در حالی که بسیاری از بانکهای مرکزی دنیا از دلار بهعنوان ارز مداخلهای و ابزاری برای ذخیره ارزش استفاده میکنند، «دنیای اقتصاد» با مرور یک تحقیق در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، با بازخوانی مسیر به قدرت رسیدن دلار، سناریوهای احتمالی روند سلطه دلار در سالهای آینده را بررسی کرده است. طبق نتایج این پژوهش با اینکه در آینده کوتاهمدت دلار همچنان به هژمونی خود ادامه میدهد؛ اما در بلندمدت احتمالا پای ارزهای جدیدی به این عرصه بازخواهد شد؛ روندی که قبل از این توسط ارزهایی مانند یوآن آغاز شده است.
سالهاست سیطره دلار بر اقتصاد جهانی سایه افکنده است. یکی از مهمترین سوالات اقتصاد بینالملل این است که آیا هژمونی دلار باقی خواهد ماند؟ پییر-اولیور گورینچاس پژوهشگر دانشگاه برکلی معتقد است که در آینده نزدیک جایگاه دلار در مبادلات جهانی همچنان قوی باقی خواهد ماند، اما سناریوی محتمل در آینده دور، قدرت گرفتن سایر ارزها در کنار دلار خواهد بود. در واقع در بلندمدت ارزهای دیگری مانند یوآن چین و یورو همزمان با دلار ارزهای بینالمللی را تشکیل خواهند داد. از نگاه این پژوهشگر اگرچه این گذار در آینده نزدیک کامل نخواهد شد، اما شروع آن مدتها است که کلید خورده است.
نیاز به وجود «هژمونی»
چارلز کیندلبرگر اقتصاددان و استاد دانشگاه اهل ایالاتمتحده و صاحب نظریه معروف «ثبات هژمونیک»، در نظرات روشنگرانه خود درباره رکود بزرگ از ضرورت یک عامل باثباتکننده برای سیستم پولی بینالمللی حرف به میان آورده است. خلاصه نظرات او در این مورد در نوشتهای در سال ۱۹۸۱ آمده است: «من قبلا در این مورد بحث کرده بودم اقتصاد جهان برای برخورداری از ثبات، احتیاج به یک تثبیتکننده دارد که در این فرآیند برخی کشورها مهیاکردن کالاهای خاص را بر عهده میگیرند و از طرف دیگر و در حوزه پولی نیاز به یک مکانیزم بازخرید برای خلق نقدینگی در زمانی که سیستم پولی گرفتار شده است وجود دارد. بریتانیا به کمک فرانسه در عصر طلایی در اواخر قرن نوزدهم چنین وظیفهای را بر عهده داشتند.» آمریکا نیز چنین مسوولیتی را از سال ۱۹۴۵ (یا شاید ۱۹۳۶) تا ۱۹۶۸ بر عهده داشت. طبق نظر کیندلبرگر یک راهبری خیراندیش یا با لفظی دیگر همان «هژمون» بهطور فعال سیستم جهانی را با پشتیبانی از تجارت آزاد و بازار سرمایه باز باثبات میکند. این کار طبق نظر کیندلبرگر با دو روش انجام میشود. اول هماهنگی بین اقتصاد کلان و سیاستهای مالی و دوم نقشآفرینی کردن بهعنوان آخرین قرضدهنده نقدینگی مورد نیاز جهان در زمان بحران. اینجاست که ارز منتشر شده توسط این کشور هژمون نقشی بسیار حیاتی برای این عملکردهای مهم دارد. از سال ۱۹۴۵ این ارز مهم همان دلار آمریکاست.
