bato-adv
کد خبر: ۴۲۹۹۷۸
غربت کالای ایرانی در بازار امین حضور

«این دو برند، ۳۰ سال شیره مردم را کشیدند»

«این دو برند، ۳۰ سال شیره مردم را کشیدند»
«دو برند کره‌ای که هفته قبل از ایران رفتند ۳۰ سال شیره مردم را کشیدند. این دو شرکت هر کاری که خواستند کردند و جنس‌شان را با هر قیمتی که دل‌شان خواست فروختند، اما وقتی تحریم‌ها پیش آمد و دیدند به تنگنا افتاده‌ایم، گفتند خداحافظ. آنقدر از بازار ایران سود برده‌اند که برای هفت جد و آباءشان بس است. من خبر موثق دارم که شرکت واسطه ایرانی برای هر قلم جنس این دو شرکت بین یک و نیم تا دو میلیون تومان سود می‌گرفت حالا سود شرکت کره‌ای بماند.»
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۹ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۸

مغازه مملو از لوازم خانگی ایرانی است. مارک‌های مختلف با قابلیت‌های متفاوت. خیلی‌های‌شان را برای اولین بار می‌بینم؛ شیک و مجلسی، اما خبری از مشتری نیست. صاحب مغازه بسته فاکتور را نشانم می‌دهد و با ناراحتی می‌گوید دو ماه است این بسته را تمام نکرده‌ام. می‌گوید مشتری تا می‌شنود جنس ایرانی است لب و لوچه‌اش را آویزان می‌کند و می‌رود بیرون.

روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: اینجا سه راه امین حضور است؛ بورس لوازم خانگی تهران. جایی که این روز‌ها با نزدیک شدن به پایان سال و بالا رفتن تقاضای نونوار کردن وسایل خانه و جشن عروسی و... باید شلوغتر از روز‌های قبل باشد. خیلی از جوان‌های دیروز و امروز خاطراتی از اینجا دارند؛ بازاری که برای جفت و جور کردن جهیزیه حتماً سری هم به آن زده‌اند. اما این روز‌ها خیلی‌ها انگار فقط برای قیمت گرفتن به امین حضور می‌آیند.

خیلی‌ها می‌گویند یکی از دلایل پایین آمدن آمار ازدواج همین گرانی‌هاست. حاج حمید یکی از آنهاست؛ کاسب قدیمی امین حضور که ۳۸ سال در همین بازار فعالیت کرده و حالا هم دل پری دارد: «تا دوسال قبل هر روز ۱۰ قلم جنس فاکتور می‌کردیم، اما این روز‌ها که باید جای سوزن انداختن نباشد، هر ماه دو فاکتور بیشتر نمی‌نویسم. تا دو سال قبل مشتری این جنس را می‌خرید ۴ میلیون، ۲ میلیون تومان نقد می‌داد بقیه را هم ماه بعد، اما الان همین جنس شده ۱۱ میلیون، اما مشتری هنوز هم قدرت پرداخت ۲ میلیون تومان قبل را دارد.»

حاج حمید اشاره‌ای هم به تقلب در بازار لوازم خانگی می‌کند و با دست محکم به در یک یخچال فریزر می‌کوبد و می‌گوید: «مشتری حاضر نیست این جنس ایرانی را که کارکرد آن کمتر از نمونه کره‌ای نیست بخرد، اما همین یخچال فریزر را با مارک تقلبی با چندین برابر قیمت می‌خرد. باور کنید در کمتر از یک دقیقه مارک یخچال ایرانی را برمی‌دارند و مارک کره‌ای را طوری کار می‌گذارند که خود من هم تشخیص نمی‌دهم. فکر نکنی کارگاه دارند، نه همین جا پشت وانت ردیف می‌کنند و یک کارتن مارک کره‌ای ۳۵ هزار تومانی هم می‌کشند رویش و تمام. حالا من که صادقانه می‌گویم این جنس ایرانی است و اتفاقاً جنس خیلی خوبی هم هست، با ۱۱ میلیون فروش نمی‌رود، چهار قدم آن طرف‌تر همین جنس را به‌نام کره‌ای با ۲۲ میلیون تومان مثل آب خوردن می‌خرند. من با افتخار جنس ایرانی می‌فروشم. دو برند کره‌ای که هفته قبل از ایران رفتند ۳۰ سال شیره مردم را کشیدند. این دو شرکت هر کاری که خواستند کردند و جنس‌شان را با هر قیمتی که دل‌شان خواست فروختند، اما وقتی تحریم‌ها پیش آمد و دیدند به تنگنا افتاده‌ایم، گفتند خداحافظ. آنقدر از بازار ایران سود برده‌اند که برای هفت جد و آباءشان بس است. من خبر موثق دارم که شرکت واسطه ایرانی برای هر قلم جنس این دو شرکت بین یک و نیم تا دو میلیون تومان سود می‌گرفت حالا سود شرکت کره‌ای بماند.»

