دکتر غفار پوربختیار*؛ در طول تاریخ ایران مردان و زنان بسیاری را داریم که در مواجهه با فرهنگهای بیگانه و بویژه فرهنگ غربی از مظاهر فرهنگ ملی و یا فرهنگ دینی خود دفاع نمودهاند. شناخت و معرفی این اشخاص رسالت بزرگ و خطیری است که برعهده مورخان و نویسندگان میباشد. بیبیکوکب بختیار یکی از همین افراد بوده است. ایل بختیاری در دفاع و پاسداری از فرهنگ و هویت ملی ایران در طول تاریخ و به خصوص تاریخ انقلاب مشروطه ایران نقش بسزایی ایفاء نموده است.
توجه و علاقه به حفظ و نگهداری مواریث کهن فرهنگی همچون اشعار شاهنامه فردوسی و دیوانهای نظامیگنجوی نظیر هفت پیکر و اسکندرنامه از یکسو و دفاع از قلمرو ایران در مقابل با متجاوزان روس، انگلیس، عثمانی و افاغنه در طول تاریخ از سوی دیگر نشاندهنده حسن انجام نقش مذکور توسط بختیاریها میباشد. این بانوی فرهنگدوست که نسبش به ایل مذکور میرسد نیز با سفر به فرنگستان (اروپا) و مواجهه با فرهنگ و جامعه غربی تحت تاثیر عوامفریبیهای آن فرهنگ قرار نگرفته و به شدت از مظاهر و مصدایق فرهنگ ملی و دینی خود دفاع نموده است. او که علاقه و اشتیاق بسیاری به فرهنگ ایرانی- اسلامی خود داشته است، در هر کجا که این فرهنگ با خطرات و آسیبهای مواجه میگردید از آن دفاع نموده است.
شرح حال بیبیکوکب بختیار
بیبیکوکب بختیار دختر نصیرخان سردار جنگ بختیاری در سال ۱۲۷۱ شمسی در میان ایل بختیاری متولد گردید (اطلاعات سنگ قبر بیبیکوکب) پدرش نصیرخان فرزند امامقلیخان حاجی ایلخانی از طایفه زراسوند، دورکی باب و شاخه هفتلنگ ایل بختیاری بود که در طول حیات خود مناصب مهم و حساسی را در ایران بر عهده داشت.
نصیرخان فرزند امامقلیخان حاجی ایلخانی در کنار برادر بزرگترخود لطفعلیخان در جریان استبداد صغیر محمدعلیشاه قاجار از وی حمایت کردند و بنابراین لطفعلی ملقب به امیر مفخم و نصیرخان ملقب به سردار جنگ گردید (خاطرات سردار ظفر، مجله وحید، ۱۳۵۲، ص. ۴۵۴). اما پسرعموهایش یعنی علیقلیخان سردار اسعد و برادرانش که پسران حسینقلیخان ایلخانی بودند از مشروطهخواهان حمایت نمودند و به مقابله با استبداد محمدعلیشاه برخواستند. با فتح تهران توسط مشروطهخواهان بختیاری و گیلانی، محمدعلیشاه سرنگون وپسرش احمدشاه به جای او بر تختسلطنت نشانده شد، اما سردار اسعد و برادرانش حاضر به تنبیه و مجازات امیر مفخم و سردار جنگ نشدند و این دو حتی در دوران مشروطیتمناصب مهمی بدست آوردند. در این میان نصیرخان مدتها حکومت ایالات مهم ایران همچون اصفهان و یزد را دارا بوده و یا با داشتن مقام ایلخانی کل بختیاری، این ایل را اداره مینمود و در دورهی چهارم نیز نماینده بختیاریها در مجلس شورای ملی بود. او در بهمن ۱۳۱۰ شمسی در هامبورگ آلمان درگذشت و در مقبره خانوادگی در نجف اشرف مدفون گردید (دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ۱۳۸۹، ص. ۲۸۷).