هژمونی آمریکا یا هژمونی دلار؟
اولین وجهه اهمیت دلار این است که فاکتورها و صورتهای تجاری بین کشورها با این ارز انجام میشود. بیش از نیم قرن اخیر، این موضوع به ارتقای یک محیط باز جهانی برای تجارت بینالملل و تبادلات مالی کمک کرده است. دومین کاربرد مهم دلار به دلیل نقش مهمی است که این ارز در تجارت و تبادلات مالی دارد. این اهمیت سبب شده است که بسیاری از بانکهای مرکزی، با دلار امر مداخله در بازار را انجام دهند و به علاوه، بخش اعظمی از ذخایر رسمی این بانکها نیز بهصورت دلار انباشته میشود. نقش دلار بهعنوان ارز مداخلهای و ارز ذخیرهای سبب شده است که تکانههای سیاست مالی آمریکا بر تمام دنیا تاثیر بگذارد. سومین مورد اهمیت دلار به امنیت این ارز برمیگردد. به دلیل اینکه دلار امنترین ارز در جهان است، این ارز نقش مهمی در تقاضای سرمایهگذاران خصوصی برای ذخیره ارزش بازی میکند. در مواقع بحران، بازار منجمد میشود و تقاضا برای دلار به طرز قابل توجهی بالا میرود و برای پیشگیری از متلاشی شدن بازار نیاز به تزریق دلار است؛ و این مهم تنها از دست فدرال رزرو (بانک مرکزی) آمریکا ساخته است. موارد ذکر شده در کنار موارد زیادی که ذکر نشد نشان میدهد برای درک هژمونی ایالاتمتحده باید در حقیقت تسلط دلار بر تجارت بینالملل و امور مالی و پولی را تحلیل کرد. در حقیقت میتوان گفت: هژمونی آمریکا همان هژمونی دلار است.
پایان برتن وودز و آغاز هژمونی دلار
بعد از فروپاشی نظام برتون وودز بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ و پایان دوره سلطه بیچون و چرای مالی آمریکا در دنیا دلار آمریکا بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از ارزش خود را در برابر ارزهای مهم دنیا از دست داد. همچنین بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱ سهم آمریکا در تولید جهانی از ۲۵ درصد به ۱۸ درصد کاهش پیدا کرد. همزمانی همه این وقایع، نگرانی اقتصاددانان وقت آمریکا را مبنی بر کاهش اهمیت دلار بهعنوان ارز بینالمللی افزایش داد. اما وقایع بعد از آن نشان داد که این نگرانیها بیمورد بود و به طرز حیرتآوری پایان دوره برتون وودز با آغاز دوره سلطنت دلار همراه شد. قسمتی از این افزایش اهمیت برای دلار بازتاب ناگزیر فروپاشی شوروی در انتهای دهه ۸۰ بود که به انتقال اتمسفر اقتصادی جهان از اقتصاد متمرکز برنامهریزی شده به اقتصادی مبتنی بر اصول بازار کمک کرد. یکی از شواهدی که به خوبی آغاز عصر هژمونی دلار را نشان میدهد تاریخی است که در آن کشورهای آسیایی دلار را بهعنوان ارز لنگر خود انتخاب کردهاند. ارز لنگر ارزی است که بانکهای مرکزی کشورها آن را ذخیره میکنند و از آن برای امور مداخلهای و ذخیره خارجی استفاده میکنند. چین، هنگکنگ، اندونزی، پاکستان و سنگاپور بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ دلار را بهعنوان ارز لنگر خود انتخاب کردند؛ یعنی بلافاصله بعد از فروپاشی سیستم برتون وودز. تا سال ۱۹۹۴ نیز بسیاری از کشورهای دیگر آسیایی به این گروه پیوستند.
اثر سایهای دلار بر استرلینگ
در بین کشورهایی که دلار را بهعنوان ارز لنگر خود انتخاب کردند، هنگکنگ، هند، مالزی، پاکستان و سنگاپور کشورهایی هستند که همگی قبل از این تاریخ، پوند استرلینگ را بهعنوان ارز لنگر انتخاب کرده بودند. این موضوع حاکی از رابطه تاریخی و البته استعماری مستحکم بین این کشورها و بریتانیا بود. حتی تا سالها بعد از اینکه اقتصاد بریتانیا درخشش خود را از دست داده بود همچنان این کشورها از استرلینگ بهعنوان ارز امن استفاده میکردند. اما نکتهای مهم را باید در اینجا در نظر داشت، که میتواند راهنمای این باشد که چرا کشورها بعد از فروپاشی نظام برتن وودز به سمت دلار رفتند. در طی دوره برتن وودز نرخ برابری اغلب ارزهای مهم از جمله استرلینگ در برابر دلار ثابت مانده بود.
