«تا همین چند سال پیش یک زوج جوان براحتی میتوانست در مناطق روستایی تالش خانه بخرد یا در شهرها خانه اجاره کند اما افزایش ناگهانی قیمت زمین عملاً زندگی را برای روستاییها سخت کرده است. خیلیها مجبور شدهاند مهاجرت کنند یعنی ورود عدهای مهاجر باعث شده محلیها توان زندگی در همین منطقه را از دست بدهند. خیلی از کسانی که به شهر ما آمدهاند نانوایی و مغازههای دیگر زدهاند. میترسم تا چند وقت دیگر ما شغلی هم نداشته باشیم. کسی با مهاجرت مخالف نیست اما آخر این طور بیبرنامه.»
از اهالی شفت و تالش گرفته تا ماسال و بندرانزلی و فومن، همه همصدا یک نکته را میگویند، این که بافت استان گیلان تا چند وقت دیگر کاملاً تغییر میکند. زمینها تغییر کاربری میدهند. استان پر از مهاجرانی میشود که بستر پذیرششان وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: «کشاورز بودم و کلی زمین داشتم، چند سال پیش فروختمشان، حالا ۴۰۰میلیون تومان روی دستم مانده. پولی که نمیدانم باید با آن چه کنم. در بیشتر نقاط استان گیلان این اتفاق افتاده است. خیلیها زمینهایشان را میفروشند و بعد پشیمان میشوند. یک چرخی توی منطقه بزنی میبینی حرفهایم درست است.»
اینها حرفهای محمد، کشاورز سابق است. میگوید تأکید کن تا چند وقت دیگر زمین کشاورزی در گیلان نخواهیم دید. همه زمینها تغییر کاربری میدهند یا ویلا میشوند یا زمینهایی که به امید گران شدن، تا سالها رها میشوند. او میگوید این روزها زمینفروشی کار اصلی گیلانیها شده است. یک جاهایی زمین میفروشند و جاهای دیگر شهر را.
حرفهای محمد را تعداد زیادی از اهالی گیلان تکرار میکنند. از اهالی شفت و تالش گرفته تا ماسال و بندرانزلی و فومن، آن قدر که اگر بخواهم حرف همهشان را در این گزارش بیاورم غیر ممکن است. اما همه همصدا یک نکته را میگویند، این که بافت استان گیلان تا چند وقت دیگر کاملاً تغییر میکند. زمینها تغییر کاربری میدهند. استان پر از مهاجرانی میشود که بستر پذیرششان وجود ندارد. چه کسی میخواهد این تغییرات را بررسی کند و آنها را در مسیر درستی قرار دهد.
زمین میفروشیم، مهاجرت میکنیم
مرد میانسال موهای جوگندمیدارد. دو - سه سالی هست زمینهایش را فروخته، اهل روستای «مرکیه» ماسال است. حالا سر جاده یک قهوهخانه کوچک را اداره میکند. چای دارد و پفک و چیپس و از اینجور تنقلات: «چارهای نداشتم اگر زمینم را نمیفروختم نمیتوانستم دست پسرهایم را بگیرم. برنج میکاشتم. الان قیمت زمینم چند برابر شده اما چه فایده پشیمانی، از دست رفت که رفت. خانهام را یک اصفهانی خرید و حالا در شهرشیرینی فروشی زده است. این قهوهخانه که میبینی درآمدی ندارد اما کشاورزی هم دیگر فایده نداشت.»
زن چند سالی است از اصفهان به خشکبیجار در نزدیکی رشت مهاجرت کرده به قول خودش یک روز که از خواب بلند شد فکر کرد بهتر است در یک جای سرسبز زندگی کند؛ جایی که هر روز نگران محیط زیستش نباشد، نگران آب وخاکش. خانهای خرید و ساکن شد. این روزها به راهاندازی یک اقامتگاه بومگردی فکر میکند.
مرد سوار ماشینش میشود. در بندر انزلی زندگی میکنند. اتومبیلش پلاک منطقه آزاد دارد: «بهترین سرمایهگذاری همین خرید ویلا و زمین و ماشین در گیلان است. این ماشین را میگذارم پارکینگ ماهی یک بار که میآیم اینجا استفادهاش میکنم الان هم میروم سمت روستای آبکنار میخواهم زمین بخرم.»
