بیاعتنائی به پائین آمدن میزان مشارکت مردم در این انتخابات را نباید یک راهکار برای عبور بیخطر از کنار این هشدار و به فراموشی سپردن آن دانست. اگر گوشهای مسئولین زنگ خطرها را نشنوند، خطر برطرف نمیشود. توسل به توجیهات غیرموجه نیز بیفایده است. کاهش مشارکت مردم در انتخابات را نباید به گردن دیگران انداخت.
حجت الاسلام مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در سرمقاله این روزنامه با عنوان «هشدار بزرگ» نوشت:
با برگزاری انتخابات دوم اسفند، مجلس یازدهم نیز تا حدود زیادی شکل گرفت و در فروردینماه با انجام مرحله دوم، ترکیب کامل آن مشخص خواهد شد. درباره این انتخابات، چند نکته را باید مورد تأمل قرار داد.
۱- در کشوری که انتخابات، راهکار شکلگیری مجلس قانونگذاری است وقتی مردم افرادی را به عنوان نمایندگان خود انتخاب میکنند، همه باید به انتخاب مردم احترام بگذارند و زمینه را برای انجام وظیفه آنان فراهم نمایند. پیشاپیش نباید درباره نمایندگان منتخب قضاوت کرد بلکه باید عملکرد آینده آنها را معیار هرگونه قضاوت مثبت یا منفی قرار داد.
۲- درباره چگونگی برگزاری انتخابات و سلامت یا عدم سلامت آن اگر سخنی وجود دارد باید مراجع ذیصلاح قانونی به آن رسیدگی نمایند. اطلاعات موجود نشان میدهد افرادی از داوطلبان نمایندگی مجلس با اقدامات خلافی از قبیل: توزیع مواد غذائی و دادن پول درصدد جمعآوری رأی برآمدند. این قبیل اقدامات، به سلامت انتخابات خدشه وارد میکنند و قطعاً باید مورد توجه و رسیدگی قرار گیرند و درباره اقدامکنندگان تصمیمات قانونی اتخاذ شود.
۳- نکته مهمی که باید مسئولان نظام را حساس کند، فراتر از دو نکته قبلی است و آن اینست که میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم پائین بود. براساس اخبار موجود، این مشارکت اندکی بیش از ۴۰ درصد بود. در طول چهار دهه گذشته و در ۱۰ دوره انتخابات مجالس گذشته مشارکت مردم هرگز از ۵۰ درصد پائینتر نبود. پایینترین مشارکت، مربوط به انتخابات مجلس هشتم بود که ۵۱ درصد اعلام شد. بدین ترتیب، مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم ۱۰ درصد از این نصاب پائینتر است. مسئولان نظام باید این کاهش هشداردهنده را یک زنگ خطر بدانند و به بررسی همهجانبه آن بپردازند. در تهران، مشارکت بسیار پائینتر بود، وضعیتی که برای مرکز جمهوری اسلامی به هیچ وجه قابل قبول نیست.
بیاعتنائی به پائین آمدن میزان مشارکت مردم در این انتخابات را نباید یک راهکار برای عبور بیخطر از کنار این هشدار و به فراموشی سپردن آن دانست. اگر گوشهای مسئولین زنگ خطرها را نشنوند، خطر برطرف نمیشود. توسل به توجیهات غیرموجه نیز بیفایده است. کاهش مشارکت مردم در انتخابات را نباید به گردن دیگران انداخت. واقعیت اینست که عامل اصلی این ریزش، خودمان هستیم. هر روز که میگذرد، دافعهها بیشتر و جاذبهها کمتر میشوند. اکنون به جائی رسیدهایم که «شیفتگی خدمت» به حداقل رسیده و «تشنگی قدرت» در اوج است. اختلاف و تفرقه غوغا میکند و اشتغال به این امور فرعی، توجه به اصل، که خدمت کردن به مردم است، را به فراموشی سپرده است.
مقصر دانستن این جناح و تبرئه کردن آن جناح نیز مشکلی را حل نمیکند. جناحها در عمل نشان دادهاند که حفاظت از منافع خود را بر مصالح ملت و کشور و نظام و انقلاب ترجیح میدهند. بیتدبیری در برابر گرانیها و ماجرای بنزین، بیعملی مجلس در برابر بحرانها و سازشکاریها در مورد استیضاح وزرای خاطی، مربوط به هردو جناح است. اینها باضافه اِعمال «نظارت استسلاقی» عواملی هستند که میزان مشارکت را کاهش دادهاند بطوری که حتی هزینه کردن شرع، خرج کردن شهدا و افراطهای بیسابقه صداوسیما در تبلیغات هم نتوانستند افاقه کنند.
اگر از صاحب این قلم بپرسید پیام انتخابات مجلس یازدهم چه بود؟ در جواب خواهم گفت: یک هشدار بزرگ. هشدار به مسئولین که به جای جنگ قدرت به فکر مردم باشید و هشدار به جناحها که منافع مردم و مصالح کشور و نظام را قربانی منافع خود نکنید. اگر به این هشدارها توجه عملی شود، قطعاً میزان مشارکت مردم بالا خواهد رفت و دشمنان را وادار به عقبنشینی در تمام جبههها خواهد کرد.
مردم بی بصیرت هم به همین دلیل حضور کمتری داشتند
- چه کاری؟
- دوباره به خودم امید بدهم وقتی فقط این یک فرصت دیگر برای نا امید شدن است؟
کتاب: بی نام
نویسنده: جاشوا فریس