فرارو- این روزها اصلاحطلبان به صورت جدی وارد کارزار انتخاباتی اسفندماه شدهاند، در این رابطه سامانه رای سنجی اصلاحطلبان که به اختصار «سرا» نامیده میشود، در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات به تصویب رسید، هرچند که این امر مورد تائید اکثر اصلاحطلبان قرار گرفته، اما سرا با مخالفان جدی نیز روبرو است.
به گزارش فرارو، از جمله این مخالفان در کنار حزب کارگزاران سازندگی، حزب اعتماد ملی است، این تشکل سیاسی هفته گذشته جلسهای را برای بررسی این موضوع و اتخاذ آخرین موضع خود تشکیل داد، حال در این رابطه محمدصادق جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در گفتگو با فرارو به بیان آخرین موضع حزب متبوع خود در رابطه با سامانه سرا و همچنین تحولات سیاسی جبهه اصلاحات پرداخته است.
محمدصادق جوادی حصار می گوید سامانه سرا با انتقادات جدی روبرو است و باید این امر مورد تجدید نظر قرار بگیرد
در هفته گذشته اسامی ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان مشخص شد، در این ترکیب از احزاب اتحاد ملت، کارگزاران و طیف آقای عارف، نفراتی حضور دارند، ولی از اعتماد ملی کسی نیست. نظر شما در این مورد چیست؟
تعریف مشخصی برای اینکه افراد یا احزاب در ستاد انتخابات شورای عالی سهمیهای داشته باشند وجود ندارد، ولی قاعدتا افرادی که برای اینطور کارها انتخاب میشوند، باید از سه چهار ویژگی برخوردار باشند. مثلا از جهت فردی باید آدمهای مقبول و توانایی باشند. فرض میگیریم اگر از حزب کارگزاران که حزب توانایی است، یک فردی از شاخه جوانانشان را معرفی کنند، ضمن اینکه همه جوانان برای ما قابل احترام هستند، ولی آن مقبولیتی که در متن جامعه مثلا آقای مرعشی وجود دارد، برای آن جوان نمیتواند وجود داشته باشد؛ لذا میآیند از کارگزاران این تیپ را انتخاب میکنند.
یا از میان مثلا احزاب دیگر، یک فردی که کار اجتماعی و میدانی کرده، مسئولیت ستاد داشته باشد، مثل آقای رسولی. یا یک کسی مثل خانم مولاوردی که در حد معاون رئیس جمهور کار کرده، جامعه زنان را خوب میشناسد، ارتباطات گستردهای با این موضوع داشته؛ بنابراین حزب، شخصیت فردی و موقعیت اجتماعی و قبول عامی که فرد مورد نظر میتواند در توده مردم داشته باشد، تا در جهت همراه کردن بدنه اصلاحطلبان با شورای عالی بکار آید در این گزینش گریها موثرند اینها عموما فاکتورهایی هستند که میتوانند برای انتخاب یک فرد یا جمعی از افراد دخیل باشند.
وقتی که در این مجموعه - ستاد انتخابات - حزب اعتماد ملی حضور ندارد، احتمالا باید تصور اعضای محترم شورا این باشد که هیچ کدام از این پارامترها در نمایندگان اعتماد ملی حاضر در جمع پیدا نشده است، یعنی پشتیبانی گسترده، مقبولیت عام و شخصیتهایی که خودشان ذاتا آدمهای برجستهای باشند وجود نداشته است. مثلا ما آقای افشانی را در مجموعه داشتیم که شهردار تهران بوده یا آقای حضرتی، یا آقای گرامی مقدم. اینها بحثهایی است که به نظر من باید بهطور جدیتر به آنها بپردازیم.
این رفتارها میتواند از چه چیزی نشات بگیرد؟
ظاهرا ارادهای در شورای عالی وجود دارد که به جای تنشزدایی، تنشافزایی میکند و اگر انتقادی به یک بخشی از امور شد، به جای اینکه آن انتقاد را مورد توجه قرار دهند، میکوشند تا منتقد را از میان بردارند. با حذف آقای گرامیمقدم از ترکیب ستاد انتخاباتی، شورای عالی عملا اعلام کرد که من تحمل شنیدن صدای مخالف و منتقد را ندارم. این چیز خوبی نیست و پیام مناسبی را به جامعه اصلاحطلب نمیدهد.
