فرارو- سلطان قابوس، پادشاه عمان، قدیمیترین حاکم سیاسی عرب بود که حدود ۵۰ سال بر این کشور حکم راند. وی در این مدت شاهد بسیاری از وقایع مهم منطقه همچون سقوط رژیم پهلوی، جنگهای خلیج فارس و جنگ یمن بود با این همه توانست کشور عمان را به دور از این بحرانها نگه دارد.
به گزارش فرارو به نقل از خبرگزاری رسمی عمان، دیوان پادشاهی این کشور اعلام کرد که سلطان قابوس پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. دیوان پادشاهی عمان در پی درگذشت سلطان قابوس سه روز عزای عمومی و تعطیلی رسمی اعلام کرد. پرچم عمان نیز به مدت ۴۰ روز برای ادای احترام به پادشاه فقید نیمه افراشته خواهد بود.
سلطان قابوس که بود؟
سلطان قابوس بن سعید، دوازدهمین حاکم از خاندان «آل بوسعید» است که از سال ۱۷۴۴ میلادی، قدرت سیاسی در عمان را در دست داشتند. قابوس نهمین «سلطان» عمان از این خاندان به حساب میآید چرا که حکام عمان در ابتدا از عنوان «امام» استفاده میکردند.
دوران پیش از سلطنت سلطان قابوس
سلطان قابوس تنها پسر سلطان سعید بن تیمور بود که در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۴۰ میلادی در شهر «صلاله» در استان «ظُفار» به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود، صلاله به اتمام رساند و پس از آن در سپتامبر سال ۱۹۵۸ به بریتانیا اعزام شد تا تحصیلات خود را کامل کند. پس از اتمام تحصیلات، در سال ۱۹۶۰ وارد «مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست» شد و توانست با درجه ستوان دومی از این مدرسه فارغ التحصیل شود. پس از آن به مدت ۶ ماه در یگانهای نظامی بریتانیایی مستقر در آلمان خدمت کرد.
سلطان قابوس در دوران تحصیل در لندن
با بازگشت به بریتانیا وی مشغول تحصیل و آموزش در زمینه علوم کشورداری شد و در ادامه با تمهیدات پدرش به مدت سه ماه سفرهایی به کشورهای مختلف جهان انجام داد. قابوس بن سعید در نهایت در سال ۱۹۶۴ میلادی به عمان بازگشت و در شهر صلاله مستقر شد. با بازگشت به عمان، قابوس به مدت ۶ سال به تحصیل علوم اسلامی و تاریخ و تمدن عمان پرداخت.
به سلطنت رسیدن قابوس
در سال ۱۹۶۳ قابوس بن سعید شاهد آغاز حرکت «جنبش آزادی بخش ظفار» در کشور بود که هدف آن استقلال منطقه ظفار از حکومت عمان بود. این حرکت در سال ۱۹۶۵ به یک جنگ نظامی با دولت عمان تبدیل شد. در جریان همین بحران ظفار بود که قابوس بن سعید در اندیشه کسب قدرت بر آمد.
سلطان قابوس در زمان کودتا بر ضد پدرش
سلطان سعید بن تیمور پدر قابوس، فردی به شدت سنت گرا و مخالف ورود مظاهر غربی به کشور بود و همین امر بسیاری را در عمان آزرده کرده بود. به دنبال این شرایط، قابوس با کمک تعدادی از فرماندهان نظامی در ۲۳ جولای ۱۹۷۰ دست به کودتای نظامی آرامی زد که در پی آن پدرش از قدرت خلع و به لندن تبعید شد. این کودتای آرام در عمان با عنوان «انقلاب سفید» معرفی شد که هدف آن ایجاد یک کشور یکپارچه و مدرن بود.
بحران ظفار؛ نخستین چالش سلطنت قابوس
جنبش آزادیبخش ظفار در ۱۹۶۲ با هدف استقلال ظفار از حکومت عمان شکل گرفت. این سازمان در ابتدا تحت تأثیر اندیشههای ملیگرایانه رهبران قبایل منطقه بود و از کمکهای نظامی عربستان سعودی نیز سود میبرد. چریکهای ظفاری علاوه بر حملات خرابکارانه به ادارات دولتی و تأسیسات نفتی توانستند بخشهایی از ظفار را نیز آزاد کنند.
در ۱۹۶۷ دو حادثه موجب شد تا قدرت چپگراها و ناصریستها در این سازمان افزایش پیدا کند. اول شکست اعراب در جنگ شش روزه که دیدگاههای رادیکال را در تمام جهان عرب تقویت کرد و دیگری تشکیل جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) با خروج نیروهای انگلیسی از عدن بود.
جنبش ظفار با گرایش به مارکسیسم لنینیسم از کمکهای گسترده یمن جنوبی و چین برخوردار شد. کمک چین بهویژه از آن جهت بود که آنها سازمانی با پایگاه دهقانی و باورهای مائوئیستی قوی بودند. چین بیدرنگ سفارت خود را در عدن تأسیس کرد و از یمن جنوبی به عنوان محل انتقال سلاح به عمان استفاده میکرد. اعضای سازمان همچنین از آموزش جنگهای نامنظم و تعلیمات مکتبی چین و شوروی بهره میبردند.
