روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: تحلیل نتایج بدست آمده از برگزاری کنکور سالجاری دانشگاههای کشور، نشان میدهد در گروههای علوم انسانی و ریاضی کلیه شرکتکنندگان در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی پذیرفته خواهند شد ضمن اینکه ظرفیت خالی هم وجود خواهد داشت.
اما در گروه علوم تجربی که بیش از ۶۳ درصد داوطلبان را شامل شده است فقط ۲۴/۲۷ درصد شرکتکنندگان پذیرفته خواهند شد و ۷۶/۷۲ درصد آنان رد و خداحافظی خواهند کرد.
با این اوصاف باید گفت:
۱- در عرصه گرایش به سمت رشتههای علوم تجربی، کشور با یک فاجعه مواجهه است و ظرفیت بسیاری از رشتههای علوم پایه خالی مانده است. مثلاً گسترش علوم انسانی در هر جامعهای مبنای شناخت و معرفتشناسی و حوزه تفکر است، و آثار تمدنی یک ملت به مدد پشتوانههای فکری و اندیشهای نخبگان فکری آن ممکن میشود. اما متاسفانه دانشآموزان شناخت ضعیفی از علوم انسانی دارند و اصولاً سیاست نظام در ارتباط با آن نیز مشخص نیست.
۲- عدم گرایش به سمت رشتههای علوم انسانی و ریاضی که حداقل روزگاری عنوان مهندسی آن ارزشمند بود، نشانگر آینده شغلی نامطمئن است شرایط اقتصادی کشور به گونهای میباشد که ادامه تحصیل برای کسانی که علوم انسانی، ریاضی، شیمی و فیزیک میخوانند حتی تا درجه دکتری، امکان جذب شدن در بازار کار داخل را فراهم نمینماید و آینده خوبی برایشان متصور نیست. در حالی که رویای قبولی در رشتههای پزشکی، داروسازی، دندانپزشکی، و کسب درآمد بیشتر برای خود و خانواده و تصور منزلت اجتماعی اینگونه رشتهها، رقابتها را به سمت علوم تجربی متمرکز کرده است.
متاسفانه نظام آموزشی کشور هم با بیتوجهی به حوزههای علوم انسانی و ریاضی و توجه خاص به رشتههای دیگر در این جمعبندی تلخ، نقش مهمی ایفا مینماید.
۳- اگر در رقابتهای داوطلبان عوامل اقتصادی و معیشتی، به خوبی مشاهده میشود، همین عامل اقتصادی در بررسی نفرات برتر کنکور هم به صورت دیگری مشاهده میشود بهگونهای که نفرات برتر این آزمون، از مدارس خاص و غیردولتی هستند و آموزش به مثابه شاخصی در شکاف طبقاتی عمل میکند. تنوع مدارس غیردولتی و کمتوجهی به بنیه علمی مدارس دولتی، به یک رقابت نابرابر میان دانشآموزان منجر میشود و نهتنها سفره اقتصادی اکثریت مردم کوچکتر میگردد بلکه در حوزه فرهنگ و پیشرفتهای علمی و تحصیلی نیز باز این پول است که حرف اول و آخر را میزند!