فرارو-حضور گسترده مردم در تشییع پیکر سردار سلیمانی موجی از واکنشها را در میان رسانههای خارجی و رسانههای فارسی زبان داشت. آنان با اذعان به جمعیت بالای عزاداران، از حرکت دسته جمعی مردم در مراسم تجلیل از سردار سلیمانی غافلگیر شدند.
به گزارش فرارو، با توجه به نزدیکی زمانی شهادت سردار سلیمانی با اعتراضات بنزینی آبان ماه؛ این ناظران در تحلیلهای خود از درک این جمعیت گسترده ناتوان هستند.
بی بی سی فارسی در وب سایت و صفحات اجتماعی خود با طرح پرسشهایی چون «برداشت شما از حضور مردم در تشییع جنازه قاسم سلیمانی چیست؟ آیا شرکت کنندگان همه هوادار حاکمیت و حامی سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران هستند؟» بخشی از شگفتی خود را نمایان کرد.
پرسشهایی که پاسخگویان آن طیفی از معترضان به وضع موجود که عزادار سردار سلیمانی بودند تا مخالفان آنها را در برمیگرفت. به نظر میرسید محتوای تولید شده در سایر برنامههای این شبکه، قصد داشت تا اعتراض به وضع موجود و عزادار بودن را دو گزینه متناقض و غیرقابل جمع معرفی کند.
شگفتی و سردرگمی تحلیلگران به ویژه در میان رسانههای خارجی و مخالفان خارج نشین جمهوری اسلامی به ارائه تحلیلهای ساده و دو قطبی رایج انجامید. تحلیلهایی که بیشتر رنگ و بوی سادهسازی این رویداد را داشت.
این در حالی بود که پیش از این در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی چون اینستاگرام، موضع گیریهای کاربران نشان دهنده نزاعی جدی حول موضعگیری مثبت و منفی در قبال این واقعه و حضور در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی بود.
عبدالله رمضانزاده و مصطفی تاجزاده از فعالان سیاسی اصلاحطلب که عکس خود و همسرانشان را در مراسم تشییع در صفحه اینستاگرامی خود به اشتراک گذارده بودند با واکنش منفی برخی دنبال کنندگان خود مواجه شدند که رمضانزاده بخشی از آن را استوری کرد.
شبکههای خبری، چون بی بی سی فارسی و صدای آمریکا هم در تشدید این دو قطبیسازی و تحلیلهای ساده انگارانه نقش داشتند.
بی بی سی فارسی در برنامههای خود در بخشهای گفتگومحور با کارشناسانی چون حسین لاجوردی یا حسن هاشمیان و همچنین در مجموعه یادداشت و تحلیل در وب سایت خود، شخصیت سردار سلیمانی را با دوگانهسازیهای خیر و شر به سرباز وطن یا اسلام یا شیعه یا نظام سیاسی، قهرمان یا تعابیر منفی، چون «قاتل» یا «مأمور سرکوب» تقلیل میدهد.
صدای آمریکا (voafarsi) نیز در صفحه اینستاگرامی خود عکسی از زنان حاضر در تشییع سردار سلیمانی به اشتراک گذاشت که بر مبنای ارزشهای حکومتی، حجاب نامتعارفی داشتند.این شبکه حضور این زنان را در تناقض با عملکرد حکومت در باره حجاب اجباری دانست و از کاربران پرسید نظرشان در این باره چیست؟
برای مثال، تردید در میزان جمعیت یا سادهسازیهایی همچون حضور اجباری در مراسم، آوردن جمعیت با پول و اتوبوس، دستکاری در عکسهای مراسم برای بیشتر نشان دادن جمعیت و تکرار ادعاهایی این چنینی از سوی حسین هاشمیان کارشناس جهان عرب یا حسین لاجوردی جامعه شناس مقیم فرانسه در شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی تکرار شد.
اما آنچه بر ابهام و سردرگمی این مخالفان خارج نشین و گاه کهنهکار جمهوری اسلامی بیشتر میافزود، حضور این جمعیت پس از اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸ نسبت به افزایش قیمت بنزین بود.