یعنی آقای گرامیمقدم هم بهعنوان یکی از اعضا قرار بوده عضو این ستاد انتخاباتی شود؟
آقای گرامیمقدم حداقلش این است که این سه، چهار پارامتری که بنده به آنها اشاره کردم را مشابه بقیه دوستان دارد.
اینافراد را هیات رئیسه شورای عالی انتخاب کرده است؟
هیات رئیسه این افراد را معرفی میکند و اعضای شورای عالی سیاستگذاری، هم رأی؛ بنابراین به نظر ما این اتفاقات در خوشبینانهترین حال بدسلیقگی است.
نماینده حزب اعتماد ملی در جلسه رای گیری شورای عالی سیاست گذاری برای عضویب در ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان رای نیاورد
به نظرتان آیا امکانش وجود دارد که نماینده اعتماد ملی هم در آینده، یعنی قبل از شروع ثبتنام به این هیات اضافه شود، یا اینکه شما در این زمینه رایزنی میکنید؟
سیاست کلی اعتماد ملی، تقویت رفتار اصلاحطلبانه است، ضمن اینکه از این مجموعه و از رفتارهای قابل نقد دیگر هم انتقاد میکند. اگر دوستان به این جمعبندی برسند که فعالکردن ظرفیت اعتماد ملی در شورای عالی و در ستاد انتخابات به نفع شورا و به نفع جریان است، طبیعی است که ما هم موضوع را بررسی میکنیم و به احتمال زیاد اگر مناسب باشد، دست رد به سینه تقاضا نخواهیم زد و با تقاضا به صورت منطقی مواجه خواهیم شد.
دو حزب اصلی اصلاحطلب یعنی کارگزاران و اعتماد ملی نسبت به سامانه نظرسنجی اصلاح طلبان یاهمان سرا انتقادات زیادی داشتند. انتقاداتی که شما بهعنوان عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی دارید و در این رابطه هم جلسه برگزار کردید، چیست؟
من یک بار دیگر هم اعلام کردم که ما از هر اصلاحی در رفتار اصلاحطلبان استقبال میکنیم. خود این پدیده حکایت از این دارد که در گذشته اتفاقاتی افتاده، که پاسخگو و رافع مشکلات ما نبوده، یعنی ما در لیست بستن، در گزینشگری، در چینش نیروهای شورای عالی و امور مشابه دچار مشکل بوده ایم که انتقاداتی را در پی داشته است آقای دکتر جلاییپور هم در مقدمه مقاله یا مصاحبهای که در دفاع از طرح «سرا» داشتند اعلام کرده اند، که این طرح را برای رفع آن مشکلات ارائه کرده اند.
اگر بپذیریم که در گذشته شورای عالی، در حوزههای گزینش، ساماندهی آراء و ارتباط با بدنه و امثال اینها مشکلات زیادی داشته و طرح آمده است که آن مشکلات را از بین ببرد، آن وقت باید بررسی کنیم که این طرح کدام بخش از مشکلات را هدف قرار داده و چگونه میخواهد آنها را از بین ببرد. یکی از آن مشکلات گذشته و هنوز پابرجا، که آقای جلاییپور هم به آن اشاره کرده ان «اندکسالاری» بوده است. این جماعت اندک به گفته جناب جلایی پور سالها براردوگاه اصلاحطلبان سالاری میکردند، یعنی به جای آنها حرف میزدند، نقد میکردند، انتخاب میکردند، انتقاد میکردند و الان به آن رسیدهاند، در صورتی که خیلی از دوستان دیگر قبلا به این مسائل رسیده بودند، اما همین عزیزان در برابر نقدهای مطرحه مقاومت میکردند و میگفتند نه، شورای عالی خیلی هم خوب است. خدا را شکر میکنیم که به این نقدها رسیدند، ولی اگر قرار باشد الان به مساله برگردیم، باید بگوییم که آن نقایص و آن اشکالات از بین نرفتهاند، لباس جدیدی پوشیدهاند.
