛ سیاستی که امروز بخش عمدهای از آن با کرونا در هم تنیده شده و ایران هم جزئی از آن است.
به صورت کلی عملکرد وزارت بهداشت را از ابتدا تا امروز در مبارزه با کرونا چطور ارزیابی میکنید؟
اگرچه داشتن شبکههای بهداشتی در شهر و روستا و نظام ارجاع، از نقاط قوت بخش سلامت است، ولی زیرساختها و تجارب مدیریت بحران در کشور ما با وجودی که یکی از ۱۰ کشور حادثهخیز دنیا هستیم، ضعیف و ابتدایی است و وزارت بهداشت نیز جزئی از همین سیستم بوده و از آن تأثیر میپذیرد.
اصلیترین نقطه قوت نظام سلامت در ایران، داشتن استادان و پژوهشگران برجسته دانشگاهی، کادرهای درمانی ورزیده و کارشناسان باتجربهای است که با احساس مسئولیت و تعهد در قبال بیماران و سلامت جامعه خدمت میکنند. جامعه پزشکی ایران و کادرهای بهداشتی-درمانی در این چالش ملی غیرمنتظره، پرمخاطره و فراگیر، خوش درخشیدند و البته با ازخودگذشتگی و ایثار خود و به بهای صدها شهید و مبتلا به بیماری کووید ۱۹، نام و حماسه خود را در ذهنیت تاریخی مردم ماندگار کردند.
از دلایل این تلفات و هزینه سنگین جامعه پزشکی کشور که بیشتر از میانگین جهانی است، فقدان امکانات اولیه حفاظت از این متولیان و مدافعان سلامت بود که نشاندهنده نداشتن یک برنامه جامع ملی و اولویتگذاری در توزیع منابع و تجهیزات ایمنی در رویارویی با حوادث، سوانح و همهگیریهای ویروسی و میکروبی است.
تشخیص دیرهنگام یا کتمان انتقال آلودگی ویروسی کرونا به کشور بنا بر ملاحظات مختلف و نیز عدم رعایت دقیق و قاطع پروتکلهای بهداشتی در مدیریت بحران کرونا ازجمله در قرنطینه قراردادن شهرها و مناطق آلوده، محدودکردن سفرهای شهری و بینشهری، جداسازی و فاصلهگذاری اجتماعی و تأمین ابزار و لوازم تشخیصی- بهداشتی قابل دسترس برای عموم جهت کنترل دامنه انتقال و سرایت عفونت کرونا از دیگر ضعفهایی است که شایان یادآوری و حائز اهمیت است.
این ضعفها قبل از آنکه مربوط و محدود به وزارت بهداشت باشد، مربوط به غلبه رویکردهای پوپولیستی، ابزاری و غیرعلمی در سیاستها و اقدامات دولت، اولویتندادن به حقوق شهروندی و سلامت شهروندان و همچنین بیثباتی در تصمیمات و اقدامات انجامشده است؛ ازجمله تا مدتی رویکرد ایمنی جمعیتی (Herd immunity) یعنی در انتظار مبتلاشدن ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد جامعه بودن و توقف فرایند گسترش آلودگی ویروسی به دلیل ایجاد مصونیت، مورد توجه مسئولان اجرائی بود؛ درصورتیکه این سیاست اولا باعث مرگومیر بسیار میشود و ثانیا ثابت شده که ابتلا به بیماری کووید ۱۹ باعث ایمنی پایدار در بیماران نمیشود.
همچنین مطرحکردن دوگانههای کاذبی همچون سلامت و اقتصاد از سوی رئیس محترم دولت، منطقی صحیح و توجیهی ندارد؛ همه چیز از اقتصاد گرفته تا دین، علم، سیاست و قدرت باید در خدمت تأمین حقوق انسانها و حفظ سلامت جسمای، روانی و اجتماعی آنان باشد و نه بالعکس.