بیبیکوکب دوران کودکی خود را میان سیاه چادرهای ایل بختیاری و مراتع سرسبز و کوهستانی آنها گذراند. به علت وجود صمیمیت و نزدیکی میان نصیرخان سردار جنگ و برادرش لطفعلیخان امیر مفخم (این دو برادر تنی بوده و مادرشان ماهمنظر نام داشت)، سردار جنگ دختر خود به نام بیبیکوکب را به ازدواج فتحعلیخان سالار موید پسرامیر مفخم درآورد. فتحعلیخان در جنگهای مشروطهخواهان با ضد انقلابیون دوشادوش مشروطهخواهان جنگید و بویژه در جنگهای بروجرد شجاعت ورشادت بسیاری از خود بروز داد و به همین خاطر طی فرمانی از سوی احمدشاه در رجب ۱۳۳۰ لقب سردار معظم را بدست آورد (دانشور علوی، ۱۳۷۷، ص. ۱۰۸).
از دوران کودکی و نوجوانی بیبیکوکب اطلاعاتی در دست نیست. همین قدر میدانیم که او تحصیلات خود را زیر نظر معلمهای سرخانه که غالباً از میان مدرسان زبده اصفهان برگزیده شدند گذرانده و سپس با مطالعه مستمر آثار ادبی و متون تاریخی و دینی و مراوده با علما و ادبابه تکمیل معلومات خود پرداخت (دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ۱۳۸۹، ص. ۲۸۹).
زنان فرهنگدوست و هنرپرور در ایران و ایل بختیاری
در دورهی قاجار زنان فرزانه و فرهیختهای دیده میشود که در شعر و ادب و هنر و تاریخ منشاء اثر بوده و حتی آثارو اشعاری از خود به یادگار گذاشتهاند. زنانی، چون طاووس خانم، دلشاد خانم و آغاباجی که هر سه از زنان فتحعلیشاه قاجار و اهل شعر و ادب بودهاند، یا ماهتابان خانم ملقب به قمرالسلطنه و حسنجهان خانم دختران فتحعلیشاه که طبع شعر داشتهاند. یا بانوانی، چون عصمت، اماسلمه و ضیاءالسلطنه که علاوه بر شاعری، هنرمند و خوشنویس بودهاند و همینطور جهانخانم ملقب به مهدعلیا، عفتالسلطنه همسر ناصرالدینشاه، فخرالدولهدختر ناصرالدین شاه و خیلی دیگر از بانوان عصر قاجار که هرکدام در شعر، ادب، علم، خوشنویسی، نقاشی و موسیقی مهارت و تبحر بسیاری داشتهاند. اما در ایل بختیاری نیز به علت توجه بسیاری از بختیاریها به آموختن علم و ادب، و استعداد و قریحه فوقالعاده آنها در کسب علم و دانش نیز زنان دانشمند و ادب پروری ظهور کردهاند. الیزابت مکبن روز در این خصوص مینویسد: "زنهای بختیاری استعداد و فوقالعادهای در سوادآموزی دارند و تنها ترس من آن است که اگر آنها به دنبال کسب دانش بروند از کار اصلی خود که همان خانهداری و فراگیری حرفههای محلی است باز میمانند" (مکبن روز، ترجمه امیری، ۱۳۷۳، ص. ۱۳).
از میان بیبیها و بانوان فرهیخته، دانشدوست، ادبپرور و تاریخدان بختیاری میتوان به کسانی، چون بیبیمریم و حاجیه بیبینیلوفر از دختران حسینقلیخان ایلخانی بختیاری و خواهران سرداراسعد و سردارظفر، بیبیخانم همسر امامقلیخان حاجی ایلخانی بختیاری اشاره کرد. حتی وسعت اطلاعات و اگاهی بسیار و بینظیر بیبیخانم تا آن اندازه سرآرنولد ویلسون رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس در خاطرات خود دربارهی این ویژگی او مینویسد: "در اینجا باید گفت که من در بین مردم ایران از هر طبقه اعم از ذکور و اناث، حتی در میان رجال سیاسی این کشور کمتر کسی را دیدهام که به اندازه این بیبی وسعت اطلاعات داشته باشد" (ویلسون، ۱۳۴۷ ترجمه سعادت نوری، ص. ۲۵۰).
