مرتضی شکری*؛ بامداد صبح چهارشنبه در حالیکه ملت عزیز ایران همزمان در بحبوحه ماتم و غم از دست رفتن قهرمان چهره مقاومت اسلامی حاج قاسم سلیمانی، جشن انتقام سخت از نیروهای آمریکایی میگرفتند، خبری مبنی بر سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ اوکراین بر روی سایتها و منابع خبری درج شد. خبری که تحت شعاع خبر پاسخ حیرتانگیز دلاورمردان سپاه پاسداران به حاشیه رفت.
با گذشت زمان این خبر تحت تأثیر رسانههای خبری دنیا پررنگ شد و به تدریج به یکی از مهمترین تیترهای خبری داخلی نیز تبدیل شد.
مهمترین آژانسهای خبری دنیا بهگونهای باورنکردنی این خبر را پوشش داده و سؤالاتی را متأثر از شرایط امنیتی منطقه مبنی بر اینکه آیا سقوط هواپیمای مسافربری ناشی از نقص فنی بوده است یا اصابت موشک؟ موضعگیری برخی مقامات هواپیمایی کشوری پس از سقوط هواپیما مبنی بر اینکه نقص فنی عامل اصلی سقوط بوده است، این سؤال را در ذهن متبادر کرد که چگونه ممکن است قبل از بازیابیاطلاعات جعبه سیاه بتوان بهطور قاطع نظر داد که نقص فنی عامل سقوط بوده است؟
در فضای تنش انکار شلیک موشک به هواپیمای مسافربری از سوی مقامات سیاسی و امنیتی کشور و ادعاهای مقامات سیاسی کشورهای دنیا مبنی بر برخورد موشک به این هواپیما، ناگهان بامداد امروز شنبه ۲۱ دیماه باخبر شدیم که ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، طی بیانیهای، خطای انسانی در سیستم پدافند هوایی را عامل سقوط هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ اعلام کرد. بیانیهای که بار دیگر کل جامعه را درشوک و سکوتی عمیق فروبرد.
درباره بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح آمده ذکر چند نکته را ضروری میدانم:
نخست اینکه بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح در زمانی منتشر شد که بیش از سه روز از این حادثه غمانگیزمیگذرد. طولانی شدن اعلام این خبر، این سؤال را در ذهن متبادر میکند که آیا مسئولین تاکنون از این خطای انسانی بیخبربودهاند؟
بدون شک باور این سؤال در ذهن آحاد جامعه پذیرفتنی نیست. ضمن اینکه موضعگیری مسئولین هواپیمایی، این گمانه را در ذهن افراد جامعه تقویت کرد که ممکن است واقعاً هواپیما توسط موشک خودی ساقط شده باشد. در چنین شرایطی افکار عمومی جامعه خواهان پاسخی قانعکنندهتر از صرف عذرخواهی کردن در قالب بیانیه است و نمیتوان بهسادگی زخمهای بر دل نشسته خانوادههای داغدیده را التیام بخشید. خانوادههایی که در کنار دیگر افراد جامعه در سوگ قهرمان و شهید والامقام خود نشستهاند؛ بنابراین حاصل تأخیر در اعلام علت حادثه هواپیمایی از سوی مقامات کشوری و لشکری، چیزی جز از دست رفتن اعتماد جامعه نخواهد بود.
دوم اینکه، درحالیکه جامعه ایرانی در بحبوحه جشن انتقام سخت از نیروهای تروریست رژیم آمریکا بود، شیرینی این انتقام در کنار تبلیغات جبهه استکبار مبنی بر کماهمیت جلوه دادن عملیات غرورآفرین دلاور مردان سپاه پاسداران، توسط عدهای ناکارآمد تلخ شد. در چنین شرایطی شاید انفصال از خدمت و مجازات متناسب با آن شاید بتواند اندکی از غم و اندوه خانوادههای داغدار و نیز جامعه را فروبنشاند.
نکته سومی که نمیتوان به راحتی از آن گذشت، تجدیدنظر در ساختار دستگاههای اطلاعرسانی بهویژه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. چه بخواهیم چه نخواهیم صداوسیما، مهمترین منبع خبری در ایران محسوب میشود که نقش زیادی در شکلدهی به افکار عمومی و ارائه تصویر در ذهن مخاطب دارد.
مخاطبانی که علاوه بر عوام، بخش قابلتوجهی از جامعه علمی را شامل میشود. بدون شک با توجه به نکته اول، جامعه نمیتواند بهراحتی بپذیرد که مسئولین از وقوع این حادثه بیاطلاع بودهاند. در شرایطی که بسیاری از افراد و نخبگان علمی در سالهای اخیر نقش پررنگی در ارائه تصویری واقعی و مطلوب از جمهوری اسلامی داشتهاند، قصور صداوسیما در ارائه اطلاعات واقعی از ماجرا، میتواند ضمن تقلیل اعتماد این دسته از نخبگان، توانایی آنها را در تصویرسازی مناسب از جمهوری اسلامی در خارج از مرزها تقلیل دهد.
از این منظر میتوان گفت، به لحاظ سیاستگذاری هزینه این خطای راهبردی از سوی صداوسیما اگر نگوییم بیش از خطای انسانی، کمتر نخواهد بود؛ لذا ضروری است که علاوه بر اقدامات تنبیهی برای افراد سازمان پدافند هوا و فضا، بهطور مشابه در این نهاد نیز اقدامات تنبیهی لازم اتخاذ شود.
سرانجام اینکه، اقدام نابخردانه و به قولی خطای سهوی انسانی در سامانه پدافند هوا و فضا، بیش از هر چیز بر اقتدار و وجهه بینالمللی ایران ضربه وارد میکند. جمهوری اسلامی بهعنوان مهمترین قدرت منطقهای غرب آسیاکه در سایه ولایت و مجاهدت پاسداران سرافرازی مثل شهید والامقام سپهبد قاسم سلیمانی، توانسته است به میزان قابل قبولی از سطح آمادگی دفاعی دست یابد، در میان افکار عمومی منطقه بهعنوان یک الگوی بومی از نظام امنیتی نگریسته میشود. درحالیکه دشمنان نظام اسلامی در مقابل شبکهای پیچیده از بازیگران جبهههای مقاومت اسلامی حیرتزده شدهاند، بروز چنین خطای انسانی بیش از هر چیز بر چهره اقتدار امنیتی کشور در سطح منطقه و جهان خدشه وارد میسازد. دستگاههای قضایی ذیربط بیش از هر چیز باید به این مسئله توجه داشته باشند که چرا در لحظاتی که جامعه ایرانی غرق در شادی انتقام سخت از استکبار بود، غمی بزرگ بر دل خانوادههای ایرانی نشانده شود.
بنا بر آنچه گفته شد، فاجعه سقوط هواپیمایی بوئینگ ۷۳۷ را نمیتوان یک خطای صرف انسانی قلمداد کرد بلکه اشتباهی در سطح راهبردی است که شاید تا مدتها هزینههای آن را باید پرداخت کرد. آنچه میتواند پیامدهای این حادثه ناگوار را کم کند، همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) فرمودند، صادقانه و صریح با مردم حرف زدن است.
*دکتری روابط بینالملل