به نظر شما چه کاری باید انجام میشد که نشد؟ به بیان دیگر آیا اقداماتی نظیر قرنطینه کامل میتوانست این بیماری را سریعتر ریشهکن کند؟
بله امکانپذیر بود! اعلان فوری گسترش و سرایت عفونت ویروسی کرونا به ایران از سوی وزارت بهداشت، انجام اطلاعرسانی شفاف و منظم، ارائه آموزشهای عمومی مداوم در صداوسیما و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، قرنطینهکردن اولین مناطق آلوده مانند قم یا برخی شهرهای شمالی و جلوگیری از تردد به این مناطق میتوانست چرخه انتقال و همهگیرشدن بیماری ویروسی در سراسر کشور را متوقف کند؛ همانگونه که این امر در چین، استرالیا، زلاندنو و... تحقق یافت و از تلفات انبوه انسانی، اتلاف سرمایههای نیروهای درمانی و کادرهای علمی پزشکی و سایر امکانات و منابع ملی آنها پیشگیری کرد.
در روزهای ابتدایی همهگیری، رئیسجمهوری اعلام کردند تا شنبه آینده همه چیز عادی میشود؛ این شنبه هرگز نیامد. به نظرتان این وعدههای اشتباه کوچک و بزرگ و امیدهای واهی تا چه اندازه در بیاعتمادی مردم نسبت به ستاد مقابله با کرونا مؤثر بود؟
ناآگاهی، شتابزدگی و روزمرگی مدیریتی موجب خوشباوری و اظهارات غیرواقعبینانه میشود که پیامدهایی ناگوار و خسارتبار مانند بیاعتمادی بیشتر جامعه و کاهش بیش از پیش سرمایه اجتماعی دولت را در پی دارد.
در ابتدای فعالیت ستاد ملی مبارزه با کرونا و اعلان روزانه آمار موارد مبتلا، بیماران بهبودیافته یا درگذشته از سوی روابطعمومی وزارت بهداشت، همکاری مردم از نظر ماندن در خانهها، محدودکردن سفرها و زدن ماسک درخورتوجه بود. ولی به فاصله کوتاهی، با اینگونه اظهارات ضدونقیض و بهاصطلاح یکی به میخ و یکی به نعل زدن رئیس محترم دولت و برخی عناصر غیرمسئول سیاسی یا روحانی، جامعه به ویروس مخرب بیاعتمادی و جدینگرفتن خطر ویروس مخوف کرونا دچار شد و مثلا طبق اظهارات مقامهای مسئول، کمتر از ۱۰ تا ۲۰ درصد مردم از ماسک استفاده میکردند.
از اوایل اردیبهشت به دلیل سفرهای نوروزی بدون هیچگونه محدودیت و برگزاری سنتهای جشن و سوگواری، شاخصهای ابتلا و مرگومیر مجددا رو به افزایش گذاشت و در تیرماه به اوج خود رسید. شما ملاحظه کردید که در همین روزهای پایانی دهه اول محرم، به دلیل تأکید بر انجام عزاداریها بدون آنکه امکان رعایت فاصلهگذاری و رعایت درست توصیههای بهداشتی باشد و بدون اعمال قاطعیت قانونی و ممنوعیت سفر به شمال کشور از سوی دولت و نیز به دلیل بیاعتمادی مردم، سیل مسافران با وجود وضعیت قرمز در تهران و در استانهای شمالی، به سمت گیلان و مازندران و گلستان سرازیر شد و باید منتظر امواج جدید و پرمخاطره کرونا به فاصله چند هفته آینده در اواخر شهریور و مهر و پاییز باشیم!
در فصل پاییزی که با سردشدن هوا، تجمع بیشتر افراد، آلودگی هوای شهرها و فصل شیوع آنفلوانزا، باید نگران وخامت بیشتر بحران کرونا نیز باشیم. در تجارب و مطالعات جهانی ثابت شده که در سوانح و بلایای بزرگ، چه زلزله باشد، چه سیل و سونامی یا پاندمیها، بیشترین موفقیتها در مدیریت بحران، فقط با تدوین و اتخاذ سیاستهای ملی متمرکز و با جلب همکاری و مشارکت عمومی مردم و کمک نهادهای غیردولتی و جامعه مدنی امکانپذیر بوده است.
