عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: هنگامی که انسانهای اولیه به وضعیت انسانی و اجتماعی جدید وارد شدند، در قالب گروهای ده، بیست یا حتی چند ده نفری بودند و زندگی آنان از طریق شکار و گردآوری دانه بود. معمولا نه سرپناه داشتند و نه چیزی به عنوان مالکیت مطرح بود و شاید در موارد اندکی با گروههای مشابه خود بر سر قلمرویی که بهطور موقتی داشتند درگیر میشدند. یک خانواده تا حدی بزرگ بودند که مدتی را در یک جا زندگی میکردند و پناهگاهی طبیعی داشتند و پس از مدتی به جای دیگری میرفتند.
طی این مسیر پیشرفت؛ ابتدا در محلی ساکن و مشغول کاشتن دانههای غذایی شدند و کمکم خانه ساختند و توانستند غذا ذخیره کنند؛ لذا تعدادشان بیشتر و بیشتر شد. از این مرحله بود که مفاهیم و مقولات جدیدی شکل گرفت. مفهوم مالکیت و نیاز به نیرویی برای حفظ اعضای جامعه از تعرض دیگران به وجود آمد و کمکم نهاد حکومت و دولت شکل گرفت.
دولتها اگر چه دارای نیروی سرکوب بودند و دست به استثمار مردم میزدند، ولی امنیت جوامع را در برابر حملات دیگران نیز تامین میکردند. تمدن بشر در واقع از این مرحله آغاز شد و از طلوع تمدن تاکنون جامعه بدون دولت دیده نشده است. برقراری نظم و امنیت وظیفه و کارکرد اصلی دولتها بود، بعدها و در دوران جدید برنامهریزی و پیشبرد امور در حوزههایی که تکیه به انگیزههای فردی پاسخگوی آنها نیست به این وظیفه اضافه شد. آرامش و متانتی که در بسیاری از جوامع میبینیم محصول وجود دولتهای قدرتمند و مقتدر است.
دولتی که گاه به دلیل زور و سرکوب نظم و آرامش را برقرار میکند و گاه به علت پذیرش عمومی از جانب مردم و البته همیشه ترکیبی از این دو وجود دارد. هنگامی که در خیابان راه میرویم یا شبها در جادههای روستایی با خودرو حرکت میکنیم، یا نگران قطع آب و برق خود نیستیم، یا کاغذی به نام پول را پذیرفته و به راحتی جابهجا و مبادله میکنیم و اعتبار آن را میپذیریم، همه و همه محصول وجود دولت است. منظور از دولت کل حکومت است.
ما مثل ماهی که در آب هست و متوجه وجود آب نمیشود هستیم. چندان توجهی به این حضور حکومت نداریم. در حالی که اگر یک لحظه بیدولت و بیحکومت شویم متوجه ابعاد ماجرا میگردیم، همانطورکه ماهی با خارجشدن از آب، تازه متوجه ضرورت آب برای ادامه زندگی میشود و برای بازگشت به آن تقلا میکند. با آمدن ویروس کرونا به عنوان یک دشمن؟!
برای زندگی بشر، اهمیت وجود و حضور مثبت حکومت و دولت بیش از پیش نمایان شد. در این معرکه هیچکس نمیتواند به تنهایی خطر این ویروس را رفع کند، مگر آنکه برود در یک جای دورافتاده و با امکانات اولیه زندگی کند. در چنین وضعی همه مردم نگاهشان به حکومتها است. چون مساله امنیت است.
امنیت را با توصیههای اخلاقی و خواهش کردن نمیتوان حل و تامین کرد. نیازمند نشان دادن اقتدار و قدرت است. البته اگر این کار با پذیرش عمومی همراه باشد، عالی است، در غیر این صورت هم باید اجبار را به کار برد. اصولا ابزار دولت و حکومتها، قدرت و اِعمال آن است و نه توصیههای اخلاقی. دموکراتیکترین حکومتها نیز خوب میدانند که باید از ابزار جریمه و زندان و محرومیت و... استفاده کنند و الا حتما کسانی پیدا میشوند که به علل گوناگون میخواهند مقررات را نقض کنند. به علاوه ویژگی دیگر حکومت و قدرت، ضرورت یکدست بودن آن در اِعمال قدرت است. دولتها و حکومتها ساختاری سلسلهمراتبی دارند و باید به صورت هماهنگ و موثر عمل کنند و نمیتوان آنها را تجزیه کرد. به محض شکاف و تجزیه از کارآیی آنها کاسته میشود.
تجربه ایران در جریان کرونا نشان داد که فاصله زیادی با داشتن یک قدرت کارآمد برای عبور کمهزینه از این بحرانها داریم. نه در تدوین برنامه و نه در اجرا و نه در هماهنگی، هیچکدام در حد مطلوب و موثر نبوده است. البته محدودیت امکانات دولتی را نمیتوان نادیده گرفت ولی در هر حال احساس خلأ وجود قدرت موثر برای مقابله با کرونا به لحاظ روحی و روانی اثرات منفی بر شهروند ایرانی خواهد گذاشت.
نمونه اخیر و البته بسیار کوچک آن مخالفت شهرداری با لغو طرح ترافیک در بحران کرونا است در حالی ستاد که مقابله با کرونا در شرایط کنونی صریحا مخالف اجرای این طرح است ولی شهرداری همچنان آن را اجرا میکند. چنین رفتاری تصویر دولت و حکومت و کارایی آن را نزد مردم مخدوش میکند.