سارا و همسرش هر بار که سراغ خانهای میروند، بنگاهدار، آدرس محله پایینتری به آنها میدهد: «ما از عظیمیه کرج شروع کردیم، بعد سر از اردلان درآوردیم، بعد به ما گفتند بروید مطهری، بعد از مطهری به باغستان رفتیم و... این روند ادامه دارد.» حالا به فکر رهن خانه افتادهاند: «برادرم در یکی از برجهای چیتگر زندگی میکند، صاحبخانه رهن را از ١٢٠میلیون تومان به ٢٠٠میلیون تومان رسانده و آنها هم ناچارند به منطقه دیگری بروند.»
دست راستش را بالا میگیرد و مثل نیزهای به سمت پایین پرت میکند: «میروند آنجا، آن پایین». پایینتر از اینجا؟ بله خانم، پاسگاه نعمتآباد، احمدآباد مستوفی، فلاح، فردیس و اسلامشهر؛ خیلیها هم جلوپلاسشان را جمع میکنند، میروند شهرشان.
به گزارش شهروند، شادآباد یکی از محلههای جنوبی شهر تهران است، در دل منطقه ١٨ نشسته و آقای فرهادیان که در کنار شلوغی گاراژدارها و تعمیرکاران ماشینهای سنگین، مغازه بنگاه معاملات ملکی کوچکی دارد، دلش به حال مستاجران میسوزد و مدام سر تکان میدهد. مشتریانش از تهرانسر میآیند، از مهرآباد، از یافتآباد، از سهراه آذری و آنهایی که چند سالی اینجا، در شادآباد، به زور و زحمت خانهای کرایه کرده بودند، بار و بندیلشان را جمع کردند و رفتند پایینتر. پولشان نمیرسیده. مشتریهای امسالش اینطور شدهاند.
(حسام عقبایی، نایبرئیس اتحادیه مشاوران املاک، اردیبهشت ٩٨: سال گذشته به دلیل افزایش نرخ اجاره مستاجران از شمال شهر به مرکز، از مرکز به جنوب و از جنوب به حاشیه شهرها رفتند، اگر قرار باشد این روند امسال ادامه داشته باشد، دیگر در حاشیه شهرها کمتر کسی میتواند خانهای را اجاره کند.)
برای آنهایی که در جنوب غرب تهران زندگی میکنند، شادآباد به گفته اهالی ارزانترین منطقه تهران است؛ یعنی تا قبل این گرانیها، با کمی جمعوجور کردن پول میشد اینجا خانه خرید و خیلی راحت هم میشد کرایه کرد. حالا اما: «الان خرید خانه در تهرانسر، متری ١٠میلیون و ٥٠٠هزار تومان است، اما در شادآباد ٨میلیون و ٥٠٠هزار تومان. ارزانترین خانه ٦٠ متری را هم میتوان با ٥٠میلیون تومان رهن کرد؛ یعنی مثلا مستاجر میگوید، ٢٠، ٣٠میلیون تومان پیش میدهم بقیه را کرایه. البته چنین خانهای نه آسانسور دارد، نه پارکینگ و طبقه چهارم یک ساختمان قدیمی است.» به گفته فرهادیان، در این محله رهن خانه ٦٠میلیون تومانی شده ١٠٥میلیون تومان، یعنی حدود دو برابر.
صاحبخانه دنبال اجاره است و مستاجر دنبال رهن. در این محله از کمپین #صاحبخانه خوب، خبری نیست: (شبکه سوم سیما با راهاندازی پویشی با عنوان «صاحب خانه خوب» از مالکان مسکن میخواهد با توجه به مشکلات اقتصادی امسال، میزان اجارهبها را افزایش ندهند یا افزایش حداقلی دهند.)
