شهروندان ساعت ۲۳ روز ششم شهریور در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ از کشف جسد در محدوده محلاتی خبر دادند. با حضور مأموران کلانتری شهدا در محل اعلامی و تأیید خبر اولیه، موضوع به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی اطلاع داده شد.
به گزارش شرق، کارآگاهان جنایی با حضور در محل مشاهده کردند جسد متعلق به مردی مسن است که صورت و سایر اعضای بدنش به غیر از دست راست با اسید بهطور کامل از بین رفته و فاقد مدارک شناسایی هویتی است.
جسد به دستور بازپرس کشیک ویژه قتل برای بررسی و تعیین علت دقیق فوت به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارآگاهان با بررسی پروندههای جنایی متوجه شدند مفقودشدن مردی ۶۷ ساله به پلیس اطلاع داده شده است. با دعوت از شاکی او گفت: دوستم بهنام کامران ۶۷ ساله که بسیار ثروتمند است و در محدوده یوسفآباد سکونت دارد، دو روز است مفقود شده و از او بیاطلاع هستم. از آنجاییکه همه اعضای خانوادهاش در خارج از کشور زندگی میکنند، من بهعنوان دوست صمیمی او اعلام شکایت کردم. کارآگاهان در اقدام بعدی تصاویر جسد کشفشده را به این مرد نشان دادند که او دوستش را از لباسهایش شناسایی کرد. مأموران در ادامه از طریق دوست کامران مطلع شدند او ساعت ۷:۳۰ صبح روز چهارم شهریور از منزلش خارج شد و کیفدستیاش حاوی مدارک هویتی و چند برگ چک بانکی اشخاص مختلف از سوی یک کیفقاپ به سرقت رفته است.
دوست کامران به مأموران گفت: حدودا ساعت ۲۰:۳۰ بود که کامران با من تماس گرفت و گفت: امروز صبح کیفدستیاش به سرقت رفت و بعد شخصی ناشناس با او تماس گرفته و در میدان شهدا با هم قرار گذاشتهاند تا کیف را پس بگیرد پس از آن بود که دیگر از کامران خبری نشد و تلفنش هم خاموش شد.
کارآگاهان با بهدستآمدن این اطلاعات انگیزه جنایت را مالی تشخیص دادند. در شاخه دیگر از تحقیقات پلیسی رئیس بانک سامان شعبه امین حضور روز ۲۳ شهریور در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام کرد دو جوان حدودا ۲۶ و ۳۰ ساله با مراجعه به بانک قصد وصول چک مسدودشده به مبلغ ۳۶۰ میلیون ریال را داشتند. مأموران وقتی موضوع را بررسی کردند، فهمیدند چک موردنظر از جمله چکهایی بود که از مقتول سرقت شده بود. بهاینترتیب تصاویر دو مرد از طریق دوربین مداربسته بهدست آمد. کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی هویت هر دو متهم پرونده به اسامی اصغر و مجید ۲۶ و ۳۰ ساله شدند و این دو نفر را روز دوم آبان در دو عملیات جداگانه پلیسی همزمان در محدوده محلاتی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند.
هر دو متهم در بازجوییهای اولیه منکر هر گونه ارتباط با مقتول شدند، اما وقتی مدارک و مستندات بهدستآمده را دیدند، چارهای جز بیان واقعیت نیافتند و از راز این جنایت پرده برداشتند. اصغر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت:: من بهواسطه یکی از اقوام دوری که در بازار مغازهدار است و با مقتول رابطه کاری داشت، از وضعیت مالی خوب مقتول مطلع شدم و به اتفاق دوستم مجید نقشه سرقت از او را کشیدیم. یکی از دوستانمان بهنام شاهین با دریافت مبلغ یک میلیون تومان کیف مقتول را روز حادثه سرقت کرد و تحویل ما داد. سپس با مقتول تماس گرفتیم و قرار تحویل کیف را در میدان شهدا گذاشتیم.
بعد از اینکه او را شناسایی کردیم مجید با خودروی پژو ۲۰۶ به او مراجعه کرد و گفت: شما مدارکتان را گم کردهاید و وقتی مقتول تأیید کرد، مجید به او گفت: منتظر باش دوستم برایتان میآورد. سپس نیم ساعت وی را زیر نظر گرفتیم و متوجه شدیم شماره پلاک خودرو را برداشته است. اصغر ادامه داد: کامران که از پسگرفتن مدارکش ناامید شده بود، تصمیم گرفت از آنجا برود. در این هنگام ما نقشه خود را عملی و با خودرویی دیگر او را بهعنوان مسافر سوار کردیم. او در طول مسیر شروع به درددل کرد و از نحوه سرقت کیفش به ما گفت. خودرو را نگه داشتیم و من از صندلی جلو پیاده شدم و در کنار مقتول در صندلی عقب نشستم. به او گفتم کیفدستی و مدارک پیش ماست و باید ۲۰۰ میلیون تومان پول بدهی تا آن را بدهیم. مقتول مقاومت کرد و گفت: یک ریال هم به شما نمیدهم، وی را به منزل ویلایی و خالی از سکنه مجید بردیم و دوباره تهدید کردیم، اما با مقاومت او روبهرو شدیم و از آنجایی که شماره پلاک خودرو را برداشته بود، با تهیه طناب وی را خفه کردیم و به قتل رساندیم. برای آنکه هویت وی شناسایی نشود، روی صورت و بدن وی اسید ریختیم و جسد را به بیرون از محل جنایت منتقل کردیم. قصد داشتیم جسد را از دریچه فاضلاب به داخل آن بیندازیم که نشد و جنازه را بههمان صورت رها کردیم.
سرهنگ کارآگاه علی گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: با توجه به دستگیری عاملان جنایت و اعتراف صریح به قتل، هر دو متهم از سوی بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی و دستگیری همدست فراریشان در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفتند.
مونده بود برای اونا جمع کنه،، و بفرسته اونور. خدایا چراااااااا، دنیا را چه شده.
وحوش نیز اینگونه به جان هم نمیوفتند.
خدایا رحم کن.
بنده خدا پول به چه دردت خورد. پول می دادی نهایت شکایت می کردی
اگر به نتیجه هم نمی رسیدی اقلا برای بچه هات جانتو حفظ می کردی.
برای یک مرد پول دار 200 میلیون چه ارزشی دارد!!