بخشی از کادر سلامت به علت نبودن تجهیزات پزشکی بر اثر ابتلا به کرونا از دست رفتند. آیا میشد جلوی مرگ این تعداد از بیماران را گرفت؟
پاسخ مشخص است! چرا باید تلفات کادرهای درمانی عزیز، چه پزشک باشد یا پرستار و داروساز و... از میانگین بینالمللی بالاتر باشد! با تأسف و تأثر بیش از ۱۸۰ پزشک و پرستار و دیگر نیروهای بیبدیل دارو و درمان به شهادت رسیدند و بیش از شش هزار نفر هم به بیماری دچار شدند. چرا به علت کنترلنکردن کامل موج اولیه همهگیری، فصل تابستان که باید دوره تنفس جامعه، آرامش بیمارستانها و مراکز درمانی و استراحت کادرهای پزشکی باشد، آمار ابتلا و بستری و فوت رو به افزایش گذاشته و اکنون ظرفیت بسیاری از مراکز و تختهای بستری و واحدهای مراقبت ویژه آنها پر شده و پزشکان و پرستاران ما به حال خستگی مزمن و فرسایش تدریجی باشند!
برخی از مدیران شهری معتقدند آمارهای ارائهشده از سوی وزارت بهداشت با آمارهایی که آنها از بهشت زهرا میگیرند، متفاوت است. شما بهعنوان یک پزشک و کسی که از نزدیک شرایط را لمس میکند، فکر میکنید آمارهای ارائهشده چقدر به حقیقت نزدیک است؟
نمیتوان درباره تفاوت آمارهای ارائهشده اظهارنظر دقیق یا پیشداوری کرد. در آماری که از سوی وزارت بهداشت بهعنوان موارد ابتلا اعلام میشود، به تشخیص قطعی کرونا از نظر بالینی و آزمایشگاهی رسیدهاند؛ ولی بسیاری از افراد ناقل ویروس یا با علائم خفیف بیماری هم هستند که مراجعه نکردهاند و بنابراین تعداد مبتلایان در کشور ممکن است چند برابر آمار اعلامشده باشد. حال اگر آزمون تشخیص مولکولی PCR در سطح همگان برای غربالگری انجام شود، تعداد مبتلایان دقیقتر محاسبه خواهد شد.
درباره تعداد بیماران درگذشته و تفاوت آماری مورد اشاره هم نمیتوانم دقیقا اظهارنظر کنم؛ چون شاید درصدی از افراد با وجود داشتن علائم بیماری به بیمارستان مراجعه نکرده، در منزل بستری یا فوت شده یا اینکه نتیجه آزمایش آنها منفی کاذب بوده یا به علل دیگری غیر از کرونا فوت کرده باشند.
گفته میشود دلیل شیوع مجدد کرونا، ریختن ترس مردم بود، چقدر عادی نشاندادن شرایط را از سوی مسئولان دولتی در کاهش ترس مردم از کرونا مؤثر میدانید؟
هم عادی نشاندادن اوضاع از سوی مسئولان سیاسی و دولتی که با توجیه پیشگیری از تشویش اذهان عمومی است، هم اظهارات گوناگون افراد غیرکارشناس و غیرمسئول و تغییر سریع و پیدرپی سیاستهای اجرائی و بهداشتی و محدودیتهای اجتماعی که باعث سردرگمی، بیاعتمادی یا عادیانگاری جامعه میشود و نیز پایینبودن سطح سواد سلامت مردم همگی تأثیرگذار بودهاند.
نقش ترویج شبهعلم و خرافات با عناوین طب اسلامی، طب سنتی یا ادعای درمان با خوردن نمک و مصرف شیاف روغن بنفشه و... در شبکههای اجتماعی، فضای مجازی و اینترنت و حتی در برنامههای صداوسیما را هم نباید دستکم گرفت! نقش آموزشهای عمومی و ترویج مهارتهای مراقبت از خود و سبک سالم زندگی در اینگونه بحرانهای بهداشتی-درمانی بسیار مهم و تعیینکننده است که عملا در کشور ما مورد غفلت قرار دارد، چه در بخش دولتی و چه در نهادهای غیردولتی و بخش خصوصی!