منظورتان دقیقا از این سخنان چیست؟
یکی از ایرادهای مهم این کار مدیریت از بالا به پایین قضیه است، یعنی این بدنه اصلاحطلبان نیست که شورای عالی را انتخاب میکند، این شورای عالی است که بدنه مخاطب خودش را انتخاب میکند. یعنی شورای عالی مطالبه اصلاحطلبان که مشارکت بدنه در تصمیمات کلان است را دور میزند.
این کار به چه صورتی انجام میشود؟
به این ترتیب که اول یک سازوکاری تعریف کردند به نام شورای عالی. ترکیب شورای عالی تقریبا عادلانه نیست، یعنی همه ظرفیتها و تواناییهای حزبی و غیرحزبی را در برنمی گیرد. ایرادی که در گذشته وجود داشت، این بود که اگر ما بخواهیم اشخاص حقیقی را به جمعمان اضافه کنیم - اشخاص جداماندهای از اردوگاه اصلاحطلبان که در حوزههای حزبی و سازمانهای مدنی تعریف نشدهاند - رسیدن به اجماع در باره آنها کم است.
ولی بعضی از افراد فاقد اکثر این پارامترها بوده، و تقریبا آورده ویژهای برای شورای عالی نداشتند، جز اینکه رأی کسانی را تکرار میکردند.
چطوری تعریف میکنیم؟ گفتهاند حزب A. یا آقای X. یک برگ میگیرند و ۲۰ نفر را به سامانه معرفی میکنند در حقیقت ۲۰ نفر به جمع اضافه میکند که در سامانه صاحب رأی شوند. حزب B. هم همینطور. وقتی داریم حزب A، B. و C. را نگاه میکنیم. حزب A، احزاب آپریم، آزگوند و پنج تا حزب دیگر را پشت سر خودش دارد که هر کدام اینها ۲۰ نفر را به سامانه اضافه میکنند. این ایراد چرا وجود دارد، به این دلیل که حوزه تعریفشده، حوزه محدودی است. یعنی گفتهاند ما تا دو لایه میرویم جلو. حوزه اول فعلا ۵۸ نفرند، اعم از حقیقی یا حقوقی، هر کدام اینها یک برگ میگیرند و ۲۰ نفر را معرفی میکنند. آن ۲۰ نفرهای دوم، هر کدامشان ۲۰ نفر را معرفی میکنند. میشود لایه سوم که مثلا بشود در شهر تهران ۴۶۸ هزار نفر. اینها بدنه ستادی یا کنشگران در لایه اول و دوم اند و در واقع بدنه اجتماعی اصلاح طلبان که پشتوانه رای ملیونی آنها در تهران هستند در این آمد و شد اطلاعاتی و نظر سنجی تاثیر روشنی در شکلگیری تصمیمات شورای عالی ندارند.
بیشتر بخوانید:
یعنی فقط اعضای شناسنامهدار و هدف سامانه حق رأی دارند؟
اعضای شناساییشده، در یک رفت و برگشت رای قرار میگیرند به شما میگویند گزینشات میکنیم که در این سامانه باشی، برای اینکه وقتی گزینه ما به تو معرفی شد، به او رأی بدهی. این یک ایراد که مهندسی کردن رای است. بحث بعدی که به نظر من خیلی حائز اهمیت است، این است که این سامانه در حقیقت برای این شکل داده شده که ایراد قبلی یعنی مشکل کاهش انگیزه مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات را به نحوی از میان ببرد.
بنا ندارم نیتخوانی کنم، ولی با توجه و اقدامات و گفتگوهای موجود عرض میکنم. عدهای تقریبا از شش ماه قبل میگفتند که ما در انتخابات شرکت نمیکنیم، مگر کاندیداهایمان تایید شوند، یعنی حضور مشروط. شرطشان این بود که کاندیداهایشان تایید شوند. این «کاندیداهای ما» معلوم بود چه کسانی هستند، یعنی کسانی که در شورای عالی از قبل برنامه ریزی کرده اند که ازچه کاندیداهایی حمایت کنند. وقتی این پیام آنطور که باید از سوی جامعه مورد استقبال قرار نگرفت، این دوستان احساسشان این بود که اگر بروند حرفهایشان را پس بگیرند و بگویند باشد، حالا، چون جامعه جواب مثبت به ما نداد، ما حرفمان را پس میگیریم و میرویم در انتخابات شرکت میکنیم، به تیم مقابل باختهاند.
