همان وقت که بحث نواصولگرايي را بعد از ناکامي در انتخابات و دلخوري از ياران اصولگرايش مطرح کرد برخي تحليل کردند که او ممکن است همان مسير احمدينژاد را در پيش بگيرد. ماه تلخ رابطه با اصولگرايي در پس ماه عسل. ديدار نوروزيشان هم بر اين تحليل افزود که احتمالا در کار تشريکمساعي و تقسيم کار براي آيندهاند و ميخواهند جريان يا راه سوم را باهم پيش ببرند.
اگرچه اين ادعا از سوي نزديکانشان تکذيب شد و از اين ديدار به يک احوالپرسي نوروزي ياد کردند. اما حتي اگر واقعا يک همسويي بين دو جريان احمدينژاد و قاليباف رخ دهد به نظر ميرسد که قاليباف کمي هوشمندانهتر در قبال اصولگرايان رفتار کند و برخلاف احمدينژاد بند نافش را از اصولگرايي نبرد بلکه برعکس، تلاش کند تا به جاي بريدن، عقال اين جريان را در دستان خود بگيرد. براي همين روي بدنه جوان حامي آن هم حساب زيادي باز کرده است.
با اين حال، ابراهيم فياض، تحليلگر مسائل سياسي، ديروز به نامهنيوز گفت: «قاليباف ميخواهد ستاد فرماندهي ايجاد کند و دنبال يک نوسازي آمرانه شديد است. حال آنکه نسل تمدني چنين نگاهي را نميپسندد، چون صرفا با بازسازي، تمدن ايجاد نميشود. مثال روشنش شوروي است. شوروي با آن همه تکنولوژي و پيشرفت، تمدن شد؟ خير تازه در مقابل تمدن غرب فروپاشي کرد. حالا آيا آقاي قاليباف ميتواند پاسخگوي خواستههاي نسل تمدنساز باشد؟ خير او نميتواند. چون او هميشه فرمانده بوده است. زمان شهرداري هم در واقع فرمانده تهران بود نه شهردار تهران. سال ۹۲ هم ديديم که او انتخابات رياستجمهوري را در تهران باخت. در واقع او دارد راه احمدينژاد را ميرود البته بهشدت بدتر».
درحاليکه اخيرا احمد خورشيدي، پدر داماد محمود احمدينژاد، اعلام کرده که با شکلدهي يک جبهه بهدنبال راهاندازي جريان سوم در سياست ايران است، حسن بيادي، عضو جبهه پيشرفت و عدالت، درباره ديدار احمدينژاد و قاليباف هم گفته است: «پيشبيني ميشود چنانچه بين آقاي احمدينژاد و آقاي قاليباف وحدت و همدلي صورت پذيرد، يک جريان سوم اثرگذار و فراگير در سطح کشور به وقوع خواهد پيوست». برخي شنيدهها هم حاکي از اين بود که تيم احمدينژاد و قاليباف توافق کردند هرکدام بهطور جداگانه فعاليت کنند. براساس اين توافق آنها قرار است از انتقادکردن به يکديگر خودداري کنند.
براي اين همسويي ميشود تناظراتي هم از گذشته يافت اگرچه تصادفا همسو شده باشد. مثل سال 96 احمدينژاد، در جريان يک نشست خبري عملکرد دولت يازدهم را در تمامي حوزهها منفي دانست و قاليباف نيز در بيانيهاي از همه خواست براي تغيير رئيسجمهور در دور بعد تلاش کنند.
محمدباقر قاليباف در بيانيهاي نوشت: «هيچ درخواستي براي نامزدي نداشته و ندارم ولي تمام تلاشم را برای کمک به پيروزي گزينه مطلوب در انتخابات رياست جمهوري بهکار خواهم گرفت. وضعيت اقتصادي و اجتماعي کشور در شرايط بحراني قرار دارد و ترديدي وجود ندارد که شرايط فعلي در نتيجه سوءمديريت و ناکارآمدي دولت فعلي است. بنابراین براي هر فرد دلسوزي تلاش براي جايگزينکردن رئيسجمهوري مناسب بهجاي رئيسجمهور فعلي در 29 ارديبهشت ضرورتي انکارناپذير براي مردم است». در همين حال محمود احمدينژاد هم در جريان يک نشست رسانهاي گفت: «به خدا، به پير، به پيغمبر، ما بهتر از شما بلديم تهمت بزنيم! ولي اعتقادي به اين کار نداريم. اتهاماتتان را اثبات کنيد. چند کارشناس را فرستادند و 600-700 ميليون، 300 ميليون دادند به آنها، نهاد رياستجمهوري را شخم بزنند تا عليه ما سند پيدا کنند».