شما متخصص کودکان هستید. کرونا چقدر در میان کودکان شایع است؟ خانوادهها چقدر باید نگران ابتلای فرزندانشان به کرونا باشند؟ به نظرتان ما چه مدت دیگر با کرونا درگیر هستیم؟
میزان بروز و شیوع کرونا در میان کودکان و نوجوانان از آنچه در ابتدا تصور میشد، بیشتر است و به دلیل کنترلنشدن موج اول کرونا و سرایت آن از بزرگسالان به کودکان، همچنان رو به افزایش است. بسیاری از کودکان نیز تنها ناقل ویروس و انتقالدهنده آن به دیگران هستند.
اگرچه شیوع بیماری کرونا در شکلهای مختلف تنفسی، گوارشی و... در کودکان گزارش میشود؛ ولی شدت علائم بیماری در مقایسه با بزرگسالان کمتر است و تلفات کمتر آن نیز به خاطر نداشتن بیماریهای زمینهای مزمن در کودکان و سیستم ایمنی و دفاعی قویتر بدن آنهاست.
درهرصورت خانوادهها درباره سلامت کودکان خود در دوره همهگیری کرونا باید خیلی حساس باشند و همه توصیههای بهداشتی را در منزل و در بیرون از منزل درباره خود و کودکانشان رعایت کنند. خوشبختانه گسترش آموزشهای مجازی و از راه دور کمک مؤثری به حفظ ایمنی و سلامتی کودکان و نوجوانان در سنین دبستانی و دبیرستانی کرده است. اینکه تا چه زمانی بحران کنونی پاندمی کرونا ادامه خواهد داشت و دامنه و شدت بیماری کووید ۱۹ گسترش یا کاهش خواهد یافت، مشخص نیست و به عوامل مختلفی بستگی خواهد داشت.
به گفته یکی از دانشمندان، ما در هیچ زمانی به اندازه امروز نمیدانستیم که هیچ نمیدانیم، بشریت در واقع درباره شرایط حال و آینده خود در بیاطلاعی و جهل محض قرار گرفته است!
بهکارگرفتن عزم و اراده ملی دولتها و جوامع با سیاستگذاری درست علمی و اجرائی و مشارکت فعال مردم و نهادهای مدنی در تحقق سیاستها و برنامههای بهداشتی، کشف داروهای جدید و ساختن واکسن اختصاصی نیز در مهار این ویروس وحشی و خطرناک نقشی تعیینکننده خواهند داشت. البته جهش مولکولی مداوم ویروس نیز عامل خطر دیگری است که رخ میدهد و اکنون باعث شده توانایی انتقال ویروس از فرد بیمار به افراد دیگر از سه نفر در اوایل پاندمی به ۹ نفر افزایش یابد؛ بنابراین متناسب با ساختار مولکولی ویروس، باید در هر سال واکسنهای جدید تولید و استفاده شود.
تحلیلتان به لحاظ سیاسی و اجتماعی با در نظر گرفتن تمامی تبعات کرونا، درباره ایران پساکرونا چیست؟
اجمالا به نظر میرسد که بحران فراگیر کرونا تاکنون سرپوشی بر مطالبات جامعه بوده است، ولی این وضعیت در میانمدت و تا مدت طولانی ادامه نخواهد داشت. مخاطرات دوران پساکرونا نهفقط در بخش بهداشت و درمان بلکه در سایر بخشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را نشان خواهد داد.
عوارض عدم تحرک لازم در کودکان و نوجوانان و نیز سالمندان به دلیل درخانهماندن باعث اضافهوزن و چاقی و تشدید بیماریهای قلب و عروق، فشارخون، دیابت و نیز اختلال در سلامت روانی و اجتماعی افراد میشود. مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب، وسواس، انگ و برچسب، آزارهای خانگی و طلاق از جمله اختلالات روانی است.