اگر بگویند ما در هر شرایطی شرکت نمیکنیم، ممکن است جامعه مخاطبشان شرکت کند، باز اینها به جامعه مخاطبشان باختهاند. آمدند یک مهندسی وارونه کردند، به این صورت که میآیند به مخاطب ۴۰۰ هزار نفری یا ۸۰۰ هزار نفری خودشان یک پیام میدهند، میگویند از این آدمهایی که ما معرفی میکنیم، شما ۹۰ نفر را به ما معرفی کنید. از این ۹۰ نفری که شما به ما معرفی میکنید، اگر تایید شدند، مابه میدان رفته و بازی خودمان را هم خواهیم کرد. اگر تایید نشدند، ما میآییم بیرون، ولی این دفعه ما نیستیم که میآییم بیرون، این شما هستید که میآیید بیرون، چون شما اینها را انتخاب کرده اید، بعد میگویید ما آمدیم و انتخاب کردیم، حاکمیت به ما روی خوش نشان نداد، بنابراین ۸۰۰ هزار نفری که قبلا آمدند در «رای سنجی» شرکت کردند و کاندیدایشان رد شد، پا پس میکشند. در این شرایط هر کس دیگر بخواهد با نام اصلاحطلب وارد میدان مبارزه شود، اینها میگویند بدلیها هستند؛ همان حرفی که به آقای عارف، آقای کواکبیان و آقای کروبی هم میگفتند.
این افراد که شما از آنها نام بردید، چه خصوصیتی دارند؟
اینها خودبرترانگاری وخودمحورانگاری دارند. درمیان اصلاحطلبان عدهای هستند که میگویند اگرما تضعیف شویم، اصلاحطلبی تضعیف شده است. این خودمحوری و خوداصلاحطلبپنداری آفت است، فکر نمیکنم کسی در این تردید داشته باشد. متاسفانه دوستان این مشکل را دارند که فکر میکنند اصلاحطلبی یعنی اینها؛ اگر خلاف حرف اینها گفته شود، خلاف ایده اینها تصور شود، این غیراصلاحطلبانه است.
به نظر من این ایراد، ایرادی جدی است که این دوستان به آن توجه نمیکنند. این ادعا که ما قدرت سازماندهی داریم، بنابراین از ما میترسند و مخالفتشان به خاطر این است که از بدنه رأی ما وحشت دارند، واقعا اگر صادقانه اعلام کنند، با استقبال خیلی از احزاب روبرو میشود چرا که اگر اینگونه بود این دوستان خیلی فیلتر خرجشان را از سفره اصلاح طلبان جدا کرده بودند. این ادعا بارها محک خورده است. اینها یک بار در انتخابات ۷۶ رأی مخالفت به جریان مقابل را به حساب خودشان گذاشتند؛ حزب مشارکت نزدیک دو سال بعد از ۷۶ تاسیس شد، ولی آنها رای مردمی برای تغییر به میدان آمده بودند را به نام خودشان مصادره کردند. همانطور که عدهای در سال ۹۲ وقتی که آقای روحانی پیروز شد، فکر کردند آنها پیروز شدند و گفتند رأی آقای روحانی متعلق به ما و حزب ماست.
