فرارو- فیلم سینمایی سرخپوست به نویسندگی و کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی مجید مطلبی پس از درخشش در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ بلورین جایزه ویژهی هیئت داوران و همچنین اکران نسبتا موفقش با فروش حدود ۱۵ میلیارد تومانی، وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
این دومین فیلم نیما جاویدی پس از ملبورن است که جوایز خارجی زیادی را برای وی به همراه داشت. هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری خوش نام سینمای ایران نیز با جاویدی در سرخپوست همکاری کرده است.
برای دانلود قانونی و خرید حلال فیلم سینمایی سرخ پوست اینجا کلیک کنید
از بازیگران حاضر در این فیلم نیز میتوان به نوید محمدزاده، پری ناز ایزدیار، مانی حقیقی، آتیلا پسیانی، ستاره پسیانی و حبیب رضایی اشاره کرد.
در میانهی برگزاری جشنوارهی سی هفتم فیلم فجر بود که تعریف مسعود فراستی، که معمولا هیچ فیلمی رضایتش را جلب نمیکند، از فیلم سرخپوست نام این فیلم را بیشتر بر سر زبانها انداخت، اما شاید همین تعریف هم بود که دست سرخپوست را از رسیدن به جوایر اصلی جشنواره کوتاه کرد.
"خطر لو رفتن داستان"
داستان سرخپوست در یک زندان میگذرد که به دلیل طرح گسترش فرودگاه باید به مکانی دیگر منتقل شود. در آخرین لحظات این انتقال به سرگرد جاهد (نوید محمد زاده)، رئیس زندان، خبر میرسد که یکی از زندانی ها، ملقب به احمد سرخپوست، به زندان جدید منتقل نشده است و با کمی پرس و جو معلوم میشود که او هنوز در زندان قدیمی است و گوشهای پنهان شده است.
سرگرد جاهد که به تازگی هم حکم ریاست شهربانی برایش صادر شده است، آبرو و اعتبار و آیندهی خود را در گروی یافتن احمد سرخپوست مییابد و همهی نگهبانان و تیم محافظت زندان را برای پیدا کردن او بسیج میکند.
در این میان خانم کریمی (پری ناز ایزدیار)، مددکار زندان، همسر و هم روستاییان احمد تلاش میکنند تا سرگرد را راضی کنند تا از خیر پیدا کردن احمد بگذرد چرا که او را بی گناه میدانند و در صورت پیدا شدن او حکم اعدامش ۳ هفتهی دیگر اجرا میشود.
این جاست که سرگرد جاهد در یک نبرد چند ساعته میان خودش، وجدانش و سرخپوست قرار میگیرد و در چند ساعتی که یک عمر بر او میگذرد هر آن چه که در توان دارد برای دستگیری او به کار میبندد. او در این راه دچار اشتباه میشود، خیانت میبیند، قضاوت نادرست میکند، به زور متوسل میشود، به تهدید و نیرنگ نیز هم و.... اما او در لحظهای که سرخپوست را پیدا میکند با عبور از این راه طولانی دیگر سرگرد جاهد چند ساعت قبل نیست.
فیلم سرخپوست در همان لحظات ابتدایی اش نشان میدهد که با جنس فیلمهایی که به وفور هر ساله در سینمای ایران تولید میشوند متفاوت است. نمای آغازین این فیلم با چوبهی داری که عدهای در حال تخریب پایهی آن هستند و حرکت دوربین و قابی که با طیف رنگهای خاکستری میسازد، نمایی ماندگار در ذهن بیننده است و او را آمادهی تماشای فیلمی جدی میکند. فیلمی معمایی که رنگ و قاب بندی هایش این نکته را به ذهن اکثر بینندگانش متبادر میکند که «شبیه فیلمای ایرانی نیست».
این جمله تا حدی درست است و امتیاز فیلم محسوب میشود و تا حد زیادی هم نه. فیلم نامهی دقیقی که برای رسیدن به هر آن چه که میخواهد بذر آن را از ابتدای فیلم میکارد تا به موقع آن را برداشت کند و نشانه گذاریهای درستی دارد، مدت هاست که در فیلمهای ایرانی به ندرت دیده میشود. فیلم برداری و قابهایی که یک یکشان ارزش بصری فراوان دارند نیز سرخپوست را تبدیل به فیلمی تماشایی میکند.
سرخپوست زمان و مکان و جغرافیایی مشخص دارد و با فضا سازی مناسبش مکان زندان داستان را به خوبی برجسته میکند و این مکان تبدیل به جایی میشود که گویی برای شخصیت سرگرد فقط تا چند متر میتوان از آن دور شد. بازی خیره کنندهی نوید محمد زاده نیز در این فیلم از دیگر نقاط قوت سرخپوست است که حتیمی توان گفت: این بهترین نقش آفرینی محمد زاده تا امروز است.
نیما جاویدی اگرچه سرخپوست را هم مانند فیلم قبلی خودش ملبورن در ژانر معمایی میداند، اما اجرای این ژانر در بستر زمانی و مکانی فیلم سرخپوست و با بهره گیری مناسب از طراحیهای صحنه و گریم و لباس مقتضی این زمان و مکان نتیجهی به مراتب بهتری از ملبورنی رقم زده است که بسیاری آن را کپی برداری از سبک فیلم سازی اصغر فرهادی میدانستند.
سرخپوست اگرچه خالی از اشکال نیز نیست. شخصیت پردازی سرگرد جاهد اگرچه در مواجه اش با زندانیان و زیر دستان و مافوقش به درستی کامل میشود و کار میکند و حتی در پایان بندی فیلم و جایی که از سرخپوست میگذرد نیز با توجه بی سیری که داشته است -اگرچه عدهی زیادی آن را نپذیرفتند- قابل قبول است. اما برخورد و رویکرد سرگرد جاهد در مقابل خانم کریمی، مددکار زندان، با توجه به خیانتی که به او میکند کمی مبهم و سوال برانگیز است.
فیلم همچنین در اشتباهی عجیب از جایی به بعد شخصیت اصلی اش را (سرگرد جاهد) با تمام بالا و پایینهای احساسیای که به واسطهی برخورد او با اتفاقات داخل زندان به مخاطب منتقل شده بود جا میگذارد و با نشان دادن کارهای کریمی از او پیش میافتد و رابطه تماشاچی با شخصیت اصلی فیلم را به نوعی قطع میکند. شاید همین اشتباه باشد که سبب میشود که عدهای با پایان بندی فیلم و تصمیم جاهد در قبال سرخپوست کنار نمیآیند.
اما در کل فیلم سرخپوست با توجه به مواردی که برشمرده شد و همچنین نکات مثبتی دیگر که در این مقال نمیگنجد اتفاقی مثبت در سینمای ایران محسوب میشود و برای تماشاگرانش تا حد زیادی احترام قائل است و سعی میکند تا بهترینها را به آنها نمایش دهد هرچند که ممکن است در مواردی نا موفق نیز باشد.