فرهادیان میگوید که مالک به جو پیشآمده نگاه میکند، همه قیمت را میبرند بالا، او هم میبرد بالا. به هر حال کرایه خانه بخشی از درآمدش است: «وقتی یک کیلو سیبزمینی میشود ٨هزار تومان، یک سطل ماست میشود ٢٢هزار تومان، صاحبخانه هم قیمت را بالا میبرد.»
فرهادیان مهندس مکانیک است و ٧، ٨ سالی است که بنگاه معاملات املاک راه انداخته و میگوید در این مدت هیچ وقت سابقه نداشته قیمت ملک این همه بالا رود: «امسال خیلی عجیب شد، قبل عید در این محله خانه را متری ٢میلیون تومان میفروختیم، حالا شده ٦میلیون تومان.» قیمتها از بهمن پارسال به شدت بالا رفته و خیال پایینآمدن ندارد: «مستاجرهایی که از محلههای بالا میآیند، بد و بیراه میگویند، آنهایی که در این محله اند و نمیتوانند اینجا بمانند، بد و بیراه میگویند و کاری هم از دست ما بر نمیآید.» (افشین پروینپور، کارشناس اقتصادی ٢٩ تیر ٩٨: در حال حاضر بیشتر از ۵۰۰هزار خانه خالی در تهران وجود دارد که در اختیار «سلاطین آپارتمان» است، در تهران فردی وجود دارد که مالک بیش از ۱۰هزار خانه خالی است.)
مردم یا سر از شهرشان درمیآورند یا باید چادر بزنند
آقای اصغری با یک مشتری بر سر اجاره خانه چانه میزند. مشتری از صاحبخانه تخفیف میخواهد و بنگاهدار از شرایط میگوید. بنگاه آقای اصغری برِ یکی از کوچههای آذری در منطقه ١٧ تهران قرار گرفته. خیلی از مشتریانش که قبلا ساکن همین محله بودند، به قول خودش جمع کردهاند و رفتهاند شمال: «خیلیها رفتند شهرشان، آنهایی هم که هنوز میتوانند کرایه بدهند، رفتهاند پاسگاه نعمتآباد، اکبرآباد و گلستان. همین پایینها.»
در محله آذری که جزو محلههای ارزانقیمت تهران است، اجارهها ٢٠ تا ٢٥درصد بالا رفته. اصغری میگوید که ارزانترین خانه این محله ٢٠میلیون تومان رهن برای یک خانه ٤٠ متری و یکمیلیون تومان اجاره است. اما همین را مردم ندارند که بدهند. رهن خانه ٦٠ متری که سال قبل ٣٥میلیون تومان بود، حالا شده ٧٠میلیون تومان: «اوضاع مردم خراب است».
اصغری، ٢٥سال است که خانهها را در محلههای مختلف به مردم اجاره میدهد یا میفروشد و یادش است که نجومیشدن قیمت کرایه خانهها، یک بار درسالهای ٩١ و ٩٠ اتفاق افتاد و حالا بار دوم است: «آنهایی که ساکن آریاشهر بودند، رفتهاند استاد معین. استادمعینیها رفتهاند سیمتری جی. سیمتری جی آمده اینجا، آن کسی که اینجا بوده رفته پاسگاه نعمتآباد، و همینطور میروند پایین تا یا سر از شهرستان در بیاورند یا بروند چادر بزنند.»
(افشین پروینپور، کارشناس اقتصادی ٢٩ تیر ٩٨: خانوادههای کارگری ساکن کلانشهرها و پایتخت، بخش زیادی از درآمد خود را صرف مسکن میکنند، اما باز هم نمیتوانند در محله و منطقه محل زندگی خود بمانند. به همین دلیل «سقوط منطقهای» و پس از آن، «حاشیهنشینی» را تجربه میکنند.)