جوادی حصار می گوید حزب مشارکت پیروزی اصلاحات در گذشته را به نام خود تمام کرده است
یعنی شما میگویید مشارکت پیروزی آقای خاتمی را به نفع خود مصادره کرد؟
بله، آنها آن زمان رأی آقای خاتمی را گذاشتند در حساب خودشان و آن رأیای که در حقیقت مخالفت با جریان مقابل بوده را مصادره کردند برای خودشان. از آنجا به بعد شما نگاه کنید برای اینکه وزنشان تعریف شود و بگویند ما اصل هستیم و بقیه فرع، حزب مشارکت یک وقتی آمد و گفت: ما چوب هم بگذاریم، مردم به آن چوب رأی میدهند. با همین رویکرد اشتباه و با همین تحلیل نامناسب از اوضاع و شرایط، آمدند و گفتند آقای معین را مطرح میکنیم. رای به دکترمعین رای خلص مشارکت بود آنهایی که دیگران را برای حمایت از کروبی و هاشمی در مرحله اول انتخابات ۸۴ به تمسخر میگرفتند وقتی در برابر کروبی بدون حزب شکست خوردند هم دست از لجاجت و اینکه اشتباه کرده اند برنمی داشتند
بنابراین معلوم است که این تحلیلها یک مقداری سست است و نمیشود خیلی روی شان حساب کرد. دوغ درست کردهاند که وقتی لازم شد، آب به آن ببندند. الان شرایط عمومی، شرایطی است که بخشی از این دوستان اصلاحطلب دنبال خروج از بازی هستند، ولی نمیخواهند رسما اعلام کنند ما خارج میشویم، چون اگر رسما اعلام کنند ما خارج میشویم، باختهاند. میخواهند در شرایطی از عرصه خارج شوند که دیگران را هم در خروجشان شریک کنند، یعنی این جامعه ۴۰۰ هزار نفره را بیاورند وسط، بگویند شما به ما گفتید ما اینها را معرفی میکنیم، بعد هم اگر تایید نکردند، طبیعتا ما که برویم کنار، شما هم باید بروید کنار.
یعنی کسانی را معرفی نمیکنند که سفید باشند و یک شانس حداقلی داشته باشند؟
بله، این در حالیست که باید مکانیزم اصلاح شود؛ اینها باید بگویند ما سر مکانیزمها مشکل داریم. شما مکانیزمها را درست کنید، یک نفر از کاندیداهای ما را هم تایید نکنید. شما بیایید نظارت استصوابی را اصلاح کنید، از نظارت استصوابی تبدیل کنید به نظارت قانونی، بنا بر همان مقررات قانونی. نظارت کنید، ما هیچ مشکلی نداریم، اصلا نیروهای ما هم برابر این قوانین و مقررات رد شدند، اشکالی ندارد، رد شوند. ولی اینها میگویند اگر نیروهای ما را رد کردید نمیآییم. این کلمه «ما» خیلی مهم است.
دارند به صد زبان میگویند که منظور از «ما» «ما» چه کسانی هستند. «ما» آن کسانی هستند که میخواهند در شورای سیاستگذاری حرف اول را بزنند، «ما» آن کسانی هستند که میخواهند در ستاد انتخابات حرف اول را بزنند، «ما» آن کسانی هستند که میخواهند در چینش لیست حرف اول را بزنند، «ما» آن کسانی هستند که احزاب دیگر را درپیتی میدانند و میگویند اینها عددی نیستند، اصلاحطلبان را شقه شقه میکنند، به کارگزاران میگویند شما از اول هم اصلاحطلب نبودید، به اعتماد ملی میگویند حزب ضعیفی است، نمیتواند میدانداری کند و...، انحصارطلبند متاسفانه، انحصار شاخ و دُم که ندارد.
یعنی در جریان اصلاح طلب بعضیها تحمل حرف مخالف را ندارند؟
بله، متاسفانه این آفت در جریان اصلاحطلب بوده، الان هم این عده آدمها را میزنند. یعنی شما آدم خوبی هستی، مادامی که با طرح و ایدهایشان مخالفت نکنی. اگر مخالفت و انتقاد کردی، اگر پیشنهاد دادی، میشوی مخل و موی دماغ و باید یک طوری حذفت کنند. این به نظر من نگاه اصلاحطلبانهای نیست، با متر و معیارهای اصلاحطلبی که تحمل و مدارا و گفتگو است، نمیخواند. یک اهدافی برای شورای عالی سیاستگذاری تعریف شده، حداقل به آن اهداف وفادار باشند. اگر کسانی برای خودشان مانیفست مینویسند و میگویند قرار است به صورت جبههای عمل کنیم، خب به پیمانشان وفادار بمانند. کار جبههای یعنی اینکه رعایت حقوق همه جوانب ماجرا بشود، نه تنها رعایت حقوق اکثریت. اگر کسی آمد اکثریتسازی کرد، بعد ما باید بپذیریم که هرچه او گفت، درست است! باید به آن تن بدهیم؟ این که کار جبههای نیست. کار جبههای با کار حزب بالاخره یک تفاوتهایی دارد.
