احمد عظیمیبلوریان استاد پیشین مریلند در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: چند روز قبل ایرانچکهای جدیدی رونمایی شد که چهار صفر آن کمرنگ چاپ شده است. به نظر میرسد بعد از اعلام خبر جدیشدن حذف چهار صفر، قرار است این کار بهتدریج انجام شود. در آن مقطع هم نظرات موافق و مخالف جدی ابراز شد.
ایران نه نخستین و نه آخرین کشوری است که تصمیم به کاهش صفرهای روی اسکناسهای رسمی خود گرفته است. برخی از کشورها مانند زیمبابوه بهعنوان آخرین تلاش برای اعتباربخشیدن به ارزش پول کاغذی ناچار به حذف ۲۲ صفر شدند. آنچه در ایران رخ داده، به دلیل محاصره اقتصادی ایران از سوی آمریکا و همپیمانان او است.
هم مردم و هم مسئولان از ادبیاتی سخن میگویند که شاید اشتباه باشد. نادرستی در این است که آنچه اعتبار خود را در نظام پولی از دست داده، ارزش پول کاغذی یا سکههایی است که از فلزات کمبها ضرب شدهاند.
پول وسیله مبادله است و اگر از جنسی باشد که ارزش آن با معیارهای بینالمللی تعیین شود - مانند سکه طلا و نقره - ارزش پول ایران نهتنها کاهش نیافته؛ بلکه با همان ضابطهای که ما ارزش پول ایران را میسنجیم، افزایش یافته است. به عبارت دیگر ارزش سکه طلایی که ۵۰ سال پیش ۷۰ تومان بود و سکه امامی امروز نهتنها کاهش نیافته؛ بلکه با معیارهای ارزش پول کاغذی صد برابر افزایش یافته است. دلیل این افزایش وجود پشتوانه سکه طلا در خود آن است.
کاهش ارزش اسکناس، چه در ایران و چه در هر کشور دیگری، به دلیل کاهش درآمد دولتها و ناشی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی است. در اواسط دهه ۱۹۱۰ که دولت اتحاد جماهیر شوروی در میانه جنگ جهانی اول تازه به سر کار آمده بود، هنوز اسکناسهای دوره تزاری در ایران معتبر بود.
برخی از تجار ایرانی به جای ادامه کار بازرگانی خود به خرید و جمعآوری اسکناسهای تزاری که ارزش آنها فروکش کرده بود، پرداخته بودند، به امید اینکه اگر دولت نوپای شوروی سقوط کند، به احتمال زیاد رژیم تزاری به روسیه بازخواهد گشت و آنها شبانه میلیاردر خواهند شد. برخی از این تجار به داشتن چند صندوق اسکناس سهروبلی تزاری پز میدادند؛ اما ورق برگشت و رژیم شوروی پایدار شد. تجار اشارهشده همه ثروت خود را از دست دادند و برخی از آنها از اسکناسهای تزاری بهعنوان کاغذدیواری برای تزیین دیوار دفتر کارشان استفاده کردند.
جمهوری اسلامی ایران برای تأمین مخارج روزانه خود به پولی نیاز دارد که در مقیاس بینالمللی کسب اعتبار کرده باشد؛ درحالیکه به دلیل بحرانهای متفاوت ازجمله کاهش فروش نفت و محاصره اقتصادی تحمیلشده به ایران از سوی غرب بهویژه ایالات متحده، درآمد بازرگانی بینالمللی ایران کاهش یافته است. به دلیل هزینههای جاری در داخل کشور پول کاغذی ایرانی به کار میرود و دولت برای ادامه تأمین مخارج روزمره به چاپ اسکناس بدون پشتوانه اقتصادی مبادرت میورزد.
اسکناس حدود دو هزار سال پیش در چین ابداع شد و بهتدریج جای مبادله کالا با کالا و کالا و خدمات را گرفت. اسکناس کاغذی و ارسال آن به صورت حواله خطر دزدی و ربایش سکه و فلزهای گرانبها را کاهش داد و وسیلهای شد برای تسهیل مدیریت بازرگانی در مقیاس ملی و بینالمللی. امروز اسکناس در سراسر جهان ابزاری بسیار قوی در اجرای تعهدات مالی روزانه دولتی است؛ اما دولتها بهتدریج یاد گرفتهاند که میزان نشر اسکناس را با نیازهای آنی خود تطبیق دهند.
به عبارت دیگر اگر به هر دلیلی ازجمله جنگ و زلزله و آشوب، هزینههای دولتی بیشتر از موجودی خزانه شود، دولتها با چاپ و نشر اسکناس بدون پشتوانه موقتا امورات خود را سروسامان میدهند، به امید اینکه ورق اقتصاد به روال عادی برگردد. برای دادن اطمینان به مردم، روی اسکناس را علاوه بر مزینکردن به تصویر مقامات عالی سیاسی و فرهنگی، با دو امضای وزیر امور مالی و رئیس بانک مرکزی کشور به صورت برگهای تعهدآور درآورده و امور مالی خود را حتی در بحبوحه بحرانهای مالی اداره میکنند. در بحرانهای شدید و طولانیتر مانند جنگ و ویرانی و مواردی مانند همین همهگیری ویروس کرونا، ارزش اسکناسهای در گردش بهسرعت کاهش مییابد. آنچه در این رویداد به ارزش خود باقی میماند، سکه طلای رسمی کشور است.