صاحبخانهها قیمت تعیین میکنند
کرایه خانههای محله مهرآباد هم بشدت بالا رفته؛ محلهای که در منطقه ٩ شهرداری تهران جای گرفته و حالا مستاجران به قول آقای احمدی – بنگاهدار محل - به زیر خط راهآهن سقوط کردهاند. در این محله، رهن کامل یک خانه ٥٠ متری، ٦٠ تا ٧٠میلیون تومان و یک خانه ٧٠ متری، ١٠٠میلیون تومان است. اینجا، کرایه خانهها حداقل ٥٠٠هزار تومان بالا رفته، درحالیکه گفته میشود مهرآباد جزو محلههای ارزانقیمت تهران است، اما احمدی میگوید آنهایی که ندارند، میروند شهرشان. ارزانترین خانه این محله را میشود در امامزاده حسن پیدا کرد، آنجا رهن یک خانه ٥٠میلیون تومان است با ٤٠٠هزار تومان اجاره: «از این ارزانتر دیگر گیر نمیآید.»
آقای ادیب، همکار احمدی است و چند خیابان پایینتر، بنگاهی دارد و میگوید: «خانهای که ١١٠میلیون تومان رهنش بود، حالا شده، ١٩٠میلیون تومان. این قیمت برای سال قبل است نه ١٠سال پیش!» در این منطقه، قیمتها از یکسال پیش بالا رفت و حالا که فصل اسبابکشی است، به اوج خود رسیده: «اتحادیه مشاوران املاک نمیتواند برای این موضوع کاری کند. خود صاحبخانهها قیمت تعیین میکنند. یک وقتهایی میبینید یک قیمتی میدهند، مشتری هم پیدا میشود، همان میشود معیار ماجرا. درحالیکه ممکن است آن خریدار یا مستاجر، براساس شرایطی به این منطقه آمده و ناچار بوده. اما بقیه دیگر همان را معیار خرید و فروش میکنند.»
رهن خانه نوساز در محله مهرآباد، از متری یکمیلیون و ١٠٠ تا یکمیلیون و ٥٠٠ شروع میشود. ادیب میگوید: «مردم باید اجارهبها را از جیب بدهند، اصرار میکنند تا رهن بیشتر بدهند و اجاره کمتر، اما صاحبخانه روی اجاره حساب کرده، مثلا یکی میآید میگوید اجاره باید یکمیلیون و ٧٠٠هزار تومان باشد، میگوییم کمترش کن، میگوید نمیتوانم، پسرم قسط بانک میدهد. صاحبخانهها براساس نیازشان، قیمت را بالا میبرند.» (محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی، ١١ خرداد: نمیتوانیم برای اجارهبها سقف تعیین کنیم.)
قیمتگذاری کرایهها باید براساس درآمد خانواده باشد نه قیمت ملک
شادآباد و آذری و مهرآباد تنها مناطقی نیستند که گرفتار خانهبهدوشی شدهاند؛ محلههای انقلاب هم همین شرایط را دارند و آقای طباطبایی که بنگاهداری در خیابان ١٢ فروردین است، میگوید با اینکه اینجا موقعیت اداری است و بیشتر ناشران در این منطقه فعالیت میکنند، اما در بخش مسکونی هم مردم دچار مشکلات زیادی شدهاند، بهطوری که مشتریانی از یوسفآباد و امیرآباد میآیند و در این منطقه دنبال خانه میگردند برای اجاره. پولشان دیگر به محله خودشان نمیرسد. سال گذشته در این منطقه، خانه ٦٠ متری نوساز، ١٠٠میلیون رهن میشد، حالا ١٨٠میلیون تومان. خانه ٤٣ متری، ٨٠میلیون رهنش است با ٣٠٠هزار تومان اجاره. او میگوید که قیمتگذاری اجارهها، براساس قیمت خانه است، درحالیکه باید براساس درآمد خانوادهها باشد: «قبل از این ما میگفتیم باید حداکثر ٣٠درصد کرایهها بالا برود، اما در این منطقه ٨٠درصد بالا رفته است.» (حسام عقبایی، نایبرئیس اتحادیه مشاوران املاک، اردیبهشت ٩٨: پیشبینی من این است که نرخ اجارهبها در شهرهای بزرگ ۳۰درصد و شهرهای کوچک ۲۰درصد در مقایسه با سال گذشته افزایش یابد.)