تلاش مخالفان خارجنشین برای دوگانهسازی این دو پدیده اجتماعی (تناقض حضور در اعتراضات بنزینی با عزاداری برای شهادت سردار سلیمانی) به تأیید یکی و نفی دیگری میانجامید.
رویکرد حاکم بر گفتگوهای شبکه بی بی سی فارسی با برخی کارشناسان و فعالان سیاسی همچون حمزه غالبی، حسن هاشمیان، حسین لاجوردی، داریوش سجادی، ابراهیم اصغرزاده و مهدی خزعلی در چند روز اخیر حکایت از این روند دو گانهسازی داشت؛ دوگانهای که یک سوی آن معترضان آبان ماه و طرف مقابل، شرکتکنندگان در مراسم تشییع سردار سلیمانی بودند.
این مصادیق نشاندهنده ارزیابیهای سادهانگارانه اپوزیسیون از جمعیت حضور یافته در مراسم بود. پرسشهایی که در این برنامهها از سوی کارشناسان صورت میگرفت شاهدی دیگر بر سردرگمی این گروهها در تحلیل وقایع اخیر بود.
آنها از کارشناسان خود میپرسیدند میزان جمعیت شرکت کننده در مراسم نشانه چیست؟ چه اتفاقی افتاده که در عین اعتراضات گسترده مثلاً در اهواز چنین جمعیتی برای تشییع سردار سلیمانی آمده است؟ چه چیز فضای اعتراضی اواخر پاییز را به جمعیت گسترده حاضر رسانده است؟ چگونه این فضا دگرگون شده است؟
این تقلیلدهی حتی در ترسیم و تحلیل جمعیت حضور یافته در مراسم نیز صورت میگیرد. سادهانگاری در تحلیل که سعی دارد پیچیدگیها و لایههای متفاوت جامعه ایران را در قالب دو گانه طرفدار حاکمیت یا مخالف آن دسته بندی کند.
در واقع قالبهای پیش ساخته ذهنی، موجب ناقص دیدن واقعیت از سوی این گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی است.
چنانچه به گزارش بی بی سی فارسی داریوش سجادی از فعالان سیاسی در پاسخ به حسین لاجوردی به خارج نشینان دور از وطنی اشاره کرد که «فریز شدند» و ناگزیر به نوعی «ذهنی گرایی» در تحلیل مسایل ایران متوسل شدند. یا به نقل از حمزه غالبی به «تعصب» گرفتار شدند.
ویژگی دیگر رویکرد این براندازان، تحلیلهای کلیگرایانه آنان است که تنوع موجود در جامعه ایرانی را نادیده میگیرد و در حد «با حکومت» و «بر حکومت» خلاصه میکند.
این گونه موضعگیریها موجب شد تا برخی فعالین رسانهای همچون سهند ایرانمهر یا محمدرضا جلایی پور به این امر واکنش نشان دهند.
جلایی پور با انتشار توییت عضو فرشگرد در کانال تلگرامی خود جواب پرسش او را «ایران» دانست. ایرانمهر نیز در استوری و پست اینستاگرامی نوشت: «قالبهای پیش ساخته ذهنتون رو خدای خودتون نکنید. اونها که در آبان ماه ریختن خیابان مردم بودن اینها هم که امروز تو خیابون بودن مردم بودن».
او گفت: هر دو گروه خودشان به خیابان آمدند و ممکن است از معترضان آبان ماه در تشییع سردار سلیمانی حضور یافته باشند و بالعکس.
جلاییپور در کانال تلگرامی خود با اشاره به گفتگوی بی بی سی با حمزه غالبی و حسن هاشمیان، به «رسوایی بخشی از اپوزیسیون وابسته به پول ترامپ» اشاره کرد و آورد:«نقشی که ترورِ شهید سلیمانی و این تهدیدهای ترامپ در رسوا کردن عمومیِ بخشی از اپوزیسیون وابسته به پول ترامپ داشت، حتی از رسواکنندگی قتل فجیع خاشقچی برای دولت عربستان بیشتر بود.»