بیبیکوکب بختیار، نخستین بانوی سفرنامهنویس ایرانی
یکی از شاخصترین و برجستهترین بانوان بختیاری در فرهنگ دوستی و علم و ادبپروری، بیبیکوکب میباشد. ویلسون، پس از آنکه بیبیکوکب را در زمره اشخاص دانا و با اطلاع زمان توصیف میکند، در خصوص دیدگاه و نظر وی پیرامون حکومت قاجار مینویسد: "سرکار بیبی معتقد بود مادام که سلاطین قاجاریه در این مملکت فرمانروایی میکنند، اهالی این کشور آب خوش از گلویشان پایین نخواهد رفت و اوضاع ناگوار کنونی اصلاح نخواهدشده" (ویلسون، سعادت نوری، ۱۳۴۷، ص. ۲۵۰).
او را میتوان نخستین بانوی ایرانی دانست که ضمن مسافرت به فرنگستان (اروپای امروزی) و بازدید از کشورها و شهرهای مختلف آن، به ثبت وقایع و حوادث سفر خود اهتمام ورزید. بیبیکوکب به همراه شوهرش فتحعلیخان سردار معظم از ایران روانه اروپا گردید (پوربختیار، ۱۳۸۷، ص. ۵۸). علت اصلی سفر وی به فرنگستان، علاوه بر معالجه بیماری خود، دیدار و عیادت از پدرش نصیرخان سردار جنگ بختیاری بود که به علت بیماری در یکی از بیمارستانهای هامبورگ آلمان بستری بود. متن اصلی این سفرنامه در بایگانی تخصصی مظفر بختیار، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران که نوه پسری بیبیکوکب میباشد موجود است. بنا به گفتهیایشان این سفرنامه در آیندهای نه چندان دور به صورت کتاب چاپ خواهد شد که البته این مهم تاکنون اتفاقنیفتاده است. بیبیکوکب طی این مسافرت با دقت، تیزبینی و نکتهسنجی، کلیه مشاهدات و مسموعات و حوادث و وقایع مهم و ارزشمند را ثبت و ضبط نموده و شرح داده است. این سفرنامه نشاندهنده وسعت اطلاع، دقت نظر و قدرت قریحهی ادبی و انشای استوار و ادیبانهی او میباشد. به گفتهی مظفر بختیار، آگاهی، تیزبینی و خودناباختگی و بیاعتنایی در برابر مظاهر و ظواهر مردمفریب فرنگ توسط بیبیکوکب و کوشش در حفظ شعایر و آداب و سنن اسلامی و ایرانی در این سفرنامه از جانب وی در خور توجه است (عکاشه، ۱۳۶۳، ص. ۵).
سفرنامهی بیبیکوکب علاوه بر دقت نظر و تیزبینی نویسنده، با نثری پخته و استوار و انشایی ادیبانه به نگارش درآمده است. اشاره به آیات و احادیث و امثال عربی و فارسی، تضمین ابیات مختلف از شعرایی همچون مولویو حافظ، کاربرد ترکیبات، اصطلاحات، عبارات و کنایات ادبی و استفاده از انواع سجع و موازنه، نمودار وسعت اطلاع و ذوق و قریحه و نیز تتبع نویسنده در متون ادب فارسی است و خصوصاً تأثیرپذیری نویسنده از کلیله و دمنه و انوارسهیلی که از کتابهای متداول ادبی در آن زمان بوده، کاملاً مشهود است (دانشنامه تخت فولاد، ۱۳۸۹، ص. ۲۸۸).
بیبیکوکب پس از ذکر علل سفر خود به فرنگستان به شرح میزان فرهنگدوستی و ادبپروری بانوان دربار قاجار میپردازد. در اینجا جهت نشان دادن قدرت انشاء و عبارت پردازی بیبیکوکب بهذکر چند جمله از سفرنامه وی اکتفا شود.
گزیدهای از سفرنامه فرنگستان بیبیکوکب بختیار
هو. رب یسر و تمم بالخیر، الهی عاقبت محمود گردان
روزنامه فرنگستان کمینه کوکب بختیار است.