آنهایی که در این محله کار میکنند و انتشاراتی دارند، جای خودشان ماندهاند، چون هزینه اسبابکشی با وسایلی که دارند خیلی بیشتر از کرایه خانه جدید میشود. طباطبایی خبرهایی درباره کمپین صاحبخانه خوب شنیده، اما میگوید در این محله کسی که چند واحد دارد، ممکن است اجاره یکی از واحدها را که دست یک خانواده است، کمتر بگیرد، اما کلا خیلی روال نیست. (فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و امور دارایی ۵ تیرماه: تلاش میکنیم رابطه بین رهن و اجاره را به نفع مستأجران سازماندهی کنیم و طرح ایجاد صندوقی را بدین منظور آماده کردیم و به رئیسجمهوری پیشنهاد دادیم.)
نه شرق، نه مرکز؛ خانه ارزان، شاید جایی دیگر
در محله بلوار ابوذر شمالی ماجرا، اما متفاوت است. با اینکه از نظر جغرافیایی منطقه در بخش جنوبی شهر قرار دارد، اما قیمت اجارهها و خانهها بالاست. خانه نوساز تا متری ١٢میلیون تومان هم قیمتگذاری شده است. آقای محمدی، بنگاهدار بلوار ابوذر شمال، میگوید: «بالا رفتن اجاره خانهها، خیلیها را از این منطقه به سمت خاوران یا اتابک کشانده، چون خانههای آن سمت ارزانتر از اینجاست.»
در این محله، ارزانترین کرایه برای خانه ٦٠ متری با ٣٠میلیون تومان پول پیش و اجاره ماهانه ٦٠٠هزار تومان است. اما در بالای بلوار ابوذر، رهن خانه ٧٠ متری، ١٢٠میلیون تومان است، همین خانه سال قبل، ٧٠میلیون تومان رهن میشد. ستارخان هم همین وضع را دارد. بنگاهدار محل میگوید که این منطقه به دلیل قرار گرفتن در مرکز شهر، قیمت بالایی دارد. این منطقه متراژ کوچک ندارد و آنهایی که دنبال خانههای ارزان ٤٠، ٥٠ متریاند باید بروند پایینتر از خیابان آزادی. او میگوید در این محله هر کسی که مستاجر بوده، یکجوری پول جور کرده و در خانهاش مانده، اما معلوم نیست با این روند سال دیگر هم بتواند بماند.
نیره توکلی، جامعهشناس، از پیامدهای جابهجایی اجباری مستأجرها میگوید
اختلال فرهنگی با کوچ اجباری تحصیلکردههای جوان
اسبابکشی اجباری مستأجرها به دلیل بالارفتن قیمت کرایه خانهها، اما تنها در دایره مشکلات اقتصادی و پایینآمدن رفاه مالی خانوادهها محدود نمیشود. جابهجایی از یک محله به محله پایینتر، با فرهنگ متفاوت، آسیبهای منطقه و حتی سختی در دسترسی به مناطق دیگر خود مشکلات جدیدی را برای افراد ایجاد میکند.
نیره توکلی جامعهشناس است ابعاد اجتماعی جابهجایی خانوادهها را برای یافتن مسکن ارزانتر بررسی میکند.
به گفته او، در شرایط فعلی آنچه دیده میشود این است که قشر تحصیلکرده حقوقبگیر، همان طبقهای است که از برخورداری از مسکن محروم است، این افراد در شهری مثل تهران، آن هم با حقوق و معمولی نمیتوانند در منطقه دلخواهشان خانهای را حتی اجاره کنند، چه رسد به اینکه مالک خانهای شوند. این مسأله بیش از همه برای حقوقبگیران دولتی رخ میدهد. همه اینها در شرایطی است که از آن طرف در شمال شهر برجهای مسکونی، مگامالها و مالهایی ساخته میشود که به دلیل قیمت بالایی که دارند اصلا نمیتوانند خانهای برای این قشر شوند.