ارزهای بسیار کمی در بازه سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۹ دست به تجدید ارزش خود در برابر دلار زدند. این موضوع نشان میدهد که تکیه بانکهای مرکزی کشورهای دنیا بر استرلینگ، دلار یا هر ارز دیگری در آن دوره از لحاظ اقتصادی تفاوت خاصی نداشت. به عبارت دیگر میتوان گفت که در دوره برتون وودز اقتصادهای در حال ظهور در آسیا بهطور غیر مستقیم لنگر خود را بر دلار انداخته بودند و متلاشی شدن این سیستم آنچه را که در واقعیت در فضای اقتصادی در جریان بود را جلوی چشم آورد. از این موضوع میتوان برای پیشبینی آینده نیز استفاده کرد و حدسهایی درباره بینالمللی شدن ارز رایج چین زد. تا زمانی که نرخ برابری دلار در برابر یوآن ثابت بماند، همان اتفاقی که برای استرلینگ افتاد و دلار جایگزین آن شد، در آیندهای احتمالی ممکن است برای دلار در برابر یوآن بیفتد.
زندگی در جهانِ دلار
وضعیت کنونی دلار بهعنوان ارز بینالمللی چگونه است؟ پاسخ کوتاه به این سوال این است که ما در جهان دلار زندگی میکنیم! نگاهی به آمار مربوط به ارزهای جهان حاکی از سلطه کامل دلار نسبت به دیگر ارزهای جهان است. بهعنوان مثال گردش مالی دلار ۴۴ درصد از کل گردشهای مالی ارزهای جهان را شامل میشود، در حالیکه ارز بعدی در این شاخص یورو است که با سهم ۱۶ درصدی فاصله زیادی نسبت به دلار دارد.
۶۳ درصد از بدهیهای بینالمللی بهصورت دلار است و فقط ۲۲ درصد سهم یورو است. در وامهای بینالمللی نیز اوضاع همینگونه است و بخش عمده این وامها مربوط به دلار است که ۵۹ درصد از کل ارزهای جهان است و مجددا یورو با ۲۰ درصد سهم، فاصله قابل توجهی با دلار دارد. ذخایر ارز خارجی کشورهای جهان و مخصوصا بانکهای مرکزی آنها هم بیشتر به دلار است. ۶۲ درصد از ذخایر ارزهای خارجی به دلار اختصاص دارد. تمامی آمار ذکر شده نشان میدهد که در پایان دهه دوم قرن بیستویک، سلطه دلار بر اقتصاد جهان انکار ناپذیر است. از سه زاویه مهم میتوان نقش دلار را بررسی کرد: ۱) دلار بهعنوان واحد محاسبه، ۲) دلار بهعنوان وسیله پرداخت و ۳) دلار بهعنوان ذخیره ارزش.
دلار بهعنوان واحد محاسبه
آمارها حاکی از آن است که سهم دلار در تبادلات بینالمللی ۷/ ۴ برابر سهم ایالاتمتحده در کالاهای وارداتی جهان و ۱/ ۳ برابر سهم این کشور در صادرات جهان است. در بین اقتصادهای آسیایی تقریبا معادل با ۸۰ درصد کل واردات و صادرات به دلار انجام میشود که عدد بسیار بالایی است. جالب اینکه این سهم برای کشورهای آمریکای لاتین بیشتر است. بهطور کلی در حدود ۴۷ درصد از کل تبادلات تجاری دنیا به دلار صورت میگیرد. در بخش رسمی نیز آمارها نشان میدهد که از میانه قرن بیستم تا سال ۲۰۱۵ تعداد کشورهایی که دلار را بهعنوان ارز لنگری خود برگزیدهاند افزایش شدیدی داشته است. بر اساس این آمارها تا سال ۱۹۷۰، حدود ۳۰ درصد از کشورها از دلار بهعنوان ارز لنگر استفاده میکردند و بقیه کشورها از ارزهای اساسی دیگری مانند پوند بریتانیا، فرانک فرانسه و روبل شوروی بهره میبردند. اما طبق آمارهای سال ۲۰۱۵ حوزه دلار تقریبا بخش اعظمی از دنیا از جمله شرق اروپا، روسیه، چین، بخش اعظمی از آسیا، آفریقا و کل آمریکای لاتین را در بر گرفته است.