او همچنین اظهارات کارشناس بی بی سی فارسی را « غیرملی و وقیحانه» خواند و نوشت:«بخشی از اپوزیسیون وابسته به پول کثیف بنسلمان، ترامپ و نتانیاهو و بخشی از تحلیلگران و کارکنان رسانهها و کمپینها و «شورای مدیریت گذار»های وابسته به این دولتهای ایرانستیز، صرفا به خاطر محکوم نکردن صریحَ اظهارات و عملکرد ایرانستیزانه و غیرانسانی ترامپ داغ ننگی ماندگار و لطمهای پایدار در افکار عمومی ایرانیان خوردند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین «بخشی از جامعه ایران» را که «به حکمرانی در ایران اعتراض و انتقادهای ریشهای دارد» نسبت به نیروهای «وابسته به پول دولت ترامپ» که «چنین تروریستِ وقیح ایرانستیزی» هستند و «چشم به تحریم و ترور و فشار و حملهٔ نظامی او علیه ایران دوختهاند» بیاعتماد دانست.
آنچه در اظهار نظرها و تحلیلهای سطحی از حضور انبوه مردم در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی خودنمایی میکند؛ ورای ساده سازی و دو قطبیگرایی، غفلت از واکنش جامعهای طبیعی به مسایل گوناگون در سطوح مختلف است.
مردمی که در مقابل افزایش قیمت بنزین همچون مردم پاریس، اعتراض میکنند و به خیابان میآیند؛ هنگامی هم که پای تمامیت ارضی و امنیت ملی کشورشان به میان میآید باز هم حضور در خیابان را این بار البته با تکریم از سوی حکومت، تجربه میکنند.
این شهروند معترض دیروز و عزادار امروز میتواند محمود دولتآبادی یا لطفالله میثمی با آن سابقه فکری یا سیاسی یا مصطفی تاجزاده یا مهدی خزعلی یا هر شهروند دیگری باشد که با نوشتن یادداشت یا پست اینستاگرامی یا توئیت یا حضور در مراسم واکنش خود را بروز میدهد.
کسانی که به گفته فعالان سیاسی چون جلایی پور، تاجزاده، رمضانزاده و حمزه غالبی همانطور که حق اعتراض به وضع موجود را برای خود قائل هستند هنگام احساس خطر برای ایران، مرزهای میان خود با حکومت را به ضرر دشمن خارجی بر میدارند.
این رویکرد از سوی برخی تحلیلگران با انتقاد شدید مواجه شده است. عرفان ثابتی مترجم و جامعه شناس ساکن لندن در شبکه من و تو در این باره با اظهارنظری توهین آمیز چنین رویکردی را تأسفبار خواند.
البته برخی از منتقدان خارج نشین همچون حسین باستانی نیز این تنوع را میپذیرند و به گزارش بی بی سی، در تحلیلهای خود مینویسند در فضایی به دور از دوقطبیسازی «در شبکههای اجتماعی، شهروندانی قابل تشخیصند که با وجود حمایت سرسخت از اعتراضات آبان ۹۸ یا شعارهایی همچون "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران"، خود را عزادار قاسم سلیمانی هم میدانند.»
اما آنها رویکرد ساده سازی و «صدور حکمهای کلی» را «در مواجهه با پیچیدگی غیرطبیعی» از سوی ناظران داخل و خارج از کشور «قابل فهم» میدانند؛ یعنی داشتن مواضع متفاوت مردم را نسبت به موضوعاتی متفاوت، چون افزایش قیمت بنزین و وضعیت نامطلوب اقتصادی با تهدید امنیت ملی و تمامیت ارضی، غیرطبیعی میشمرند.
به نظر میرسد این تحلیلها برخاسته از شوک حضور گسترده مردمی باشد که اواخر پاییز امسال را با اعتراض به افزایش قیمت بنزین به سر بردند. آنچه از منظر آنان امری غیرطبیعی و گاه دوقطبی مستمر خیر و شر است. اما از نگاه فعالان سیاسی داخلی امری طبیعی و ویژگی جامعه متنوع ایرانی است.