این جامعهشناس میگوید که این برجهای لوکس و گرانقیمت، مسکنی نیست که افراد حقوقبگیر بتوانند در آن ساکن شوند، بهویژه افرادی که در سن فعالیت شغلی به سر میبرند یا افرادی که تازه ازدواج کردهاند. این گروه به هیچ وجه نمیتوانند در شهری مثل تهران خانهای بخرند و به سختی میتوانند خانهای را اجاره کنند. همه اینها در شرایطی است که این قشر از سطح فرهنگی بالاتری هم برخوردار است، اما ناچار است به دلیل بودجهای که دارد به نقاط حاشیهای شهر کشیده شود و از آن طرف، شهر در تصرف برجسازها قرار گیرد؛ افرادی که هیچ نیازی به گرفتن اجاره ندارند و با قیمتهای بسیار بالایی واحدهایشان را میفروشند یا حتی بهعنوان ثروت راکد آنها را رها کردهاند تا به مرور زمان قیمتشان بالاتر رود. حال آنکه این ساختوسازها میتواند به محیط زیست شهر و رفتوآمد و ترافیک آسیب و فشار زیادی وارد کند.
توکلی معتقد است که همین اتفاق باعث میشود تا آن قشر متوسط تحصیلکرده که فرهنگ بالایی هم دارد، دیگر جایی در شهر برای خودش پیدا نکند و برای اسکان در بافتهای فرسوده آن هم در مناطق نه چندان مناسب پناه گیرد؛ چرا که این مناطق و شرایط زندگی عمدتا برای مهاجران یا پایینترین اقشار جامعه است و معمولا هم جرمخیز است و تناسبی با طبقه تحصیلکرده جوان ندارد.
این جامعهشناس میگوید که خیلی از این افراد ناچار برای زندگی به سمت پرند، هشتگرد، اسلامشهر، احمدآباد مستوفی و... میروند؛ مناطقی که حتی از نظر تأسیسات شهری و رفتوآمد مشکلات زیادی برایشان ایجاد میکند، این مناطق اغلب، پرجمعیت است، زیرساختهای شهری در آن به خوبی توزیع نشده و افراد از آب و گاز و برق مناسبی هم برخوردار نیستند، همه اینها در شرایطی است که محل اشتغال خیلی از آن افراد در مرکز شهر است و این رفتوآمدهای روزانه خود بر حجم ترافیک اضافه میکند؛ چرا که تمام نیازها و خدمات مورد نیاز افراد در مرکز شهر تهران قرار دارد و به مرور میزان سفرهای شهری بالاتر میرود.
به اعتقاد توکلی این رفتوآمدها و جابهجایی از یک منطقه به منطقه دیگر برای سکونت بافت فرهنگی منطقه را هم مختل میکند؛ شاید این اختلال بیمارگونه نباشد، اما زمانی که طبقه متوسط شهری با درآمد متعارف به حاشیهها و مناطق فقیرنشین کشیده میشوند، مشکلات دیگری گریبانشان را میگیرد. این موضوع هم از نظر همگنی محلی و احساس تعلق به آن منطقه و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و هم در زمینه سبک زندگی میتواند مسائل و تعارضاتی را ایجاد کند.
از نظر این جامعهشناس، زنان سرپرست خانواده شاید بیش از دیگران از این جابهجایی آسیب ببینند؛ چرا که این افراد که به دلیل فشارهای اقتصادی به محلههای ارزانقیمتتری کوچ کردهاند، در محله جدید با پذیرفتهنشدن مواجه میشوند. رفتن به مناطقی با بافت فرهنگی ضعیفتر بیش از همه برای این زنان مشکل ایجاد میکند و در کنار مشکلات اقتصادی مزید بر علت میشود، این افراد در این مناطق با آزارهای مضاعفی مواجه میشوند و مدتها زمان میبرد تا خودشان را به عنوان افراد قابل قبول در آن محله ثابت کنند.