تا سال ۱۹۶۹ نیروهای شورشی بر بیشتر مناطق کوهستانی ظفار تسلط یافتند و تنها جادهای که از صلاله به سوی این منطقه میرفت را قطع کرده بودند. سلطان قابوس پس از به قدرت رسیدن در ۱۹۷۰ با گوشزد کردن خطر قوت گرفتن جنبشهای چپگرا در منطقه در صورت موفقیت شورشیان ظفار توانست حمایتهای نظامی و مالی گستردهای را از کشورهای منطقه دریافت کند.
محمدرضا پهلوی در ۱۹۷۳ میلادی (پائیز ۱۳۵۲) واحدهای واکنش سریع ارتش شاهنشاهی ایران را با سلاحهای مدرن و ۲۰ فروند بالگرد به ظفار اعزام کرد. نخستین گروه نظامیان ایرانی شامل ۳ هزار نیرو در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۳ وارد عمان شد. ارتش شاهنشاهی ایران هدف از مشارکت در این عملیات نظامی در ظفار را تأمین ثبات منطقه و مقابله با جریانهای انقلابی، تجربه جنگ واقعی برای نیروهای نظامی ایران و ضربه به رادیکالترین حکومت منطقه یعنی یمن جنوبی عنوان کرد.
حمایت محمد رضا پهلوی شاه وقت ایران از سلطان قابوس
عربستان ۲٫۵ میلیارد دلار و ابوظبی ۲۰۰ میلیون دلار برای انجام پروژههای اقتصادی و نظامی به این کشور کمک کردند. عربستان، انگلستان، اردن، امارات، پاکستان و مصر برای آموزش نیروهای مسلح عمان اقدام کردند و اردن و امارت نیز واحدهای نظامی خود را برای انجام وظیفه در شمال عمان فرستادند تا ارتش عمان بتواند با فراغ بال در ظفار بجنگد.
سلطان قابوس در نهایت این بحران را با کمک نیروهای خارجی در اواخر سال ۱۹۷۵ فرونشاند و به این ترتیب نخستین بحران سلطنت وی به پایان رسید.
اجرای اصلاحات گسترده در عمان
سلطان قابوس از ابتدای سلطنت خویش و با توجه به تحصیلاتش در اروپا، تلاش کرد تا عمان را با اصلاحات تدریجی به سمت پیشرفت سوق دهد. در ابتدا با توسعه تأسیسات نفتی و افزایش استخراج نفت، وضعیت مالی کشور را بهبود بخشید و پس از آن اصلاحات عمیقی در حوزههای آموزش، سلامت و کشاورزی انجام داد. این در حالی بود که در زمان پدرش سلطان سعید، مدارس فقط مختص به دختران بود و تنها یک بیمارستان در مسقط وجود داشت.
سلطان قابوس همچنین با توسعه ارتباطات دریایی و زمینی، مراودات تجاری کشور عمان را متحول کرد. مهمترین اقدامات او در این زمینه تأسیس دو بندر «سلطان قابوس» و «ریسوت» بود که نقش بسیار مهمی در تجارت دریایی این کشور ایفا کرده و میکنند.
در زمینه سیاست داخلی، سلطان قابوس در جهت ایجاد دموکراسی در کشور، در سال ۱۹۸۱ «مجلس مشورتی» را تأسیس کرد که در سال ۱۹۹۰ آن را به «مجلس شورا» و در نهایت در ۱۹۹۷ به «مجلس دولتی» تغییر داد. در مناسبات خارجی نیز یک سال پس از به قدرت رسیدن سلطان قابوس، عمان به عضویت «اتحادیه کشورهای عرب» درآمد. همچنین از لحاظ سیاسی، سلطان قابوس از موءسسین «اتحادیه شورای همکاری کشورهای خلیج فارس» در سال ۱۹۸۱ به شمار میآید و با دنبال کردن سیاستهای دوستانه در مناسبات خارجی خود، ملقب به «دوست همگان» در عرصه بین المللی شد.
بیشتر بخوانید
سلطان قابوس و ایران
نخستین تماس جدی سلطان قابوس با ایران به سال ۱۳۵۲ باز میگردد. او در نخستین سالهای سلطنتش از پادشاه ایران خواست که برای سرکوب مخالفان چپگرایاش به او یاری برساند. ایران با اعزام نیروی نظامی نقشی مهم در سرکوب این جریان انقلابی در استان ظفار در شرق این کشور ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در تیرماه ۱۳۵۸ هیأتی به ریاست یوسف بنعلوی معاون وقت وزارت خارجه عمان، از سوی سلطان قابوس، برای تبریک و مذاکره وارد ایران شد و در قم با امام خمینی (ره) دیدار کرد. مدتی بعد به دستور مهندس مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت، نیروهای نظامی باقیمانده ایران در ظفار به کشور بازگشتند.
