وحید محمود قرهباغ؛ "ای معماران نظم نوین، کابالا میباید به شکلی آشکار جایگزین ایدئولوژی ادیان در جهان شود. در این مقطع حساس، میبایست شیطان پرستی به یکی از مهمترین اصول رهبران کابالا تبدیل شود." این گفته یکی از ایدئولوژیستهای بزرگ یهود در یک مجمع مخفی در گذشته نه چندان دور است. نکته جالب این جاست که شخصیتهای مطرح یهود، خود سردمداران کابالا در جهان بودند. آنها بسیار حساب شده و سنجیده حرکت میکردند. با توجه به پیشینه تاریخی و بستر موجود، کابالا میتوانست تحولی شگرف و ماندگار بر ادیان و مذاهب بوجود آورد.
چهره مورد نظر انتخاب شده و به تایید رهبران نابغه و البته مخفی رسیده بود، ماموریت او نیز مشخص بود. ماموریتی بسیار مهم که موفقیتهای آینده انجمن، مترتب بر موفقیت او بود. این چهره، توانست بعضی مسلمانان را به کابالا علاقهمند کند و مهمتر این که جنبشهایی را بوجود آورد. برخی پیروان او توانستند در کمیته اتحاد و پیشرفت شرکت کرده و به حزب ترکهای جوان نفوذ کنند و بر روح آن مسلط شوند.
این جاسوس حرفهای در امپراطور عثمانی، مطابق برنامه دقیق از قبل طراحی شده، مسلمان شد. او هر چند در ظاهر مسلمان، اما در اصل یک یهودی بود. این چهره میبایست خود را محبوب میکرد، از این رو گاهی برای احترام افراد درستکار بر قبر آنها گریه میکرد. این ماسون بزرگ، ریاست فرقهای از یهودیان مخفی را برعهده داشت که به تبعیت از او مسلمان شده بودند. ۳۰۰ خانوادهای که طومار امپراتوری عثمانی را برچیدند. این مرد قدرت، خود موسس این گروه بود. این فرقه در واقع یهودیان مارون و به عبارتی دونمهها به معنای از دین برگشته بودند که همچون یک تشکیلات مخفی جنگجو بر ضد خلیفه فعالیت میکردند.
این سیاس مرموز، در مراسم پنهانی فرقه که رنگ و بوی کاملا یهودی داشت شرکت میکرد. این معمار بزرگ، با زیرکی و سیاست خاصی که داشت مورد علاقه سلطان واقع شد. او توانست به صورت بسیار مرموزی با فرقههای دراویش مسلمان عثمانی نیز ارتباط برقرار کند. نتیجه کار بسیار رضایت بخش بود. برنامههای او و هم دستانش به تدریج و بدون مشکل در بین مسلمانان و در قلب امپراتوری پیاده میشد. به گونهای که ادعاها و فعالیتهای او مقدمه دعاوی بیشماری در مقاطع بعد شد. بدون شک مدعیان دروغین در جادهای قدم برمی داشتند که قبلا توسط این معمار هموار شده بود.
شکل ۱. ظهور پیامبران دروغینی، چون یاکوب فرانک در شرق اروپا، نمود در هند و حتی علی محمد باب در ایران به دنبال پا گذاشتن شابتای زوی بر وادی رازآلود قدرت و سیاست بود
بله، این جاسوس بزرگ شابتای زوی بود. وجود این شخص، آن زمان مهم جلوه میکند که بدانیم ظهور پیامبران دروغینی، چون یاکوب فرانک در شرق اروپا، نمود در هند و حتی علی محمد باب در ایران به دنبال پا گذاشتن این شخص بر این وادی رازآلود بود. کسی که مناسک و اعمال رازآمیز را به جای میآورد. اما به راستی این مناسک رازآلود چه بود و ریشه در چه داشت؟
مکتب شابتای زوی تا بدان جا برای صاحبان قدرت پنهان جهان مهم بود که هر سندی بر علیه او میباید حذف میشد و حذف شد. آنها در مسیر هدف سری خود، حتی برای قتل دوستانشان نیز نقشه کشیدند و آنها را از میان برداشتند، دوستانی که قبلا با آنان هم داستان بوده اند.
شابتای زوی در مقطعی مورد بازجویی عناصر امپراتوری عثمانی قرار گرفت و حتی تبعید شد. اما یاران نقابدار او برنامه پنهان خود را پیش میبردند. در نهایت سه سده بعد یعنی آخرین سالهای حیات امپراتوری عثمانی، دونمهها و ماسونهای عثمانی که مرید شابتای بودند، اسناد علیه او را به دست آتش سپردند و از تاریخ حذف کردند. گفتنی است در بسیاری از جوامع یهودی، روز تولد شبتای هنوز مقدس است و جشن گرفته میشود.
شکل ۲. شابتای زوی با تشکیل انجمنهای مخفی و رازآلود در کسوت اسلام، بر پیکره تشکیلات امپراتوری عثمانی نفوذ کرده و در نهایت امپراتوری عثمانی فرو ریخت
بله، چنین بود که شابتای زوی، انجمنهای مخفی و رازآلودی را تشکیل داد. انجمنهایی از افرادی که در کسوت مسلمانان جدید بودند. این اشخاص مرموز، با کیاست قدم به قدم بر پیکره تشکیلات امپراتوری عثمانی نفوذ کردند. آنها حتی در کسوت پزشک مخصوص سلطان نیز به او و امپراتوریاش نزدیک شده بودند. این قاصدان مرگ و قدرت به تدریج مناصب را به دست گرفته و در نهایت امپراتوری عثمانی را فرو ریختند.
هر چند امروزه حقایق زیادی در مورد پیروان شابتای وجود ندارد، ولی تشکلهایی همانند دونمه هنوز هم پیرو شبتای زوی در ترکیه هستند. جالب این که آمار درستی نیز از آنان وجود ندارد. بله، به زعم این معماران چنین است، برای بقا میبایست همواره رازدار و مخفی بود. این اصل همیشگی قدرت است.