مستاجران؛ از اینجا رانده و از آنجا مانده
«راضیه» ٤ سال ساکن یکی از برجهای کنار دریاچه چیتگر در منطقه ٢٢ بود و حالا که صاحبخانه خانه را میخواهد، برای پیداکردن خانه جدید از این محله به آن محله میرود و هنوز کاری از پیش نبرده: «وقتی ما به این منطقه آمدیم، زمستان بود، آن زمان برج خالی بود و رکودی در منطقه وجود داشت، خانه را ارزان رهن کردیم، حدود ٨٥میلیون تومان برای خانه ١٣٠ متری. حالا صاحبخانه خانهاش را میخواهد، ما هم هر چه گشتیم، نتوانستیم با پولی که داریم در همین محله خانه بگیریم.»
قیمت رهن در همین منطقه به بالای ٢٥٠میلیون تومان رسیده؛ ١٥٠میلیون تومان رهن با ماهانه ٤میلیون تومان اجاره: «رفتیم سمت سهروردی خانه بگیریم، قیمت خانههای آنجا هم سرسامآور بود، برای یک خانه ٩٠ متری ٣٥٠میلیون تومان رهن کامل میخواستند، همه دنبال کرایهاند. حتی سمت انقلاب هم رفتیم، باز هم نتوانستیم خانه دلخواهمان را پیدا کنیم، خانههای آنجا قدیمی است با قیمتهای بسیار بالا.»
راضیه از یکی از آشناهایشان که ساکن نازیآباد است، خبر دارد که سال قبل با رهن ٢٠میلیون تومانی ماهانه ٧٠٠هزار تومان اجاره میداد و حالا همان خانه ١٠٠میلیون تومان رهن کامل شده، آن هم در طبقه چهارم یک ساختمان بدون آسانسور و بسیار هم کوچک: «این خانواده چطور میتوانند ٨٠میلیون تومان جور کنند، بگذارند روی رهنشان؟» راضیه حتی به سمت کرج هم رفته، اما آنجا شرایط زندگی سختتر است و رفتوآمد با ترافیک زیادی همراه است.
او حالا تصمیم گرفته است که به شهر آبا و اجدادیاش برگردد؛ به رشت.
«سارا» قرار است به تازگی ازدواج کند با زحمت فراوان وام مسکن گرفته به خیال خرید خانه؛ اما دوندگی چند ماههاش به هیچ جا نرسیده: «وقتی وام گرفتیم، فکر میکردیم میتوانیم با آن پول خانه بخریم، میتوانستیم بخریم، اما یکباره قیمتها بالا رفت و حالا پولمان فقط به رهن خانه میرسد.»
آنها به مناطق اطراف تهران هم رفتهاند و با مالکانی مواجه شدهاند که حاضر نمیشوند خانهشان را به این راحتی و با چانهزنی بفروشند، منتظرند تا خانهها گرانتر شوند. سارا و همسرش هر بار که سراغ خانهای میروند، بنگاهدار، آدرس محله پایینتری به آنها میدهد: «ما از عظیمیه کرج شروع کردیم، بعد سر از اردلان درآوردیم، بعد به ما گفتند بروید مطهری، بعد از مطهری به باغستان رفتیم و... این روند ادامه دارد.» حالا به فکر رهن خانه افتادهاند: «برادرم در یکی از برجهای چیتگر زندگی میکند، صاحبخانه رهن را از ١٢٠میلیون تومان به ٢٠٠میلیون تومان رسانده و آنها هم ناچارند به منطقه دیگری بروند.»
چرا ؟