در طول جنگ ایران و عراق بر خلاف بسیاری از همسایگان در خلیج فارس، سلطان قابوس موفق به حفظ روابط دیپلماتیک با هر دو طرف جنگ شد و از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به جنگ، حمایت میکرد. در طول جنگ، سلطان قابوس تلاش کرد تا مذاکرات آتشبس بین دو طرف متخاصم در مسقط برگزار شود و اگر چه هرگز در طول این مذاکرات به توافقی حاصل نشد، اما تا حدودی بیاعتمادی را در هر دو طرف کاهش داد. علاوه بر این، پس از جنگ، عمان با وساطت بین ایران و عربستان سعودی مذاکرات برای برقراری روابط دیپلماتیک بین این دو کشور و همچنین ایران و انگلستان را انجام داد.
اما نخستین سفر سلطان قابوس به ایران پس از پیروزی انقلاب به مرداد سال ۱۳۸۸ بر میگردد که از آن بهعنوان فصل جدیدی از روابط میان ایران و عمان یاد میشود. این سفرها در سطح سران ادامه یافت و سلطان عمان بار دیگر در سال ۱۳۹۲ به ایران سفر کرد و با مقامات ایرانی گفتگو کرد.
سلطان قابوس و مسأله هستهای ایران
سلطان قابوس در دوران پس از انقلاب اسلامی در تلاش بود تا توازن را در مناسبات ایران با همسایگان و قدرتهای غربی برقرار سازد. سلطان عمان از این سیاست اهدافی همچون اطمینان یافتن از ثبات در منطقه خلیج فارس، حفظ استقلال از عربستان سعودی، ایجاد توازن در اتحاد با ایالات متحده آمریکا را دنبال میکرد و به همین دلیل بود که مخالف هرگونه درگیری نظامی ایران با آمریکا یا اسرائیل بهویژه در جریان مسئله هستهای بود و ایران هستهای را عامل بیثباتکننده منطقه ارزیابی نمیکرد.
یکی از نقشهای مهم سلطان قابوس و در رابطه با ایران، به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ باز میگردد. طبق نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، کلید مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در پرونده هستهای در اواخر سال ۲۰۱۱ خورد. طبق گزارش سال ۲۰۱۳ این رسانه، جان کری در دسامبر سال ۲۰۱۱ یعنی زمانیکه ریاست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا را بر عهده داشت، گفتگوهای محرمانهای را با سلطان قابوس پیگیری میکرد و از وی خواسته بود تا شرایط انجام دیدارهایی در سطح بالا بین مقامهای ایران و آمریکا انجام شود. در نهایت این تلاشها به نتیجه رسید و ایران و آمریکا در عمان در سال ۲۰۱۲ مذاکرات محرمانهای را انجام دادند.
علی اکبر صالحی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود، در سال ۱۳۹۴ در گفتوگویی با «روزنامه ایران» گفته بود: «از طرف ما آقای خاجی، معاون اروپا و امریکای وزارت خارجه به همراه چند نفر از مدیران کل، برای مذاکره به عمان اعزام شدند. آمریکاییها در نخستین جلسه متعجب شده و گفته بودند که «ما اصلاً باور نمیکنیم، این اتفاق افتاده است؛ فکر کردیم عمان شوخی کرده؛ ما برای صحبت با شما، اصلاً، آمادگی نداریم!».
این مذاکرات محرمانه در نهایت به مذاکرات علنی در مسقط بین وزرای خارجه آمریکا و ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴ کشیده شد و سرانجام به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ منتهی شد.
سلطان قابوس همواره یکی از میانجی ها بین ایران آمریکا بود
اختلافات سلطان قابوس با ایران
با وجود اینکه سلطان قابوس در تمام دوران حکومت خود سعی داشت مناسبات خود را با ایران حفظ کند، با این همه، همین سیاست را نسبت به دیگر کشورها و حتی دشمنان ایران نیز اعمال میکرد. عمان سال هاست که در رزمایشهای نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا شرکت میکند. این کشور همچنین براساس پیمان ده ساله امنیتی-دفاعی سال ۱۹۸۰ با واشنگتن، یک شریک نظامی برای ایالات متحده آمریکا به شمار میآید و مجوز دسترسی به بنادر و پایگاههای هوایی خود را داده و البته این معاهده به طور متناوب تمدید شده است. این سلطاننشین تمایل خود را نیز به مشارکت در طرح سپر دفاع موشکی آمریکا نشان داده که در واقع هدف آن ایجاد ایمنی در مقابل تهدید ایران عنوان شده است. رابطه رسمی این کشور با اسرائیل نیز یکی دیگر از دلایل عدم تفاهم مبنایی میان ایران و عمان است. حمایت عمان از رژیم حاکم بر بحرین نیز مزید بر علت است.