گیلان در دست غیر بومیها
نسیم طوافزاده، مدیر عامل مؤسسه سبزکاران رشت به همراه پژوهشگران این مؤسسه پژوهشی را درباره تغییرات استان گیلان انجام دادهاند. او در گفتوگو با ما تأکید میکند ۸۰ درصد زمینهایی که در گیلان تغییر کاربری دادهاند زمینهای کشاورزی و باغی بودهاند. تغییر کاربری اراضی در گیلان خیلی جدی است و در نقاط مختلف این استان و در سطح وسیع دیده میشود حتی در شهری مثل رشت هم این اتفاق افتاده و اگر قبلاً ۴ یا ۵ خانوار غیر بومی یک خانه یا آپارتمان در رشت میخریدند این روزها هر کس برای خودش خانهای میخرد چون هنوز خانهها در رشت آنقدر گران نشده است. اغلب کسانی که خانهها را میخرند آخر هفتهها از آن استفاده میکنند و یک ماشین منطقه آزاد هم دارند که در پارکینگشان پارک شده. اما در شهرها و روستاها اتفاقهای متفاوتتری هم افتاده است.
بهگفته او در شهرستان سیاهکل ۱۸۹ خانوار مهاجرت کردهاند که ۱۲ خانوار ساکن دائم هستند و ۱۷۷ خانوار ساکن غیر دائم. بیشتر این مهاجران اصفهانی، یزدی، همدانی و تهرانی هستند. در فومن ۴۳۴ خانوار مهاجرشناسایی شدهاند که ۱۵۸خانوار ساکن و ۲۷۶ خانوار غیرساکن هستند. این مهاجران عموماً از تهران، کرج و اصفهان آمدهاند.
طوافزاده تأکید میکند این آمار تعداد افرادی است که آنها شناسایی کردهاند و ممکن است این آمار حتی بیشتر از تعدادی باشد که آنها برآورد کردهاند: «در انزلی ۲۹۶ خانوار مهاجر شناسایی کردیم که ۱۱۸ خانوار ساکن و ۱۷۸ نفر غیر ساکن بودند. ترکیب جمعیت مهاجران بیشتر اهالی خوزستان و بویژه اهوازیها هستند. در تالش ۵۲۰ خانوار مهاجر را دیدیم که ۱۴۱ خانوار ساکن و ۳۷۹ خانوار غیر ساکن بودند. حالا چرا دائم بر جمعیت غیر ساکن تأکید دارم این که جمعیت غیر ساکن وضعیت ناروشن و هزینههای اضافی برای شهر دارد.»
اما این، همه تغییری نیست که در استان گیلان رخ داده و کار به جایی رسیده که در برخی مناطق این استان منطقهای کاملاً در اختیار غیر بومیها درآمده است. نمونهاش منطقهای بین گورابجیرصحرا و چاپارخانه که تیرهای از قریشیهای اهواز که ۳۰خانوارند در آنجا زندگی میکنند. آنها انتخابات دهیاری و شورایاری را هم برگزار کرده و پیشنهاد تغییر نام روستا را دادهاند. در واقع اهالی این منطقه را اهوازیهای مقیم گیلان تشکیل میدهند که خواهان نامگذاری روستا بهنام منطقهشان هستند. در تالش هم اصفهانیها چنین وضعیتی را در برخی مناطق ایجاد کردهاند.
طوافزاده تأکید میکند: «ما با مهاجرت داخلی مشکل نداریم و حق مردم یک کشور است که در مناطق مختلف کشورشان جابهجا شوند اما باید تغییرات فرهنگی و خلق و خو در نظر گرفته شود و تبادل فرهنگی درست انجام شود تا در منطقه تنش رخ ندهد. همین الان در تالش مشکلات بیشماری برای این متجانس نبودن فرهنگی رخ داده است.» او میگوید تا ۳ سال آینده تأثیر فروش زمین و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و باغی در استان گیلان محسوستر خواهد بود اما فعلاً منابع رسمی تا میتوانند این مسأله را انکار میکنند.
