شلاله احمدنژاد؛ مواجهه با اختلالات و ناکارآمدیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بلایا و فجایع طبیعی همیشه به دنبال خود یک سری بذله گوییها و متلک اندازیها و طنزهایی را به همراه داشته است.
گاهی شکایت از این جوک پردازیها میشود و ملت ما به خاطر این خصوصیت به باد انتقاد گرفته میشوند که "فقط بلدند جوک بسازند" و این موضوع به بیعاری و تنبلی و بی خیالی تعبیر میشود، غافل از این که در حال انتقاد و اهانت به یکی از غریزیترین و ابتداییترین خصوصیت بشری هستند که همان راهکار خنده و مزاح و شوخی هنگام مواجهه با بحران هاست. این برداشت که جوک سازی در شرایط بد تنها متعلق به ایرانیان است خود مضحکانه و جوکی دیگر است.
بیشتر ما در این تجربه مشترک هستیم که روزگاری محصل بودیم و تجربهی جزوههای درسی فشرده و امتحانات جامع و پیچیده را داشتیم و در آن هنگام که استرس درس و آیندهی تحصیلی در حال مچاله کردن ما بود، با جوک و شوخی با درس و آزمون و معلم مربوطه قدری از احساس عذاب آور استرس را میکاستیم و شرایط را تا حدودی برای خود عادی جلوه میدادیم.
جوکسازی در موارد بحرانی و بغرنج برای لطیف کردن روحیه نقش به سزایی دارد و به منزلهی عصارهای نرم و لطیف از ترکیدن روح ما در بحران جلوگیری میکند. جوک گویی نوعی تسکین عمومی است و در مواردی که به اشخاص بی گناه یا موجودات غیر دخیل در مسئله، اهانتی صورت نپذیرد و سرشار از درونمایهی خلاقانه و طنازانه باشد، بسیار هم ارزشمند است!
شکی نیست که حتی جوامع اولیهی انسانی هم از این شگرد استفاده میکرده و به احتمال زیاد آنها هم جوکها و روایتهای طنازانهای در خصوص موضوعاتی، چون قحطی، حملهی قبایل وحشی، هجوم ملخها، سیل، طوفان و حتی طاعون داشتهاند!
طنز همواره حیلتی ملیحانه برای انتقاد و اعتراض بوده و در واقع با این جوک سازیها میتوان به مطالبات و اعتراضات قشر متوسط جامعه پی برد و فهمید ملتی که جوک میسازند قطعا همه چیز را درک میکنند و اتفاقا اگر در خصوص موضوعی زیاد جوکسازی شود یعنی یک جای کار میلنگد و باید آن مسئله بررسی و حل و فصل شود.
خلاصه جوک در ابتدا نشانگر این است که استرس به فرد فشار آورده و او برای مقاومت در برابر آن خلاقیت به خرج داده و با خنده سروتونین آزاد کرده تا بتواند در برابر فشار روحی دوام بیاورد.
بدیهی است که جوکها و طنزهایی که باید جدی گرفته شود گفتارهای حاوی خلاقیت و ارزش ادبی و عاری از اهانت و بی ادبی و بیاخلاقی است.
جوکهایی که شغلهای خاص، اسامی خاص، جنسیت خاص و یا زبان و لهجه و نژاد و قومیت خاصی را به باد استهزا میگیرند حکایت از عقدهها و تسویه حسابهای شخصی گویندگان دارند، مثلا اگر یک شخص در مورد جنس مخالفش زیاد جوک میگوید و با کلینگری و حماقت در مورد ضریب هوشی پایین یا رانندگی بد و... در مورد جنس مخالفش جوک میسازد باید بدانیم که آن شخص در درون خود یک تمایل و گره گشوده نشده و پیچیده برای جنس مخالفش دارد و چون نتوانسته آن را حل و فصل کند و به خوبی از عهدهی ارتباط با آنان دربیاید، به سراع جوکهای جنسیتی رفته و عقدهی خود را که ناشی از عدم ارتباط رضایت بخشانه با جنس مخالف است، این گونه تخلیه میکند.
یا کسی که مدام در مورد یک قومیت خاص جوک میگوید و تمسخرشان میکند، کسی است که احتمالا با فردی از این قومیت خرده حسابی داشته و چون از راه منطقی نتوانسته آن را حل کند با مکانیسم دفاعی تعمیم به کل میخواهد خصوصیت فرد مقابلش را به همهی اعضای گروه آن فرد اختصاص دهد و این گونه به تخلیهی روانی برسد و این فلسفهی وجودی تمام جوکهای قومیتی است که با کلینگری و کوتهفکری و بیانصافی مطرح میشوند.