فرارو- قسمت بیست و پنجم سریال نهنگ آبی سه شنبه ۲۲ مرداد ماه ۱۳۹۸ وارد شبکهی نمایش خانگی شد. در خلاصه داستان این قسمت آمده است: «در نهنگ آبی قسمت تحقیر، مروارید طبق خواستهی سایت با ژاله صحبت میکند. ژاله ناراحتی اش را از مروارید به او ابراز میکند، اما مروارید میخواهد به ژاله ثابت کند دیگر آن مروارید سابق نیست. جهان به دنبال نشانهی بعدی است در حالی که صدمه دیده و زخمی است و در ادامه مسیرش با سوالهای تازهای روبرو میشود.»
در این قسمت مروارید طبق دستور سایت نهنگ آبی با ژاله ملاقات میکند و باز هم طبق دستور، تحقیر شدن توسط او را تاب میآورد. سایت به ازای کارهایی که از مروارید میخواهد کم کم اعداد یک شماره حساب را به او میدهد. شماره حساب بانکی در خارج از کشور که پولهای مروارید در آن جمع شده است.
مرواری اسیر بازی سایت شده است و احتمال میدهد که گردانندهی سایت، گردانندهی اصلی و نفر اول شرکت باشد. کسی که پشت ماسک پرویز پنهان است.
جهان هم به خواستهی سایت عمل میکند و بعد از زد و خورد شدید بالاخره کیسههای مواد مخدر را پیدا میکند و در یکی از کیسهها نقشهای مییابد. اما جهان موضوع نقشه را به بهمن نمیگوید و خودش پنهانی به سراغ محل مورد نظر نقشه میرود و در آن جا مادر آرمین را در حالی که دست و پاهایش بسته شده است، پیدا میکند.
نادر که کاملا اسیر بازی نهنگ آبی و اطلاعاتی که سایت به گونههای مختلف به او میدهد شده است، کاملا خودش را باخته است و خود را عامل مرگ غزل و مهرداد میداند. دوستان مهرداد هم بالاخره نادر را پیدا میکنند و وقتی که قصد کشتنش را دارند پلیس سر میرسد و جان نادر را نجات میدهد.
در قسمت قبلی دیدیم که زمانی هم کارهایی که میکند را برای کسی بالاتر از خودش گزارش میدهد. در این قسمت هم در حرفهای مروارید با آرمین به این موضوع اشاره شد که کسی به جز پرویز نفر اصلی شرکت است. حالا همه به دنبال نیرویی که آنها را بازی میدهد هستند و در عین حال هم از بازی او خلاصی ندارند.
نهنگ آبی در این قسمتها بسیار داستانش را پیچ در پیچ میکند و اشکال هم این جاست که اولا هیچ توضیحی برای تصمیمات و موضع گیریهای جدید شخصیتها وجود ندارد و ثانیا بسیاری از کارها به شدت از منطق به دور است.
این که پروندهای به این اهمیت و بزرگی فقط در دست بهمن و فرزان باشد حال آن که بهمن هنوز حافظه اش را کاملا به دست نیاورده است و حتی به فرزان هم شک دارد اصلا با منطق جور در نمیآید.
این که نادر، آرمین و جهان هم تحت نظر پلیس هستند و هم نیستند، هم میتوانند پلیس را دور بزنند و هم پلیس در مواقع لزوم جانشان را نجات میدهد به وجه قابل توجیه نیست.
تغییرات ناگهانی کاراکترها هم به هیچ وجه به درستی برای مخاطب جا نیفتاده است. پشیمانی آرمین، بخشش ژاله، عذاب وجدان نادر، خون خواهی جهان و اسارت مروارید و....
به هر روی چیزی تا پایان نهنگ آبی و باز شدن این کلاف پیچیده نمانده است و باید این چند قسمت آخر را هم تاب آورد تا روشن شدن همه چیز.