ویلا به جای باغ چای و شالیزار
کاوه مظفری، پژوهشگر اجتماعی خودش چند سالی است در گیلان زندگی میکند: «در گیلان زمین تبدیل به کالایی قابل خرید و فروش و دلالی شده است. مثل اتفاقی که برای طلا و ارز در کشور افتاده. در حالی که شاید نتوان با طلا و ارز سرمایهگذاری تولیدی و مفید کرد اما زمین این طور نیست زمین کالایی است که با آن میتوان کارهای مفید زیادی کرد. اتفاقی که در گیلان افتاده این است زمینهای کشاورزی قدیم را قطعهبندی کرده، دورشان دیوار کشیده و کاربریشان را تغییر داده و در نوبت فروش گذاشتهاند. این تغییر کاربری زمین در گیلان یک جریان پرشتاب است و هیچ نظارت جدی هم بر آن وجود ندارد.»
او تأکید میکند: «تغییر کاربری زمین اراضی کشاورزی و باغی درباره زمینهایی که مالک خصوصی دارد داستان متفاوتی از تغییر کاربری زمینهای کشاورزی ارتفاعات دارد؛ چرا که کاربری این زمینها خصوصی نیست، این زمینها متعلق به منابع طبیعی است و بواسطه روابطی که وجود دارد توسط سوداگران زمین کاربریشان تغییرمیکند وخرید و فروش میشود. برای همین است که گاه درمرتفعترین قسمتها و مناطق جنگلی ناگهان ویلایی سبز شده یا قطعهای از زمین جدا شده است.»
به گفته او تولید در گیلان به زمین وابسته است وهنوز تولیدات صنعتی در گیلان زیرساخت درست و درمانی ندارد. این در حالی است که کارهای تولیدی در گیلان هنوز معنا دارند مثل مزارع تولید چای که با توجه به افزایش قیمت ارز کاملاً وجودشان بامعناست و میتواند به کاهش واردات چای کمک کند. در گیلان کشت برنج، مرکبات و تولید ابریشم که آب کمی مصرف میکند هنوز به صرفه است اما از جانب دولت حمایت نمیشود اما به جایش زمینهای تولیدی به فروش میرسد و در نهایت تبدیل به ویلا میشود.
طوافزاده هم تأکید میکند: «هیچکس فکر نمیکند چطور ارزش تولید کنندگی زمین در استان گیلان کمکم از دست میرود و پول نقد دست مردم را میگیرد، زمینهایی که در گذشته منبع تولید بودهاند. تغییر کاربری اراضی برای شهرداریها درآمدزایی دارد و جلویش را نمیگیرند. فرزندان کشاورزان هم معمولاً تمایلی به حفظ زمین آبا و اجدادیشان نشان نمیدهند و فکر میکنند فقط با فروش زمین میتوانند زندگیشان را تغییر دهند.»
افزایش قیمت زمین در مناطق روستایی استان گیلان
خرید و فروش زمین و افزایش ویلاسازی در مناطق مختلف استان گیلان تبعاتی دارد که گاه کمتر کسی به آن توجه میکند. یکی از این تغییرات افزایش ناگهانی قیمت زمین در مناطق روستایی استان گیلان است؛ تا جایی که گاه محلیها دیگر توان خرید واجاره مسکن را در منطقه آبا واجدادیشان ندارند. مثل نادر که در پره سر در نزدیکی تالش زندگی میکند و از افزایش قیمت مسکن و زمین در این منطقه گلایه دارد: «تا همین چند سال پیش یک زوج جوان براحتی میتوانست در مناطق روستایی تالش خانه بخرد یا در شهرها خانه اجاره کند اما افزایش ناگهانی قیمت زمین عملاً زندگی را برای روستاییها سخت کرده است. خیلیها مجبور شدهاند مهاجرت کنند یعنی ورود عدهای مهاجر باعث شده محلیها توان زندگی در همین منطقه را از دست بدهند. خیلی از کسانی که به شهر ما آمدهاند نانوایی و مغازههای دیگر زدهاند. میترسم تا چند وقت دیگر ما شغلی هم نداشته باشیم. کسی با مهاجرت مخالف نیست اما آخر این طور بیبرنامه.»