پولهای کشورهای دارای اقتصاد قوی - چه سکه و چه کاغذی - همین تحول را در خود منعکس میکنند. بهعنوان نمونه، ۵۰ سال پیش دلار آمریکا در ایران هفت تومان یا هفتاد ریال بود و سکه طلای رسمی دولتی ۷۰۰ ریال یا ۷۰ تومان. امروز بهای دلار به ۱۷ هزار تومان و سکه به ۱۱ میلیون تومان رسیده است.
رابطه بهای سکه طلای ایران با سکه طلای آمریکا و اروپا ثابت مانده است؛ اما زیر پای ریال کاغذی ایران خالی شده؛ زیرا پول کاغذی الزاما پشتوانه ندارد، برخلاف پشتوانه طلا که در خود آن قرار دارد. سکههای فلزی از نوع مسی یا نیکلی ارزششان پابهپای اسکناس پایین میماند؛ زیرا اینگونه فلزات در ماهیت خود فراوان و ارزان هستند و شما میتوانید با ذوبکردن دیگ و آفتابه مسی خانه خود یا قطعات شکسته نیکلی وسایل فنی مقادیر درخور توجهی سکه بزنید؛ بنابراین ما در تعریف کاهش ارزش پول باید به کاغذیبودن یا فلزی (طلا)بودن پول توجه کنیم.
البته ارزش پول حتی اگر به صورت سکه طلا باشد، به دلایل متعددی در طول زمان متغیر است. این دلایل شامل تغییرات تکنولوژیکی، کاهش یا افزایش تقاضا، بحرانهای سیاسی و اقتصادی در سطح هر کشور یا در سطوح بینالمللی است. بهعنوان نمونه، پنجاهوچند سال پیش که تازه همبرگر مکدونالد در آمریکا به صورت نیمهصنعتی و استانداردشده تولید و عرضه میشد، بهای آن ۲۰ تا ۲۵ سنت بود (هر سنت یکصدم دلار است). امروز همان همبرگر به حدود سه دلار رسیده است. در همان دوره هزینه متوسط آرایش سر مردانه در شهرهای عمده آمریکا ۵۰ سنت (نیمدلار) بود. امروز به متوسط ۱۵ دلار رسیده است.
یک دلیل عمده این افزایش، صرفنظر از تورم آهستهای که در همه اقتصادهای جهان وجود دارد، افزایش جمعیت و بالارفتن تقاضا بوده است؛ اما تأثیر تورم چیزی متفاوت از بازی اسکناس است. در همان زمان یادشده، دستمزد کارگر ساده در شهرها و روستاهای ایران چیزی در حدود ۲۵ ریال بود. امروز دستمزد کارگر ساده در ایران چیزی در حدود ۱۵۰ هزار تومان است.
اگر کارگر بخواهد با همین دستمزد ظاهرا یک سکه طلای رسمی بخرد، باید دستکم ۷۵ روز کار کند. این تغییرات نشاندهنده تغییر طبیعی ارزش پول در طول زمان است. حذف شماری از صفرهای پول کاغذی در همه جای دنیا روی داده است و پدیده تازهای نیست؛ اما مشکل از اقتصاد خود دولت است. بانک مرکزی با بازی با بهای ارز امور ریالی دولت را به شکل روزانه اداره میکند. از سوی دیگر کاربرد این روش نوعی مشارکت دولت با بخش خصوصی برای تأمین نیازهای ارزی است.
با بالابردن بهای ارز خارجی، دولتها بخشی از نیازهای خود را از جیب مردم تأمین میکنند؛ اما صدایشان درنمیآید؛ بنابراین گفتن اینکه دلار و پوند گران شد، بازتاب فعالیت بازار نیست؛ بلکه گویای مهندسی روزانه ارز از سوی خود دولت است. نمونه دیگر از شگردهای مرسوم، چندنرخیکردن دلار است. دولت در مواردی دلار را با نرخ چهار هزار تومان میفروشد؛ اما همان دلار را بالاتر از ۱۵ هزار تومان به مسافر میدهد.
به زبان دولتی میگویند دلار گران شد و از مرز فلان عدد گذشت؛ درحالیکه باید بگویند «گران کردیم؛ چون صلاحمان در این بود». در لهجه خراسانی «رفتن» معنای «شدن» دارد. در نیشابور به جای اینکه بگویند چرخ «پنچر شده» میگویند «پنچل رفته» و تقصیر را از خودشان دور میکنند.
در نظام بانکی و دولتی موارد زیادی از کارهای ناصواب صورت گرفته است؛ ازجمله تخصیص وامهای کلان بانکی به دوستان و همدستان که موجودی بانک را برای ارائه وامهای کوچک به نیازمندان مردمی به شدت کاهش داده است. تخصیص وامهای کلان یا به زور صورت میگیرد که بانک بیچاره توانایی مقابله با آن را ندارد یا با عشق و علاقه به دوستان و بستگان عزیز. نمونههایی از هر دو مورد بارها فاش شده است؛ اما تضمینی نیست که ما به پایان داستان رسیده باشیم.