ما آمادگی داریم یک بار برای همیشه این کار را انجام دهیم، حزب اتحاد بیاید و بگوید ما در جبهه نیستیم، آن چیزی که دارد اتفاق میافتد، صفر تا صدش از آن حزب اتحاد است. اعلام کنند و بگویند همین کاری که دارد صورت میگیرد، فقط متعلق به حزب اتحاد است. برنده هم شدند، ما تمکین میکنیم، دستشان را هم میبوسیم. اگر هم خدای نکرده باختند مسئولیتش را بپذیرند، بگویند اتحاد باخته است، نه بقیه احزاب اصلاح طلب. ولی اینکه برای جبهه کار حزبی صرف بکنیم و بگوییم حزب برتر باید اینجا تصمیمگیری کند درست نیست.
البته من هم معتقدم که احزاب قدرتمند باید جایگاه خودشان را داشته باشند و اصلا منکر این نیستم. در گفتوگوی اولم نیز گفتم که یکی از مزایای این طرح میتواند این باشد که حفرههای خالی را پر کند، وقتی به حزبی یک کارت میدهند و میگویند برو ۲۰ نفر را پر کن، اگر در طی فرایند نیرو نداشته باشد، چارهای ندارد جز اینکه که ۲۰ نفری را از نیروهای حزبی کارآمد معرفی کند یا از نیروهای نام و نشاندار اصلاحطلب، ولو اینکه در لیست حزب خودش یا دوستان اصلاح طلبش نباشد، ولی اصلاحطلب که هستند. این حفرهها را از آنجا پر میکند، ولی اینکه ما بیاییم یک طوری طراحی کنیم که از قبل نتیجه معلوم باشد، حداقل با مبانی دموکراسی نمیخواند، باید دموکراسی را تعریف کنیم و بگوییم یعنی چی و آن دموکراسی که ما میخواهیم، چه نوع دموکراسی است. در هیچ یک از دموکراسی های شناخته شده نمیپذیرند که دموکراسی از بالا به پایین مدیریت شود
آقای جواد امام به نقل از آقای خاتمی اعلام کرده، رئیس دولت اصلاحات با طرح سرا موافق است، آیا شما در نهایت به این طرح تن خواهید داد؟
اولا دوستان تا کنون خیلی چماق آقای خاتمی را بر سرما کوبیده اند. اولا تا خودشان نگویند سخن دیگران برای ما حجت نیست، بعد از آن هم، خب موافق باشد. مگر ما با آقای خاتمی مخالف هستیم؟ آقای خاتمی برای همه ما خیلی عزیز است و نباید برای یک عدهای مصادره شود. دوستان آقای خاتمی عزیز در شوراهای دوم با همین شیوه کار در شهر تهران لیست بستند، در حالی که آقای خاتمی فریاد میکشید که بروید این لیست و عکسها را جمع کنید، چون دید چه وضعیتی درست کردند. آقای خاتمی به قول این دوستان، با کاندیداتوری آقای معین و مهرعلیزاده هم موافق بود و اصلا به تعبیر خودش گفته بود بروید کاندیدا شوید، ولی نتیجه گرفتیم؟ آقای خاتمی به تعبیر این دوستان با همین لیست شورای شهر تهران و لیست مجلس تهران هم موافق بوده، ولی خود ایشان جزو منتقدین همین لیست بود. همین اخیرا صحبت کرد و گفت: من هم تکرار کنم، دیگر فایدهای ندارد.