همتم بدرقه راه کنای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
فحمداً ثم حمداً ثم حمداً که محول احوال بندگان و سبب سازکار عالمیان اسباب و ساز سفر خیریت اثر فرنگ را که اطبا جهت معالجه و صیانت نفس واجب دانسته و اقربا برانجام آن اصرار موکد دارند در مرافقت زوج معظم مهیا فرمود. تا دو سه ماه قبل از این از همه اسباب سفر فقط عزم سفر در سر بود و خیال خام در نظر مینمود ولی بحمداله به فضل و توفیق الهی وسایل از هرجهت تدارک و تکمیل گردید و حالیا خود را نه فقط عازم و جازم بل مسافر رو به راه و راهی پادر رکاب میبینم"جرس فریاد میدارد که بربندید محملها"
«در سبب سازیش سرگردان شدم و زسبب سوزیش همه حیران شدم»
... به هرجهت، حال که به تفضل و توفیق الهی محظورات مرتفع گردیده و اسباب سفر اولاً محض تشرف به زیارت و دستبوس خدایگان مقامی حضرت ابوی و درثانی به نیت استعلاج و استقامت مزاج از هر حیث مهیا و آماده شده، توکل به درگاه بندهنواز و کارساز حقیقی و التجاء به شفاخانه غیبی دارم. ذرهای چشم امید به حکیم جسمانی و اسباب و وسائط دنیوی ندوختهام، بر آنچه بر قلم تقدیر و رقم مشیت و رضای احدیت رفته باشد خشنود و راضیام به رضای او:
دردم نهفته به زطبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبیم دوا کنند (خسروی، ۱۳۸۴، ص. ۱۹۴)
بیبیکوکب و دکتر مصدق
قلعهی دزک قلعهی اربابی لطفعلیخان امیر مفخم بختیاری در روستای دزک چهارمحال بختیاری واقع است. منطقهای که در فصل بهار و تابستان دارای آب و هوای خوش و مراتع و درختان سرسبز میباشد. این قلعه پس از مرگ امیر مفخم به پسربزرگش فتحعلیخان سردار معظم شوهر بیبیکوکب تعلق یافت. عدهای از بزرگان فرهنگ و ادب ایران زمین در طول تاریخ انقلاب مشروطیت و تاریخ معاصر ایران به جهات و علل گوناگون از جمله به دلایل سیاسی روزگاری را در این قلعه گذرانیدهاند و این قلعه مأمن و پناهگاه آنان بوده است. علیاکبر دهخدا دانشمند و ادیب برجسته و مؤلف لغتنامه مشهور دهخدا، وحید دستگردی شاعر شهیر اصفهانی، محمدتقی ملکالشعرای بهار شاعر و سیاستمدار معروف، آندره مالرو نویسنده برجسته فرانسوی از مهمترین افراد برجستهای بودند که به اقتضای روزگار در طی روزگاران مختلف در این قلعه اقامت داشتهاند و بنابراین، بیبیکوکب نیز دیدار و گفتگو با اغلب این مهمانان برجسته را تجربه کرده و از محضر آنها استفادههای علمی، ادبی و فرهنگی برده است. یکی از کسانی که به اقتضای سیاست آن روزگار مدتی را در قلعهی دزک گذرانده است، دکتر محمد مصدق بود که در آن روزگار لقب مصدقالسلطنه داشت و در منصب والی ایالت فارس بر آن ایالت حکمروایی میکرد. اما با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و رسیدن سید ضیاءالدین طباطبایی به منصب نخستوزیری ایران، اغلب رجال و مقامات مملکتی دستگیر و زندانی شدندبنابراین، مصدق که از جانب دولت جدید خود را در خطر میدید حکومت فارس را رها کرده و از خانهای بختیاری تقاضای کمک نمود تا به وی پناه بدهند. او به قلعهی دزک آمد و مدتی میهمان امیرمفخم و سردار معظم، پدر شوهر و شوهر بیبیکوکب گردید. بیبیکوکب که با زیرکی و تیزبینی خود جایگاه و شأن محترم و والایی برای مصدق قائل بود، از هر حیث مقدمات اقامت و پذیرایی شایان توجه از او را فراهم ساخت.