دلار؛ وسیلهای برای پرداخت
ارزهای کمی بهعنوان ابزار حمل و نقل مالی یا به عبارت دیگر وسیله پرداخت بینالمللی شناخته میشوند. یکی از دلایل مهم این اتفاق عوارض جانبی است که طرفین یک فعالیت اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهد. در علم اقتصاد به این اتفاق اثرات جانبی یا externality گفته میشود. در واقع این اثرات جانبی باعث میشود که هر ارزی قابلیت پرداختهای بینالمللی را نداشته باشد. نقش این نوع ارز به ویژگیهای نقدشوندگی ارز نزدیک است. سرمایهگذاران خصوصی در سراسر دنیا به این دلیل از دلار برای تراکنشهای مالی خود استفاده میکنند که میتوانند حداقل تاثیر نامطلوب قیمتی را در معاملات بزرگ محاسبه کنند. عمق و توسعه بازارهای دلار - که لزوما در ایالاتمتحده آمریکا واقع نشده است، زیرا بیشتر معاملات ارزی در لندن انجام میشود - بینظیر است. از دیگر نکات گفته شده در این مقاله این است که دلار ارز مداخله است که بیشتر بانکهای مرکزی برای مداخلات رسمی از آن استفاده میکنند. در نتیجه این ارز توسط اکثر بازیگران بازارها مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بسیاری از کشورها ارزی است که برای تامین بودجه اضطراری استفاده میشود.
دلار؛ بهعنوان ذخیره ارزش
ارزهای بینالمللی بهعنوان منبعی برای حفظ ارزش استفاده میشوند؛ ایمنی یک ویژگی اصلی است و تقاضا برای داراییهای ایمن بخش عمدهای از سیستم مالی بینالمللی را تحتتاثیر قرار میدهد. سرمایهگذاران خصوصی از دلار برای نیازهای سرمایهگذاری کوتاهمدت خود استفاده میکنند، زیرا جزء امنترین ابزارها محسوب میشوند. از این رو پژوهشگر این مقاله نتیجه گرفته است که ارز گزارشگری در داراییهای بینالمللی تعیینکننده ارزش اصلی اوراق بهادار بخش خصوصی است. منظور از ارز گزارشگری، ارزی است که بانکهای مرکزی برای مبادلات بینالمللی خود استفاده میکنند. مطالعات نشان میدهند ارزش سهام سرمایهگذاران نسبت به اسناد صادره به ارز گزارشگری کشور خود، در مقایسه با اوراق بهادار صادر شده به دلار آمریکا کاملا متفاوت است.
فرجام هژمونی دلار
بررسیهای انجام شده در این مطالعه براساس پیشبینی انجام شده در صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۴ سهم دلار از درآمدهای جهانی بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند، بهطوری که سهم دلار از حدود ۵/ ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۷/ ۱۳ درصد در سال ۲۰۲۴ خواهد رسید. پیشبینی شده است که بیشترین رشد اقتصادی در این سالها به هند (از ۳/ ۷ درصد به ۸/ ۹ درصد) و چین (۶/ ۱۷ درصد به ۴/ ۲۱ درصد) تعلق داشته باشد. بررسی این دادهها این سوال را ایجاد میکند که سهم دلار در اقتصاد بینالمللی به کدام سمت خواهد رفت؟ اگرچه پژوهشگر این مطالعه معتقد است که در آینده نزدیک دلار همچنان بالاترین سهم را در داراییهای ایمن جهانی داشته باشد، اما در بلندمدت، اقتصاد جهان مجبور به تغییر وضعیت است: یا به سمت یک ارز لنگر دیگر حرکت میکند یا به سمت محیطی با چند ارز مرجع حرکت خواهد کرد.
به نظر پژوهشگر این مقاله سناریوی اول که جایگزینی یک ارز دیگر به جای دلار است نامحتمل است. زیرا نمیتوان شرایطی را پیشبینی کرد که دلار جایگاه خود را از دست بدهد؛ بنابراین محتملترین سناریو استفاده از ارز دلار به همراه چند ارز دیگر بهعنوان ارز بینالمللی خواهد بود؛ یوآن چین و احتمالا یورو میتواند همزمان با دلار استفاده شود. البته این محقق معتقد است با اینکه این گذار در آینده نزدیک کامل نخواهد شد، اما شروع آن مدتهاست که کلید خورده است. بهعنوان مثال، جهانیسازی یوآن آغاز شده است اتفاقی که به دلیل افزایش حجم اقتصاد چین رخ داده است.