محمد ماکویی؛ کارشناس صدا و سیما "ما گرم شدن کره زمین را قبول نداریم" را راهی گوشهای بینندگان و شنوندگان عزیز و گرامی میسازد. آیا حق با اوست؟! جواب دادن به این سوال خیلی سخت نیست، اما اجازه دهید قبل از پاسخگویی به بیان دو حکایت خواندنی بپردازیم:
حکایت نخست: ملانصر الدین در جمع دوستان ادعای "زور من از دوران جوانی فرقی نکرده است!" را مطرح میسازد. یکی از دوستان، در نهایت شگفتزدگی، "آیا برای ادعای بزرگت دلیلی هم داری؟" را قید میکند.
ملانصرالدین در کمال خونسردی جواب میدهد: "آری! در خانه قدیمی ما هاون بزرگی قرار دارد که در دوران جوانی از بلند کردن آن عاجز بودم. حالا که سنی از من گذشته و وارد دوران کهنسالی شدهام هم از بلند کردن هاون عاجزم. با این حساب براحتی میتوان نتیجه گرفت که زور من از دوران جوانی فرقی نکرده است!"
حکایت دوم: مرد دستپاچه و در کمال نگرانی نزد سخنران مراسم رفته و گفت: "ببخشید! گفتید چند سال دیگر کره زمین نابود خواهد شد؟"
سخنران مرد مظطرب را بر انداز کرده و در پاسخ "یک میلیارد سال دیگر" را قید کرد.
مرد نفسی به راحتی کشیده و گفت: خیالم راحت شد. فکر کردم که در سخنرانی خود "زمین یک میلیون سال دیگر از بین خواهد رفت" را عنوان فرمودید.
بر خلاف تصور، روایتهای بالا نگاهی طنزگونه به ماجراها و رویدادهای دور و بر و دور از بر ما نداشته و از وجود واقعیتهایی کتمانناپذیر حکایت میکنند:
به عنوان مثال، آنهایی که با عدم احساس گرما در این موقع سال، به یاد پارسال، همین موقع ها، افتاده و "آن موقع هم گرمم نبود" میگویند، هر آن ممکن است به نتیجه "کره زمین گرمتر نشده است" برسند!
از سوی دیگر، بر خلاف شماری از مردم که برای خود عمر میلیاردی قائل بوده و به این مناسبت نگران این هستنند که به علت عمر میلیونی زمین روزی به چشم خود ببینند که جانشان (همراه کره زمین!) میرود، عدهای هم هستند که با فکر کردن به "فوق فوقش صد سال دیگر زنده باشیم"، اهمیت نابودی حیات در اثر گرمایش جهانی را تقریبا "هیچ" گرفته و همچون مورچهای که فقط وقتی آب او را میبرد فریاد "به هوش باشید! دنیا را آب میبرد!" بلند ساخته بود، بر لب آوردههای خود را وفق "مگر اصلا مهم است!" ساماندهی مینمایند!