فرارو- افشین داورپناه؛ حدود «شش ماه» است که شهروندان تهرانی در کنار «پل چوبی» شاهد ساخت و ساز کِشداری برای احداث یک پل هوایی عابر پیاده هستند! برای احداث این پل، بخشی از خیابان حقوقی، گرفته شده تا پایههای این پل غیرضروری در آن نصب شود و هنوز مشخص نیست شهرداری بر اساس کدام توجیه کارشناسی اقدام به عَلَم کردن چنین سازهای کرده است! جایی که ماشینها میتوانند با سرعت کمتری حرکت کنند، لازم نیست عابر پیاده ارتفاع چهار، پنج متری را بالا برود تا وسایل نقلیه با سرعت بیشتری از تقاطعها عبور کنند، بلکه باید به محل تلاقی عابرپیاده و سواره معنا داد و با خطکشی و چراغ راهنمایی ایمنی عابران را تامین کرد.
در این باره ذکر چند نکته ضروری است:
۱ ـ مکان احداث این پل دقیقاً بعد از پل روشندلان است؛ یعنی دقیقا جایی که ماشینها با سرعتی کمتر از ۱۰ یا ۲۰ کیلومتر حرکت میکنند بنابراین عابران پیاده بهراحتی میتوانند از خط عابر پیاده عبور کنند. یقیناً در چنین مکانهایی باید اولویت عبور به عابر پیاده داده شود! در اینجا نیز معمولا سرعت ماشینها چنان پایین است ـ و البته باید پایین باشد ـ که عابران به راحتی میتوانند از عرض خیابان عبور کنند.
۲ ـ این تقاطع با ازدحام عبور پیاده مواجه نیست و مشخص نیست بر اساس کدام کار کارشناسی، احداث چنین سازهای در دستور کار شهرداری قرار گرفته است! که اگر چنین بود ۱۰۰ متر پایینتر از آن، در خروجی متروی دروازه شمیران، چنین نیازی بیشتر احساس میشد.
۳ ـ این مکان در چند متری پل چوبی و فاصله نزدیکی از پل روشندلان قرار دارد و قرار گرفتن این سازههای نامانوس در کنار یکدیگر به هیچوجه از دیدگاه شهرسازی و زیبسازی شهری پذیرفتنی و قابل توجیه نیست! مضافاً این که تصویری نازیبا در اصلیترین و پرترددترین خیابان اصلی پایتخت (تهران) ایجاد خواهد کرد.
۴ ـ همانگونه که گفته شد برای احداث این پل، بخشی از ورودی خیابان حقوقی در تقاطع خیابان پرترافیک انقلاب اشغال شده تا پایههای این پل هوایی در آن نصب شود! آیا برای نصب یک پل غیرضروری مجازیم قسمتی از خیابان را اشغال کنیم و به ترافیک خیابان، آن هم در ورودی این خیابان در تقاطع خیابان پرترافیک انقلاب، دامن بزنیم؟ مدیریت شهری این نیست که خیابان را اشغال کنید تا در آن پایه پل هوایی نصب کنید، که اگر چنین بود مدیریت شهری هیچ تخصص و توان مدیریتی نیاز نداشت. مدیریت این است که اگر قرار بود چنین سازهای نصب کنید، ملکی را در همان محل خریداری میکردید تا پایههای پل را به جای آن نصب کنید! اما همیشه راحتترین راه انتخاب میشود و اینگونه است که مسائل شهری به جای این که حل شوند روی شانه دیگر مسائل تکیه میدهند و در نتیجه مسائل بیشتر روی هم تلنبار میشوند.
۵ ـ طبق دستورالعملهای پروژههای عمرانی در شهرداری تهران، همه پروژههای شهری تهران باید قببل از شروع، مطالعات ارزیابی تاثیرات «پیوست اجتماعی ـ اتاف» داشته باشند. کدام پیوست ارزیابی درباره این سازه انجام شده است؟
۶ ـ اگرچه براساس و تبصره ۶ ماده ۹۶ قانون اصلاح قانون شهرداری «اراضی کوچههای عمومی، میدانها، پیادهروها، خیابانها و به طور کلی معابر و بستر رودخانهها و درختهای معابر عمومی واقع در محدوده هر شهر که مورد استفاده عموم است ملک عمومی محسوب و در مالکیت شهرداری است»، اما اینگونه نیست که شهرداری در هر کجا که خواست، بدون توجیهات کارشناسی لازم، رعایت مقررات شهرازی، دستورالعملها و ارزیابی پیامدهای زیستمحیطی، ترافیکی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، فضاهای عمومی را یا محدود و برای مثال پیاده رو را به خیابان و خیابان را به پیادهرو تبدیل کند. ظاهراً در این جور امور نه تنها مردمنهادها، حتی شواری شهر و شورایاریها نیز دغدغهای ندارند!
همانگونه که اشاره شد، در حالی که سالهاست دیگر احداث پل هوایی در شهرها منسوخ شده، این کار همچنان در عموم شهرداریهای ایران و از جمله شهرداری تهران ادامه دارد! بخشی از این اقدامات احتمالاً به ذهن «سواره محور» بعضی مدیران و کارشناسان شهرداری برمیگردد؛ جایی که خیابان و پیاده رو و همه تاسیسات و خدمات شهری باید در خدمت سوارهها باشد و پیادهها عملاً جایگاه چندانی در برنامهریزیها و تصمصگیریها ندارند! البته در چنین تصمیمگیریهایی حتماً برخی از پیمانکاران احداث، رهاندازی و نگهداری چنین سازههایی هم منتفع میشوند! نصب تبلیغات بر عرشه این پلها نیز محلی درآمدزا برای شهردای و پیمانکارهای تبلیغات محیطی است!
«پلهای هوایی عابر پیاده» علاوه بر آسیبرساندن به منظر شهری و زیبایی بصری شهرها، نشاندهنده ناکارمدی مدیریت شهری از گذشته تا کنون است؛ در واقع در جاهایی که مدیریت شهرداری باید اهتمام کند، هزینه کند و راهی برای عبور سالم و بیخطر عابران پیاده فراهم کند، با عَلَم کردن یک پل هوایی عابر پیاده، کار خود را راحت میکند!
هزینه نگهداری از این سازهها، مدیریت آنها، همچنین تبدیل شدن آنها به مکانهایی جرمخیز و ناامن برای شهروندان از دیگر هزینهها وآفات چنین سازههایی است.
مطالعات حذف پلهای عابر پیاده از تقاطعهایی که میتوان جان عابر پیاده را با خط کشی و چراغ تامین کرد، سالهاست که انجام شده و منتظر تایید شورای شهر و نهادهای مرتبط اجرایی است، اما ظاهرا در پیچ و ختم تصمیمسازیها به فراموشی سپرده شده و شهرداری همچنان برای احداث چنین پلهایی، حتی در مواردی که توجیهات کارشناسی و قابل قبولی ندراد هزینه میکند.