نامهای از بیبیکوکب در دست است که نشاندهنده علاقهمندی و توجه این بیبی بختیاری به پذیرایی از میهمان سیاستمدار و عالی مقام خود میباشد. بیبیکوکب در این نامه که دارای نشان سربرگ مخصوص وی و مهر و امضاءاش میباشد خطاب به کدخدای دزک مینویسد:"عالی¬جاه کدخدای دزک خاطر نشان سازد از قراری که جناب آقای مصدقالسلطنه اطلاع دادهاند هفته آتیه مختصراً از صفحات فارس مردانه به دهکرد و دزک عزیمت خواهند نمود. مقرر آنکه مطابق دستورات مشروح مفصل که توسط آقای دکتر امین ابلاغ شده با نظارت و هدایت مشارالیه معجلاً اقدام نموده، اطاقهای سردر را برای پذیرایی، منزل مهیا ساخته، کالسکه خودم را مرتب نموده حاضر باشد. بالجمله نهایت سعی و مراقبت و انتظام و حسن سلیقه به عمل آید و هر نوع کم و کسر اسباب و اثاثیه از ظروف نقره و چینیآلات از لوازم انبار و صندوقخانه بیمضایقه تکمیل و لایق و آبرومندانه برگزار کنند. زیاده مطلبی نیست. [مهر و امضاء]کوکب بختیار (سند ضمیمه در آرشیو دکتر مظفر بختیار) دکتر مصدق پس از سقوط دولت سیدضیاءالدین طباطبایی از چهارمحال بختیاری به تهران عزیمت نمود.
بیبیکوکب با توجه به علاقهاش به فرائض مذهبی در ۱۳۲۷ ش. به مکه مشرف گردید. او سرانجام در هفتم اردیبهشت ۱۳۳۹ درگذشت و در آرامگاه خانوادگی و اختصاصی خوانین بختیاری در تکیه میرفندرسکی مشهور به تکیه بختیاریها در قبرستان تخت فولاد اصفهان در کنارقبر شوهرش فتحعلیخان سردار معظم به خاک سپرده شد (اطلاعات سنگ قبر بیبیکوکب).
نتیجه
بیبیکوکب بختیار یکی از زنان برجسته ایل بختیاری میباشد که در دوران زندگانی خود منشاء خدمات و اثراتی بوده است. دیدار با علما، ادبا و سیاستمداران و مذاکره و گفتگو با آنها توسط بیبیکوکب موجبات روشنی اندیشه و گسترش افق دید این بانوی بختیاری را فراهم آورد. اما بیشک مهمترین اقدام بیبیکوکب سفر به فرنگستان و ثبت و ضبط خاطرات و حوادث این مسافرت بوده است. او در این مسافرت به شرح مظاهر و ظواهر مردمفریب فرهنگ فرنگ میپردازد. اما نکته جالب و ارزشمند در سفرنامهی وی این است که بیبیکوکب پس از تشریح مظاهر مادی و معنوی کشورها و شهرهای اروپا به تنقید از جامعهی اروپایی و فرهنگ آن پرداخته و هویت ملی و مذهبی خود را مقابل این فرهنگ لوکس و مادی نباخته و از دست نداده است. بیبیکوکب به روایت سفرنامهاش فریب زیباییها و عوام فریبیهای جامعهی غربی را نخورده و در مقابل از فرهنگ و هویت ملی و مذهبی خود دفاع کرده است. این بیبی بختیاری که علاقه بسیاری به فرهنگ ایرانی اسلامی خود داشته است در طول مسافرت خود به فرهنگ به شدت و وحدت هر چه تمامتر از این فرهنگ دفاع نموده است.
منابع و مآخذ
- سردار ظفر، خسروخان. (۱۳۵۴) خاطرات سردار ظفر. مجله وحید، شماره چهارم، دوره سیزدهم.
- دانشور علوی (مجاهدالسلطان)، نوراله. (۱۳۷۷) جنبش وطنپرستان اصفهان و بختیاری. چاپ دوم، تهران: آنزان.
- مکبن روز، الیزابت. (۱۳۷۳) با من به سرزمینبختیاری بیائید. ترجمه مهراب امیری. تهران، آنزان.
- عکاشه، اسکندر. (۱۳۶۳) تاریخ ایل بختیاری. تهران: فرهنگسرا.
- ویلسون، آرنولد. (۱۳۴۷) سفرنامه ویلسون (تاریخ سیاسی و اقتصادی جنوب غربی ایران) ترجمه و تلخیص حسین سعادتنوری، تهران: ناشر.
- پوربختیار، غفار. (۱۳۸۷) جامعه بختیاری و تحولات ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی. مسجدسلیمان: دانشگاه آزاد اسلامی.
- دانشنامه تخت فولاد اصفهان. (۱۳۹۰) ج. اول، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان.
*دانش آموخته دانشگاه تهران و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران