بازار سهام در هفته مورد گزارش در ادامه روند ورود بیمحابای نقدینگی شاهد ادامه جو رونق بود که طی آن شاخص کل، رشد ۶ درصدی را تجربه کرد؛ به این ترتیب، جهشهای سریالی بورس تهران به ششمین هفته متوالی رسید تا با عبور شاخص از سطح ۳۸۰ هزارواحدی، بازدهی رویایی دماسنج بازار درسال ۹۸ به ۱۱۵ درصد برسد. شرایط رونق استثنایی بورس تهران در حالی ادامه مییابد که به لحاظ بسیاری از نتیجههای مرسوم و متعارف تحلیلی، قیمتهای سهام در تعداد مهمی از شرکتهای بازار از سطح منطقی و قابل توجیه به مراتب فراتر رفته است.
به گزارش دنیای اقتصاد، در همین راستا رشد بیش از ۷ برابری شاخص کل هموزن از بهار ۹۷ گویای آن است که سریعترین و پردامنهترین رونق تاریخ بورس تهران در سطح کلیه شرکتها در کمابیش ۱۸ ماه اخیر و همگام با دورهای از تحریم و رشد اقتصادی منفی و البته جهش سه برابری ارز رقم خورده است. بهنظر میرسد در توضیح ابعاد این رشد خارقالعاده بهویژه از مقطعی به بعد به جای توسل به نظریههای مرسوم ارزشگذاری و بنیادی تنها باید به ورود پرشتاب و حجیم نقدینگی به بورس و عدم عرضه متناسب سهام توسط سهامداران عمده توجه کرد؛ وضعیتی که با توجه به دشواری تحلیل و ارزیابی چشمانداز آتی آن، پیشبینی زمان پایان رونق کنونی و رشدهای پردامنه بازار سهام را دشوار میسازد.
دماسنجهای نقدینگی روی نقطه جوش
از آنجا که عامل اصلی پیشران بورس درحالحاضر، نقدینگی فزاینده ورودی به این عرصه است، شاید تحلیل شاخصهای مربوط به این متغیر از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار باشد. در همین راستا، ارزش معاملات خرد سهام در روزهای معاملاتی ماه جاری برای نخستین بار در تاریخ نه تنها در همه روزها بالاتر از سه هزار میلیارد تومان بوده بلکه در دو روز دوم و دهم دی ماه نیز رکورد۴۸۰۰ میلیارد تومانی را شکسته است. از منظر ورود سهامداران حقیقی نیز در تمام روزهای معاملاتی پس از ۲۶ آبان ماه (بهجز یک روز در دوم دی ماه)، خالص خرید این گروه از سرمایهگذاران مثبت بوده است. به عبارت دیگر، سهام مستمرا با ارزش متوسط بیش از ۱۵۰ میلیارد تومان در روز از سبد سرمایهگذاران حقوقی به سمت حقیقیها جریان داشته است؛ اتفاقی که باز هم به لحاظ وسعت در طول زمان بیسابقه است. از منظر دیگر، ارزش معاملات به کل نقدینگی در برخی روزهای هفته جاری به قله جدیدی رسیده و با عبور از سقف قبلی (۱۵/ ۰ درصد در دی ماه ۹۲) به سمت ۲/ ۰ درصد در روز روانه شده است. مجموع این علائم، نشانه آن است که بورس تهران به لحاظ شاخصهای جذب نقدینگی وارد یک دوره جدید شده است، وضعیتی که در نگاه اول هر چند ممکن است مثبت به نظر برسد، اما در صورت عدم هدایت نقدینگی مزبور به سمت منطقی میتواند در نهایت با تکرار سیکلهای گذشته در زمینه تشکیل حباب و سقوط فرسایشی بعدی، پایان نامساعدی برای فاز انتهایی رونق کنونی بازار رقم بزند. در این میان اقداماتی نظیر تسریع ورود شرکتهای بزرگ و جدید و نیز افزایش الزامات سهام شناور آزاد در بورس از جمله مواردی هستند که میتواند توسط سیاستگذاران برای مدیریت شرایط کنونی مدنظر قرار گیرد.