جنس بانه‌ای هم از آن چیز‌هایی است که در امین حضور از زبان خیلی از مغازه دار‌ها می‌شنوم. اجناسی که به شکل قاچاق و با کولبری از مرز‌ها وارد می‌شود و قیمت‌شان کمتر از قیمت‌های شرکتی است. اما اصل یا قلابی بودن این اجناس سؤالی است که خیلی از مشتری‌ها از مغازه دار‌ها می‌پرسند و معمولاً هم جواب درست و درمانی نمی‌گیرند. سعید، اما نظر متفاوتی نسبت به جنس‌های بانه‌ای دارد: «خیلی از این‌ها جنس‌های بی‌کیفیت چینی هستند که با برند کره‌ای فروخته می‌شود و خیلی‌ها از جمله خواهر خودم که چند وقت پیش سرش کلاه رفت، با مشکل مواجه می‌شوند. خواهرم یک دستگاه لباسشویی را که قیمت مارک واقعی آن ۱۱ میلیون تومان است خرید ۶ میلیون بعد که این لباسشویی دیدم و توی اینترنت هم نام و نشانش را جست و جو کردم، فهمیدم چینی است.»

این فروشنده باسابقه می‌گوید: «البته جنس بانه‌ای اصل را خود ما از آدم‌های مورد اعتماد می‌خریم و این طور نیست که بگویم هرچیزی از بانه می‌آید تقلبی است، اما خب بازار بی‌در و پیکری است و حساب و کتاب که ندارد. خود بچه‌های بانه می‌گویند کولبر نمی‌تواند سایدبای ساید به آن بزرگی را کول بگیرد و از آن طرف کوهستان بیاورد این طرف. این‌ها قاچاقی و با کامیون و تریلی وارد می‌شوند و به اسم جنس بانه‌ای به فروش می‌روند.»

مرد با وسواس لباسشویی و فریزر را نگاه می‌کند و دخترش هم با دقت به حرف‌های فروشنده گوش می‌دهد تا از واقعی بودن مارک و قابلیت‌های آن مطمئن شود. مادر هم روی صندلی نشسته و گاهی همسر و گاهی دخترش را نگاه می‌کند. مرد کارمند بازنشسته است و با وام ۵۰ میلیونی و سنوات بازنشستگی به امین حضور آمده تا جهیزیه دخترش را جفت و جور کند.

می‌گوید برای حفظ آبرو تا خرخره توی قرض و قوله رفته‌ام: «شرایط برای کسانی که دختر دم بخت دارند خیلی سخت شده. متأسفانه چشم و هم چشمی هم زیاد شده و همه توقع دارند جهیزیه یکسره برند خارجی باشد. من خودم طرفدار جنس ایرانی هستم و سال‌هاست که در خانه‌ام از یخچال فریزر و لباسشویی ایرانی استفاده می‌کنم خیلی هم راضی‌ام. می‌دانم که خرید لوازم ایرانی چقدر به رونق تولید کمک می‌کند، اما نسل امروزی دنبال برند خارجی است. من یک پدرم و می‌خواهم دخترم سربلند به خانه بخت برود، اما می‌دانم خیلی از پدر‌ها با حقوق بازنشستگی توان خرید چنین جهیزیه‌ای را ندارند و خیلی از دختر‌های آن‌ها هم به همین دلیل تن به ازدواج نمی‌دهند، چون دوست ندارند باری بر دوش خانواده باشند.»