قاليباف در شرايطي که احمدينژاد از سوي اصولگرايان بايکوت شده درحالي به ديدنش رفته بود که زمان ماه عسل آنها، زاويههاي تند و تيزي با احمدينژاد داشت و متقابلا او هم. محمود احمدينژاد هيچوقت قاليباف را به جلسات هيئت دولت راه نداد. احمدينژاد و يارانش زماني ادعا ميکردند علت چندبرابرشدن قيمت سکه، فعاليتهاي تيم شهردار وقت در بازار سکه براي ضربهزدن به دولت وقت است. زماني هم در سال 87 يک فايل صوتي از قاليباف منتشر شد که آنجا بهشدت عليه احمدينژاد حرف زده بود.
به گزارش انصافنيوز که متن اين فايل صوتي را منتشر کرده بود، قاليباف درباره احمدينژاد گفته بود: «... من به شما ميگويم آقاي احمدينژاد تابع ولايت نيست، به حرف رهبري گوش نميكند. من اگر روزي بنا شد به حرفزدن، بهصراحت حداقل بيش از 15 تا کد روشن ميآورم که از دايره خود من هم خارج نشود که اگر فردا من یکحرفی را در تلويزيونمان ميزنم که 50 ميليون نفر گوش ميکنندها، بعد ممکن است آقا به من بگويند که چرا اين حرف را زدي، اگر دروغ زده باشم، ايشان گوش من را ميگيرد به دفتر ميگويد اطلاعيه صادر کن قاليباف يك حرف دروغ گفت.
چون من دارم نقل ميکنم... آقا به ايشان دستور داد همان اول، حالا من نميگويم. من در پنجشنبه پنج تيري که رفتم، يکشنبه بعدش که رفتم، من نسبت به آقاي احمدينژاد دو تحليل کردم هرروز هم بيشتر رفتم جلو بيشتر يقين کردم. آقاي لاريجاني يک روز آمد به من گفت آقاي قاليباف حالا امروز من فهميدم، حدود هشت، نه ماه قبل حرفي که شما از آقاي احمدينژاد زدي واقعي بود. يك بحثي بين من و آقاي لاريجاني بود که من ايشان [احمدينژاد] را آدم سالم و صالحي در کار نميدانم، انقلابي هم نميشناسمش، راستگو هم در کارش نميشناسم، سرباز ولايت هم نميدانمش. (انصافنيوز: چند ثانيه نامفهوم است).
من با صراحت اين حرف را ميزنم بهعنوان قاليبافي که (انصافنيوز: چند ثانيه نامفهوم است)، ما (انصافنيوز: چند ثانيه نامفهوم است) هم هستيم؛ يعني از آنهايي که از روی تشعشع آتش ميپريم، براي اينکه حرفمان را ميزنيم. شما فکر ميکنيد مثلا من اتفاقي رفتم تو شهرداري. همه شوراي شهر که با من مخالف بودند. شوراي شهري که دست آقاي احمدينژاد بود، شوراي شهر دوم. شما جايي سراغ داريد که آقاي گلپايگاني با آقا مشهد بودند، از مشهد بدون اطلاع ما آمدند، ما نشستيم ديديم يکي آمد، ديديم محافظ آقاي گلپايگاني است. من تعجب کردم. آمد يکي را از بغل دست من بلند کرد، ديدم جناب آقاي گلپايگاني آمد بغل دست من در جلسه معارفه من براي شهرداري. بدون اينکه ايشان را دعوت کنند، ايشان آمد روي سکو حکم شهرداري را نگذاشت وزير کشور بدهد. اولين باري است که حکم شهرداري را رئيس دفتر رهبري به دست من داد.
چرا اين کار را کرد به نظر شما؟ اينها را من دفاع از شخص خودم نميکنم، ميخواهم شما را روشن کنم که امکان ندارد من بدون نظر رهبري در عالم سياست يک گام کوچک بردارم. من به آقاي احمدينژاد اعتقاد ندارم، به اندازه يک سر سوزن ولي اگر رهبري به من گفت آقاي قاليباف، آقاي احمدينژاد حتما بايد دور بعد بشود، نهتنها ستادها را رها نميکنيم، همهتان را مکلف ميکنم به همين احمدينژادي که يه جو قبولش نداريم، برويد رأي بدهيد، در اين ترديد نکنيد. ترديد نکنيد من اين کار را ميکنم. هرکسي هم من را ميشناسد، ميداند من اين کار را ميکنم. ولي شما بدانيد چرا...».
زماني برخي شباهتهاي اين دو نفر را باوجود تضاد منافعي که در دورهاي از سياست باهم داشتند، اينگونه دستهبندي کرده بودند: لبخندهاي معنادار، تکيه بر کار مضاعف و مديريت جهادي، رفتار دراماتيک، جملات ژورناليستي، چرخشهاي ناگهاني، استدلالهاي تاريخي هدفمند، رفتار متهورانه و حملههاي غيرقابل پيشبيني، موجآفريني رسانهاي، انتقاد از عملکرد اسلاف و پيشينيان، حلقه اطرافيان خاص.