تداوم یک ابهام در صنعت پتروشیمی
از چند سال پیش و با آغاز روند افزایش نرخ ارز، اعتراض شرکتهای پتروشیمی تولیدکننده کود شیمیایی اوره نسبت به نرخ حمایتی فروش این محصول در داخل (۶۰۰ تومان در هر کیلو) شدت گرفت. از این رو، شرکتهای مزبور بهدنبال یک راهکار قانونی برای حل معضل مزبور برآمدند و در نتیجه آن موفق شدند رای مساعد دیوان عدالت اداری درخصوص فروش محصول خود به قیمت معاملاتی در بورسکالا را دریافت کنند و از سال گذشته، شروع به ثبت درآمدها براساس نرخهای جدید فروش به کشاورزان به طرفیت طلب از دولت (وزارت جهادکشاورزی) کردند؛ اقدامی که نه تنها بهطور متوسط بیش از ۵۰ درصد سود محاسباتی شرکتها در صورتهای مالی را افزایش داد بلکه اکنون باعث انعکاس یک حساب دریافتی نسبتا بزرگ در صورتهای مالی شرکتهای مرتبط (پتروشیمی پردیس، کرمانشاه، خراسان و شیراز) از دولت شده است.
نکته جالب، این است که در صورتهای مالی تلفیقی اخیرا منتشر شده از سوی مالک عمده اکثر این شرکتها (یعنی نفت و گاز پارسیان) در بخش حسابهای دریافتی گروه، برای کل مطالبات مزبور (به ارزش بیش از ۱۶۸۰ میلیارد تومان)، ذخیره کاهش ارزش منظور شده است! این درحالی است که در صورتهای مالی خود شرکتهای پتروشیمی نهتنها ذخیرهای محاسبه نشده بلکه در گزارشهای ماهانه نیز رقم فروش داخلی کماکان براساس نرخ بورسکالا محاسبه و اعلام میشود.
به این ترتیب، پرسش اساسی اینجاست که اگر دولت این بدهی را قبول ندارد و سهامدار عمده نیز در صورتهای مالی با اخذ ذخیره این موضوع را پذیرفته است چرا شناسایی درآمد در شرکتهای زیرمجموعه بر این اساس ادامه مییابد و اگر این طلب قابل وصول است چرا در صورتهای «پارسان» برای آن ذخیره اخذ شده است. در هر حال به نظر میرسد سایه این ابهام اساسی کماکان بر سر اورهسازان وجود داشته باشد؛ ابهامی که شاید در مجمع آتی نفت و گاز پارسیان در اواخر ماه جاری نسبت به آن شفافسازی شود.
۲۰۲۰ آینه ۲۰۱۹؟
پر بیراه نیست اگر گفته شود آنچه در بازارهای مالی جهان در سال میلادی که سه شنبه این هفته پایان یافت رخ داد یکی از دورترین اتفاقات نسبت به اکثریت پیشبینیهای کارشناسان سرمایهگذاری در آغاز این دوره بود. ۲۰۱۹ درحالی آغاز شد که تصور عمومی بر تداوم افزایش بهره در اقتصادهای بزرگ و رویکرد انقباضی بانکهای مرکزی به منظور کنترل تورم بود، پیشبینیها از عملکرد بازار سهام بسیار محتاطانه و دیدگاه نسبت به طلا و فلزات گرانبها منفی بود.
همچنین نسبت به تنش تجاری بین چین و آمریکا نااطمینانی زیادی وجود داشت. آنچه اتفاق افتاد، اما عبارت از کاهش بهره توسط بانکهای مرکزی، دور شدن تهدید تورم، بازگشت بانکهای مرکزی به انبساط قابل توجه پولی، عملکرد خارقالعاده بازارهای سهام، جهش طلا و رسیدن چین و آمریکا به یک آتشبس تجاری بود؛ تقریبا ۱۸۰ درجه متفاوت با پیشبینیها! حالا، اما جهان درحالی به سال ۲۰۲۰ پا میگذارد که قاطبه پیشبینیها حکایت از تداوم رشد بازارهای سهام، ادامه انبساط بانکهای مرکزی و پیشبینی انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات آمریکا دارد.
باید دید به رسم سال۲۰۱۹، سال ۲۰۲۰ نیز مملو از شگفتیهای متضاد با پیشبینیهای فعلی خواهد بود یا در ادامه مسیر رونق بازارهای مالی و کالایی، اولین سال از دهه سوم میلادی کماکان روی خوش خود را به سرمایهگذاران در سراسر جهان نشان خواهد داد.