گسترش فقر و فلاکت و بیکاری، افت شاخصهای بهداشت و تغذیه بهویژه در کودکان، توسعه آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، خشونت و اعتراضات بهویژه در شرایط تداوم تحریم اقتصادی غرب نیز قابل پیشبینی است. در چنین زمینه اجتماعی و سیاسی، فعالیتهای مدنی هم میتواند تحتالشعاع قرار گیرد و دچار رکود و محدودیت شود.
ضرورت دارد و پیشنهاد میکنم که در اسرع وقت از سوی نظام، گروهی از استادان و پژوهشگران دانشگاهی و صاحبنظران اجتماعی با همکاری مدیران اجرائی با نگاهی آیندهنگر به مطالعه اوضاع و تدوین و پیشنهاد برنامه ملی دوران پساکرونا بپردازند و راهبردهای ارتقای تابآوری اجتماعی، هماهنگی و انسجام بیشتر در سطح قوای سهگانه و حاکمیت را برای عبور سالم کشور با کمترین خسارت در دوره گذار پیشنهاد دهند.
بسیاری از کشورهای اصطلاحا معروف به جهان آزاد مثل آمریکا، بعد از وقوع کرونا دچار مشکلات زیاد اقتصادی و اجتماعی شدند. اما به نظر میرسد کشوری مثل چین که مدل سیاسی اقتصادی متفاوتی دارد و کشوری با اقتضائات تکحزبی و بسته است، موفقتر عمل کرد. تحلیلتان از این مسئله چیست؟
شرایط اجتماعی، اقتصادی و ساختار سیاسی دو کشور چین و آمریکا متفاوت است و نمیتوان در مدیریت پاندمی کرونا نتایج یکسانی را انتظار داشت. ساختار دولتی متمرکز، اقتصاد پویا و عدالت نسبی اجتماعی باعث عبور سریع و با خسارت پایین چین از بحران کرونا شد.
بالعکس در نظام سرمایهداری آمریکا، با جمعیتی ناهمگون و با شکافهای عمیق اجتماعی و اقتصادی، ساختار سیاسی غیرمتمرکز و رئیسجمهوری نامتعادل انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. این کشور باوجود تخصیص یارانهها و بودجههای کلان برای کنترل بحران کرونا و برخورداری از ظرفیتهای عظیم علمی و تکنولوژیک، هماکنون از نظر تعداد مبتلایان و خسارات انسانی و اقتصادی پاندمی اولین رتبه جهانی را دارد!
آقای معین در ماههای اخیر دیدیم که فشارها بر دانشجویان و فعالان دانشجویی بیشتر از قبل شده، درحالیکه انتظار میرفت با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، فضا برای مردم بازتر شود که این اتفاق نیفتاد. دلیل این همه فشار به قشر دانشجو را چه میدانید؟
در یک رویکرد و تدبیر عقلانی، در شرایط وجود بحرانهای داخلی و خطرات خارجی، در جهت اصلاح رابطه با مردم، جلب رضایت هرچه بیشتر جامعه از طریق رسیدگی جدیتر به مشکلات آسیبدیدگان و دهکهای پایین، کمک به تقویت تفاهم بیشتر نیروها و فعالان سیاسی اجتماعی با گفتگو و جلب همکاری و مشارکت آنها برنامهریزی میشود.
ولی در شرایطی که دولتها کارآمدی، مقبولیت اجتماعی و در نتیجه اعتمادبهنفس لازم را ندارند، بیتدبیری و رویکرد مبتنی بر دامنزدن به اختلافات داخلی، تنگترکردن فضای سیاسی و اجتماعی و اعمال فشار بیشتر بر فعالان دانشجویی، کارگری، رسانهای و مدنی را انتخاب میکنند. این تدبیر میتواند در کوتاهمدت مثلا برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ مؤثر باشد، ولی موجب مزمنشدن دردها و بحرانهای فرهنگی و اجتماعی و حتی اخلاقی و نیز رکود در عرصههای سیاسی مثل مشارکت مردم در انتخابات و حتی گسترش فساد و رکود اقتصادی، کاهش اقتدار و امنیت ملی و تشدید تهدیدات خارجی خواهد شد.
