هفتادوهفت سال قبل، تهران میزبان مهمانان ناخوانده «فرانکلین دلانو روزولت»، «وینستون چرچیل» و «ژوزف استالین» شد. رهبران سیاسی سه کشور ایالات متحده امریکا، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی از ششم تا نهم آذرماه ۱۳۲۲ (نوامبر ۱۹۴۳) مسافران تهران بودند تا در یک کنفرانس مهم با هم به گفتگو بنشینند؛ کنفرانسی که بعدها با نام «کنفرانس تهران» در تاریخ ثبت شد و در پایان دادن به جنگ جهانی دوم و تصمیمگیری درباره آینده جهان نقشی اساسی داشت. اما هیچ چیز به اندازه این کنفرانس ضعف موقعیت شاه ایران را نشان نمیداد.
روزنامه ایران نوشت: رهبران شوروی، انگلیس و امریکا در تهران گرد آمدند تا برای ادامه جنگ طرحی نو دراندازند و این اولین تماس دیپلماتیک بینالمللی شاه ۲۴ ساله ایران بود؛ اگرچه تماس چندانی هم برقرار نشد. در واقع مهمانها به میزبان رسمی کنفرانس بیتوجهی کردند، زیرا تدارک این حضور محرمانه انجام شد و آنها در حاشیه دیدارهایشان لحظاتی محمدرضاشاه را پذیرفتند و تنها استالین بود که رسم رایج دیپلماتیک را به جای آورد. او در آن دیدار گفت: «شاه نباید درباره پنجاه سال بعد هیچ نگران باشد.» در این دیدار کوتاه محمدرضاشاه برای تجهیز ارتش ایران و دریافت هواپیما، تانک، مستشار نظامی و تعلیم ارتش کمک خواست. اما او نمیدانست هدیه غیر مترقبه استالین اسب تروای شوروی باشد.
صبح روز ششم آذرماه خیابانی که خیابان علاءالدوله «فردوسی» را به خیابان دروازه یوسفآباد «حافظ» متصل میکرد کانون توجه مردم نگران دنیا شده بود؛ خیابانی که هنوز در ابتدای آن باغ سفارت انگلستان و سفارت کبرای بریتانیای کبیر و در انتهایش باغ و پارک سفارت اتحاد جماهیر شوروی واقع شده و بعدها به خاطر آن حضور تاریخی، چرچیل نام گرفت. از مدتها پیش از نوامبر ۱۹۴۳ مکالمهها و مکاتبهها میان این سه رهبر برای مکان و زمان ملاقات با یکدیگر انجام شده بود؛ زمان ملاقات پاییز بود، ولی در مورد مکان توافق به سختی انجام شد.
استالین ترجیح میداد این کنفرانس در محلی نزدیک به شوروی باشد. او فرمانده عالی جنگ شوروی و آلمان بود و نمیتوانست از مسکو دور باشد. روزولت هم به قانون اساسی امریکا استناد میکرد. این قانون به ریاست جمهور امریکا اجازه نمیداد مدتی طولانی از واشنگتن دور بماند، اما برای چرچیل تفاوتی نداشت، مکان مذاکرات کجا باشد از طرفی وضعیت جبهه شرقی بحرانی بود. استالین از پرواز هوایی به تهران میترسید و تمام تلاش خود را کرد تا کنفرانس را در شرق خاک شوروی برگزار کند، اما روزولت و چرچیل موافق نبودند.
فرانکلین روزولت وضعیت جسمانی نامساعد خود را بهانه کرد و چرچیل نیز از خطرناک بودن برگزاری کنفرانس در خاک شوروی سخن گفت. در نهایت تهران انتخاب هر سه نفر شد. در سال ۱۹۴۲ «ژنرال پاتریک هرلی» از سوی مقامات امریکایی به تهران آمد تا با کمک سفیران دو کشور انگلیس و شوروی زمینه دیدار سه جانبه رهبران متفقین را در اوج جنگ جهانی دوم در پایتخت ایران فراهم کند. او گزارش خود را درباره ایران با عنوان «سرزمینی برخوردار از منابع طبیعی» به روزولت ارائه داد: «ایران این امکان را دارد که به کشوری مستقل با حکومتی برخاسته از اراده مردم بدل شود.»