دم در یکی از پاساژ‌های قدیمی امین حضور که مقصد خیلی از خانواده‌ها برای خرید جهیزیه است، چند کامیون مشغول خالی کردن ساید و لباسشویی هستند. کارتن‌ها نشان می‌دهد اجناس مربوط به یکی از شرکت‌های کره‌ای است، اما چند مشتری با تردید به آن‌ها نگاه می‌کنند و چند بار از صاحب مغازه می‌پرسند واقعاً این جنس اصل است؟ حجت یکی از قدیمی‌های پاساژ برخلاف خیلی از هم صنفی‌هایش معتقد است جنس کره‌ای خیلی بهتر از جنس ایرانی است و همه اجناس او هم اصل هستند. راستش را بخواهید با توضیحاتی که از چند فروشنده شنیده‌ام حالا من هم به کل ماجرا تردید دارم.

با این همه او هم از کم شدن مشتری می‌نالد و با نشان دادن یک بسته فاکتور می‌گوید: «دو سال است که از همین بسته استفاده می‌کنم و هنوز تمام نشده. اصل فروش ما مثلاً این روزهاست. معمولاً خیلی از خانواده‌ها آخر سال لوازم خانگی برقی‌شان را نو می‌کردند، ولی این یکی دو سال ترجیح می‌دهند که از همان لوازم قدیمی استفاده کنند یا اینکه به تعمیر رو آورده‌اند. به هرحال هم قیمت بالا رفته هم قدرت خرید کم شده.» به یکی از یخچال‌های ۵ فوت گوشه مغازه‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید قیمت موتور این یخچال که باید تعویض شود، ۹۵۰ هزار تومان است و خود یخچال هم یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان. با این همه کسی حاضر نیست بخرد.»

او درباره خریداران می‌گوید: «این‌هایی که می‌بینی برای خرید اینجا می‌آیند از طبقه متوسط جامعه هستند. پولدار‌ها معمولاً تماس می‌گیرند و بهترین مارک را با هر قیمتی که بگوییم سفارش می‌دهند و ماهم برایشان می‌فرستیم. خیلی‌هایی که اینجا می‌چرخند دنبال کیفیت نیستند و قیمت برایشان در اولویت است. درواقع فقط می‌خواهند چیزی بخرند که با آن حفظ آبرو کرده باشند. امروز برای تهیه جهیزیه کامل عروس باید ۳۰۰ میلیون تومان هزینه کنی و خب طبیعی است که خیلی‌ها توان چنین مبلغی را ندارند.»

در میان مشتری‌ها هنوز هم کسانی پیدا می‌شوند که از کودکی برای دخترشان تکه تکه جهیزیه جمع می‌کنند. آن‌ها همان کسانی هستند که معتقدند باید از حالا به فکر آینده بود. بماند که وقتی دخترشان به سن ازدواج رسید معلوم نیست همان برند و مدل و رنگ را بپسندد یا نه؟ گاهی اتفاق دیگری می‌افتد؛ طرف برای دخترش یکی از همان کارتن‌های قلابی را به‌عنوان برند روز می‌خرد و چند سال دیگر موقع باز کردن وسایل عروس خانم، حتی اگر متوجه ماجرا شوند هم دیگر دست‌شان به دامان کسی نمی‌رسد.

خلاصه که آشفته بازاری است و با خودم فکر می‌کنم بخش مهمی از این آشفتگی برمی‌گردد به شیفتگی در برابر برند خارجی و بی‌اعتمادی به جنس ایرانی. اگر بتوانیم همین یک قلم را درست کنیم آن وقت سایدبای ساید ۱۱ میلیونی را ۲۲ میلیون تومان نمی‌خریم. اصلاً می‌توانید کار دیگری کنید؛ بعد از خرید جنس ایرانی به بچه‌های امین حضور بگویید یک مارک قشنگ خارجی و چشم درآر برای‌تان بچسبانند. لااقل این طوری ۱۱ میلیون تومان توی جیب‌تان می‌ماند.

bato-adv
مجله خواندنی ها