از نظر من ترویج و تعمیق فرهنگ اتحاد و مقاومت در ملت و بهرهوری بیشتر در تولید، اقتصاد و مدیریت ایران، نقش اول را در پشتسرگذاشتن تهدیدها و تحریمهای سبعانه آمریکا و متحدانش و عبور سالم کشور از بحران ویروس وحشی کرونا داشته و خواهد داشت.
در سالهای ۹۸ و ۹۶ دو دوره اعتراضی جدی داشتیم. دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ که تبعات زیادی را داشت. پیشبینیها این بود که دور بعد اعتراضات بهزودی رقم میخورد و خیلیها هم هشدار میدادند که اعتراضات بعدی خشنتر خواهد بود. با توجه به اینکه مشکلات اقتصادی جدیتر از قبل شده، کرونا همه مردم را وادار به فاصلهگذاری کرده و حضور خیابانی محدود شده، به نظر شما کرونا چه تأثیری روی جنبشهای اعتراضی مردم ایران داشته؟
ملت ما در کوران حوادث و سختیها، بهطور تاریخی ملتی آبدیده، صبور و مقاوم شده است و در بحران کرونا به میزان این صبر و مقاومت و دوراندیشی اضافه شده است. در دو بحرانی هم که به آنها اشاره کردید، بدنه اصلی جامعه باوجود مشکلات اقتصادی و انتقاد و اعتراض عمیق نسبت به فساد دولتی، تورم و بیکاری، باز هم خویشتنداری کرد. در این خویشتنداری، دغدغه حفظ ایران و امنیت ملی، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در برابر بیگانگان و خطر عناصر نفوذی آنها هم دخیل بود. این وضعیت مانند آتش خاموش و زیر خاکستری است که هوشیاری بیشتر مسئولان و دلسوزان برای پیشگیری از حوادث و رویدادهای پرمخاطره در آینده را میطلبد.
یکی از دلایلی که روحانی حاضر نشد کشور را قرنطینه کند، ترس از شورش مردم به دلیل بحران اقتصادی بود، آیا تحلیل روحانی را درست میدانید؟
تا حدودی این تحلیل را درست میدانم، البته اعتراضات مردمی فقط به خاطر بحران اقتصادی نیست، بیشتر از آن به دلیل ناکارآمدیها، بیصداقتیها، فساد اداری و حکومتی، تبعیض و نابرابری و بیاعتمادی به گفتهها و عملکرد دولت و مسئولان است. از نظر من بحران کرونا یا تحریم و تهدید آمریکا و رژیم صهیونیستی میتواند فرصتهایی برای بازنگری و تجدیدنظر در رویکردها، سیاستها و برنامههای کلان کشور نیز باشد. ولی در شرایطی که دولتها کارآمدی، مقبولیت اجتماعی و در نتیجه اعتمادبهنفس لازم را ندارند، بیتدبیری و رویکرد مبتنی بر دامنزدن به اختلافات داخلی، تنگترکردن فضای سیاسی و اجتماعی و اعمال فشار بیشتر بر فعالان دانشجویی، کارگری، رسانهای و مدنی را انتخاب میکنند.
این تدبیر میتواند در کوتاهمدت مثلا برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ مؤثر باشد، ولی موجب مزمنشدن دردها و بحرانهای فرهنگی و اجتماعی و حتی اخلاقی و نیز رکود در عرصههای سیاسی مثل مشارکت مردم در انتخابات و حتی گسترش فساد و رکود اقتصادی، کاهش اقتدار و امنیت ملی و تشدید تهدیدات خارجی خواهد شد. از نظر من ترویج و تعمیق فرهنگ اتحاد و مقاومت در ملت و بهرهوری بیشتر در تولید، اقتصاد و مدیریت ایران، نقش اول را در پشتسرگذاشتن تهدیدها و تحریمهای سبعانه آمریکا و متحدانش و عبور سالم کشور از بحران ویروس وحشی کرونا داشته و خواهد داشت.