هاتف علیمردانی از کارگردانان پرکار سینمای ایران است که دست کم هر سال یک فیلم از او به اکران درآمده. از جمله مهمترین ساختههای سالهای اخیر علیمردانی میتوان به «هفت ماهگی» و «کوچه بینام» اشاره کرد که مورد استقبال تماشاگران سینما نیز قرار گرفتهاند.
برای دانلود قانونی و خرید حلال "فیلم کلمبوس" اینجا کلیک کنید
به گزارش سینما تیکت، هاتف علیمردانی این بار برخلاف ساختههای پیشین خود به سراغ کمدی رفته است تا تجربه تازهای در کارنامه اش ثبت کند. حال و هوای فیلم و تعدد کاراکترها از همان ابتدا ما را یاد «کوچه بینام» میاندازد، چند خانواده که با یکدیگر زندگی میکنند و یک رخداد ناگهانی آینده و سرنوشت آنها را عوض میکند.
در «کوچه بینام» با یک بحران طرف بودیم و اینجا با یک خبرِ در ظاهر خوشایند که آرامش خانواده را هدف گرفته است. خانواده حشمت خان پس از بیست سال انتظار برای مهاجرت در یک قدمی ورود به سرزمین رویاهایشان آمریکا قرار دارند، اما در گذر از خان هفتم با مشکلاتی مواجه میشوند که داستان فیلم را میسازد.
«کلمبوس» تلاش کرده با زبانی شیرین به مسائل روز جامعه و در راس همه آنها علاقه به مهاجرت بپردازد. در فیلم اکثر شخصیتها، کوچک و بزرگ هر کدام به دلایلی ذوقِ رفتن دارند و برای هر چه زودتر رفتن حاضرند هر کاری بکنند و مشکلات زیادی را به جان بخرند.
در این میان داماد خانواده که نقش آن را فرهاد اصلانی با بازی درجه یک همیشگیاش ایفا میکند، تنها کاراکتریست که علیرغم میل فراوانش به مهاجرت، اخلاقیات و وفاداری به خانواده را فراموش نمیکند و به همین دلیل است که علیمردانی او را بعنوان راوی داستان خود انتخاب کرده است تا سمپاتی بیشتری با تماشاگر برقرار کند. نقش دوستداشتنیترین شخصیت فیلم را سعید پورصمیمی بازی میکند، آقاجون داستان که در بسیاری از سکانسها با شیرینی ذاتی خود و زبان زهردار و اعصاب خرابش و کلکلهایی که با کوچکترهای خانواده خصوصا مجید صالحی، فرهاد اصلانی و همسر وسواسیاش راه میاندازد خنده بر لب تماشاگر مینشاند.
او را باید مرکز ثقل داستان و موتور محرکه فیلم دانست هر چند زیادهروی فیلم در نمایش دادن استعمال مواد مخدر تا حد زیادی به شیرینی کاراکترها ضربه میزند.
فیلمبرداری محمود کلاری مثل همیشه به کمک فیلم آمده تا لوکیشن فیلم که خانهایست قدیمی و نوستالژیک زیباتر و خاطرهانگیزتر جلوه کند. پیشبینی کارگردان درباره قیمت دلار و وضع اقتصادی کشور با توجه به آن که فیلم سال گذشته ساخته شده است جالب توجه است. همچنین پرداختن به جنجالهایی که ترامپ در آغاز رییس جمهور شدنش برپا کرد و بسیاری از متقاضیان مهاجرین را به درد سر انداخت به درستی در دل فیلم جا افتاده و با داستان همسو شده است.
علیمردانی توانسته مانند دیگر فیلمهایش با وجود شلوغی سکانسها از تمام بازیگران انتخابی خود بازیهای روان و قابل قبول بگیرد. متفاوتترین آنها مجید صالحی است که عموما از او تصویر یک پسر مهربان و ساده در ذهنمان داریم، اما او در «کلمبوس» به خوبی کلیشهها را کنار زده و از پس ایفای نقش یک شارلاتان جذاب و بانمک برآمده است. خودخواهیهای منوچهر (مجید صالحی) و دیالوگهای طنازانهاش باعث شده بار اصلی طنز فیلم بر دوش او باشد.
کلمبوس در مجموع تلاش کرده است تا هم یک کمدی مفرح بسازد و خانوادهها را به سینما بکشاند و هم به معضلاتی مانند علاقه به مهاجرت و حرص و زیادهخواهی که بنیان خانواده را نابود میکند بپردازد و به تماشاگر پیشنهاد میدهد به آنچه اکنون دارد بیشتر اهمیت دهد تا رویایی گنگ که انتهایش ناپیداست.
فرهاد اصلانی در دیالوگی کلیدی میگوید: «از ریشه کندن و رفتن خطرناکتر از موندن و جنگیدنه. یک عمر همه کارهایم را نیمه کاره رها کردم به امید رفتن». شاید تمام حرف فیلم همین باشد همین که گاهی از ریشه کندن و رفتن سختترین کار است و مهاجرت نمیتواند نسخه رهایی بخش برای همهی افراد یک جامعه باشد.