یعنی چی که آقای خاتمی را چماق کنند و بر سر آدمها بزنند؟ آقای خاتمی برای ما عزیز و محترم است، ولی در کارهای کارشناسی که این پایین دوستان دارند حرف میزنند که نباید از آقای خاتمی خرج کنند؛ باید دلایل و براهین محکم و متقن بیاورند برای اینکه کارشان درست است. اینکه آقای خاتمی قبول دارد، به نظر شما این مشکل را حل میکند؟
موضع حزبتان چیست، با این سامانه سرا همراهی نمیکنید؟
ما در شورای هماهنگی میایستیم، کنار دوستانمان حرف میزنیم، انتقاد هم میکنیم و رأی هم میدهیم. ما از پوزیشن مدافع حقوق اصلاحطلبانه و مدافع جریان اصلاحی، آنجا هستیم، انتقادمان را هم میکنیم، پیشنهادمان را هم میدهیم، اعتراضمان را هم میکنیم.
ما به این بداخلاقی که وعده میدهند آقای دکتر نوروززاده را میآوریم و به جمع اضافه میکنیم، آقای گرامیمقدم را هم نگه میداریم، که دو نفر باشند، بعد آقای گرامی مقدم را حذف کنند وبه آقای نوروززاده هم رأی ندهند باید چه پاسخی بدهیم، جز این که بداخلاقیها را هم به خودشان و هم به جامعه میگوییم. این بازیهای سیاسی، کهنه شده است و با این ترفندها و این حقهبازیها، صداقت در رفتار دیده نمیشود، ولی این به معنای آنهم نیست که ما عرصه را خالی کنیم و بگوییم ما رفتیم، شما هر کاری دلتان میخواهد، بکنید. نه، ما آنجا هستیم، دفاع میکنیم از حقوق خودمان، دفاع میکنیم از حقوق مردممان و اجازه نمیدهیم که هر اتفاقی افتاد، به نام اصلاحطلبی اتفاق بیفتد.
در حال حاضر اصلاح طلبان چه کاری باید انجام دهند؟
ما اول باید مشکلمان را پیدا کنیم که چیست. مشکلی اصلی ما این است که اصلاحطلبان انگیزه لازم برای حضور در انتخابات را ندارند، به این بهانه که ما به دولت روحانی رأی دادیم، نتیجه نگرفتیم، آقای روحانی وعده داد، ما با دولت روحانی مشارکت کردیم، اما فایده نبردیم و از این دست سخنان. اگر مشکل این است، باید انگیزه بازگشت مردم به عرصه را پیدا کنیم و به مردم برگردانیم. آن رونق اقتصادی، بستر سازی برای مشارکت واقعی و موثر مردم است و رفع موانع ایضایی از سر راه مردم برای شرکت در انتخابات. اگر اینها را پیدا کردیم و به مردم گفتیم، مردم هم پذیرند هم ما به شعور مردم احترام گذاشته ایم و هم آنها انتخاب درست را انجام خواهند داد.
مردم در دفتر سیاسی احزاب نمینشینند و بحث نمیکنند، ولی این نیست که در خانهشان، در حلقههای خانوادگیشان و در مجامع علمی و فرهنگیشان بحث سیاسی نکنند. اتفاقا خیلی هم ریز این مباحث را دنبال میکنند و نتیجه این مباحث را میبینند. اگر اینها را پذیرفتیم، باید برویم راهکاری را پیدا کنیم که این مشکلات اولا دقیق شناسایی شوند، ثانیا از بین بروند. اگر این مشکلات از بین رفتند، مردم باز هم به اصلاحات اعتماد کرده و در انتخابات نیز شرکت میکنند.
دولت راه های زیادی داره تا از قشر ثروتمند کشور درامد کسب کنه
گرفتن مالیات از پزشکان و وکلا و صاحبان مسکن خالی و دلالان زمین و خانه و سکه
در کشورهای غربی درامد دولت ها از قشر ثروتمند است به طور مثال در المان پزشکان 60 درصد درامدشون را مالیات می دن
ازاد و نرخ جهانی حساب کردن نرخ بنزین برای ماشین های گرانقیمت
گرفتن پول اب و برق و گاز به قیمت ازاد از مناطق قشر ثروتمند نشین شمال تهران
جلوگیری از رانت های چند صد هزار میلیاردی دلار 4200
مصادره ثروت های هزار میلیاردی رانتخواران و خصوصی سازی ها
تعدیل 50 درصد مدیران کشور و کاهش 50 درصدی حقوق مدیران
جلوگیری از رانتخواری شرکت های دولتی و خصولتی که مرکز فسادن
و...