کاوه مظفری هم با تأیید این موضوع میگوید: «قیمت زمین در مناطق روستایی که قبلاً ارزان بود ناگهان افزایش یافته است. شاید در ظاهر به نظر برسد شهر رونق گرفته در حالی که وقتی قیمت زمین در یک منطقه زیاد میشود یعنی اهالی آن منطقه که معیشتشان میزان مشخصی است دیگر نمیتوانند در آن محل زندگی کنند. مردم در بیشتر روستاهای گیلان دیگر نمیتوانند در همان روستا خانه و زندگی تشکیل دهند و مجبورند به شهرهای دیگر بروند و مستأجر شوند و متأسفانه ارگانهایی که باید روی این ماجرا نظارت کنند خیلی اوقات خودشان با تبلیغ بدون حساب و کتاب گردشگری باعث تغییر کاربری زمینها میشوند.»
گردشگری، مهاجرت و تغییر کاربری زمین
مجتبی حیدری از فعالان اجتماعی شهر ماسال است. یکی از شهرهای استان گیلان که به قطعه قطعه شدن زمینهایش معروف است: «ماسال تا سالها از دید گردشگران پنهان بود تا این که رشد شبکههای مجازی باعث شد ماسال شناخته شود و هر روز ورود مسافر به شهرمان بیشتر شد تا آنجا که ماسال مسافرپذیرترین نقطه استان گیلان شد. آخرین باقیمانده جنگلهای هیرکانی در ییلاقات ماسال قرار دارد، همین هم باعث شد عده زیادی در این منطقه زمین بخرند. طرحهای گردشگری مختلف در منطقه اجرا شد و انواع مجتمعهای اقامتی و هتل در شهر ایجاد شد.»
اگر روزی به سمت ماسال و ییلاقاتش رفتید حتماً این گفتهها را به خاطر میآورید. در جاده ییلاقی ماسال در مسیر روستاهای لیپا، تاسکوه، سرکه، گنگذر، سراکه، طبق سر، گندز، نسا، گرمهخونی، شالما، خروم و سلیم آباد میتوانید قطعهقطعه شدن زمین و رشد ویلاسازی را ببینید. منطقهای پر از مجتمعهای اقامتی و هتل با مصالحی که هیچ ربطی به محیط زیست منطقه ندارد. حیدری تأکید میکند خرید و فروش زمین تولید را در ماسال هم نابود کرده، درست مثل دیگر نقاط گیلان: «دامداری هم در شهر ما تقریباً نابود شده؛ چراکه همه محلیها یا دنبال فروش زمین هستند یا گردشگری. همین مسأله تقریباً دامپروری و صنایع لبنی را در شهرستان ما تعطیل کرده است.»
مصطفی اهل روستای تاسکوه ماسال میگوید: «تغییرات فرهنگی و محیط زیستی که خرید و فروش زمین ایجاد کرده هنوز جدی گرفته نشده است. مثلاً همه روستاییها در رقابت با شهریهایی که ماشینهای شاسی بلند دارند میخواهند خودشان را ارتقا دهند. پس بیخیال کشاورزی و دامداری شدهاند و فقط دنبال تغییر ناگهانی هستند بعد از یک مدت هم پشیمان میشوند.»
غلامرضا نورزاد، فعال محیط زیست در شهر تالش هم درباره افزایش خرید و فروش زمین در گیلان و لطمههای محیط زیستیاش هشدارمیدهد: «به اسم گردشگری و سرمایهگذاری اتفاقهای عجیب و غریبی در گیلان رخ میدهد. در همه روستاهای استان زمینها تکهتکه شده و تبدیل به ویلا شدهاند. سری به ییلاق سوباتان در تالش بزنید از همان جاهایی است که از آن چیزی باقی نمانده است.»
خیلیها گیلان را با شالیزارهایش میشناسند؛ با باغهای چایش، با تلنبارهای کرم ابریشمش، با بوی برنج و عطر بهارنارنج و باغهای مرکباتش اما شاید زمانش رسیده کمکم تصویر ذهنیمان از این استان را تغییر دهیم و شهرهایی را تصور کنیم پر از ویلا و زمینهای قطعهقطعه شده.»