«والنتین برژکف» روزنامه نگار روس که در جریان کنفرانس تهران بهعنوان مترجم حضور داشت و خاطرات خود را در کتاب «کنفرانس سران سه کشور بزرگ» نوشت؛ معتقد است هر یک از سه رهبر شوروی، انگلیس و امریکا که در رأس یک اتحاد ضد هیتلری قرار داشتند، برای پیروزی بر دشمن واحد و مشترک هدفهای خاص خود را داشتند و در جریان کنفرانس تهران آنها آمده بودند تا به سهم خود برسند و ادامه جنگ را به نفع کشورشان به پایان برسانند.
ایران که در دوره رضاشاه در آستانه اتحاد رسمی با هیتلر بود با تبعید او به محلی برای اتحاد علیه هیتلر تبدیل شد. سال ۱۹۴۳ جنگ تمام دنیا را فراگرفته بود؛ بریتانیا، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی باید به یک استراتژی مشترک برای شکست هیتلر دست مییافتند.
کنفرانس تهران نقطه عطفی در سرنوشت جنگ جهانی دوم محسوب میشود؛ اگرچه تهران با وجود اعلام بیطرفی از سوی نیروهای متفقین اشغال شده بود. شهرها و خیابانهای کشور معبر قدرتنمایی قوای بیگانه بود؛ جنوب ایران توسط انگلیسیها و شمال آن به دست روسها اشغال شده بود؛ ایران نفت مورد نیاز جنگ را فراهم میکرد و مسیر ارتباطی برای عبور مهمات از خلیج فارس به شوروی محسوب میشد؛ طوری که با پایان جنگ جهانی از سوی متفقین به «پل پیروزی» ملقب شد.
روزولت، چرچیل و استالین در چهار روز اقامت در تهران استراتژی مشترک «پس از جنگ» را تعیین کردند و درباره سرنوشت جنگ جبهه دوم اروپا، ورود ترکیه به جنگ، لهستان و مرزهای آن، وضعیت جنایتکاران جنگی پس از جنگ، طرح تقسیم آلمان و وضعیت خروج نیروهای متفق از ایران بحث و گفتگو کردند. در انتهای این نشست «اعلامیه سه دولت بزرگ در کنفرانس تهران» در مورد جنگ و وضعیت جهان پس از جنگ تصویب شد.
یک اعلامیه فرعی نیز در مورد ایران و وضعیت خروج ارتشهای خارجی شش ماه پس از پایان جنگ و بازسازی آن به امضای سه دولت بزرگ رسید. آنها به امید پیروزی شادی کردند و تولد ۶۹ سالگی چرچیل را در تهران جشن گرفتند. در این بین رهبران سه کشور فقط در یکی از روزهای حضور، محمدرضاشاه را برای چند دقیقه پذیرفتند؛ شاه جوان درخواست کرد تا تبعیدگاه پدرش را تغییر دهند. او بدی آب و هوای جزیره موریس را بهانه کرد در حالی که رضاشاه از رفتار تحقیرآمیز انگلیسیها با او ناراحت بود. درخواست محمدرضا شاه پذیرفته شد و رضاشاه به ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی انتقال یافت.
بزرگترین کنفرانس تاریخ ایران تا آن زمان ۹ آذر به پایان رسید و شش ماه بعد، در روز دوازدهم خرداد ۱۳۲۳ سه تابلوی چشمنواز سنگی در خیابانهای تهران نصب شد؛ خیابان حد فاصل دو سفارت انگلیس و شوروی به نام وینستون چرچیل، خیابانی که بعدها آزادی نام گرفت به نام روزولت و خیابان میرزا کوچکخان بهنام استالین نامگذاری شد. عباسقلی گلشائیان، شهردار تهران در گشایش این خیابانها با نامهای جدیدشان گفت: «طهران تاریخ نوینی را به چشم خواهد دید؛ چرا که خیابانهای آن به نام سه تن از تعیینکنندگان مسیر جنگ جهانی دوم نامگذاری میشود.»
کنفرانس تهران مسیر جنگ را تغییر داد.