سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در سرمقاله بخش ایران تارنمای گاردین نوشت: خروج از برجام، هجومی بیپروا به باور ملتها نسبت به ارزش و امکان گفت: وگو، تعامل و ائتلاف جهانی برای تحقق صلح بود.
سرمقاله گاردین را در ادامه میخوانید: برای اینکه منطقه {خاورمیانه} دوباره اسیر یک طوفان ویرانگر نشود، باید خردمندان رشته امور را در دست بگیرند و این چرخه یکجانبهگرایی متکبرانه و نشاندن حمله نظامی به جای راه حل سیاسی، متوقف شود.
وگوی تمدنها اضافه کرد: ۲۱ سال پیش، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد من و با اجماعی کمنظیر، سال ۲۰۰۱ را سال گفت: وگوی تمدنها نامید و امید به نشاندن صلح و گفت: وگو به جای خشونت و ترور و جنگ و تحریم را افزایش داد. ملت ایران نیز به رغم خاطرات تلخ تاریخی، به افق جدیدی از گفت: وگو و تعامل برابر با کشورهای قدرتمند امید بست. این امیدها اما، با جنایت بزرگ یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگهای ویرانگر و پرجنایت بعدی در غرب آسیا، مجال بالیدن نیافت. جنگهای فاجعهبار عراق و افغانستان و انواع مداخله در منطقه، این زیستبوم را بحرانیتر کرد و زمینهساز رشد تروریسم بینالمللی و جنگهای داخلی در سوریه و عراق و جنایات جنگی در یمن و مخل امنیت در منطقه و سایر نقاط جهان شد.
در همان دوران، توسعه برنامه صلحآمیز هستهای ایران به آزمون گفت: وگو برای صلح بدل شد. دولت من برای جلب اعتماد بیشتر جامعه جهانی بر سر برنامه صلحآمیز هستهایاش به گفت: وگو روی آورد و نهایتاً پس از سالها مذاکره دشوار و پرماجرا، دولت رئیسجمهور روحانی موفق شد با شش کشور قدرتمند جهان به «توافق برجام» دست یابد.
ایران مکرراً اعلام کرده است که در پی ساختن سلاح هستهای نیست و امضای برجام و التزام به مقررات NPT نشانگر حسن نیت ایران برای التزام شفاف و قابل تأیید به لوازم این تعهد به صلاحآمیز ماندن برنامه هستهایاش است. دستاورد بزرگ برجام نشان داد که حسن نیت و تعهد و اعتماد متقابل میان ایران و کشورهای ۳+E ۳ (عبارتی که ارجاع دارد به ترکیب سه کشور اروپایی به همراه روسیه، چین و آمریکا که طرف مذاکره ایران در سال ۲۰۰۹ بودند) در مسیر بسط صلح، نهتنها ممکن، بلکه مطلوب است. برجام همچنین سنگ بنایی بود برای ساختن روابط ثمربخشتر و سازندهتری بین کشورهای امضاکننده؛ اما ایران تنها کشوری است که مو به مو به برجام عمل کرد و متأسفانه سایر امضاکنندگان برجام به همه مسؤولیتها و تعهداتشان در قبال ایران پایبند نماندند.
نباید فراموش کرد که درست همزمان با مهار تقریباً کامل تروریسم داعش با نقشآفرینی تعیینکننده ایران، دولت ترامپ با خروج قاعده شکنانهاش از برجام (که نقض قطعنامهی ۲۲۳۱ شورای امنیت بود که از جمله با حمایت خود آمریکا به تصویب رسیده بود) و برافروختن جنگ اقتصادی شدیدی علیه مردم ایران، دور جدیدی از اقدامات خصمانه علیه کشورم را آغاز کرد. به تعبیر دیگر، دولت ترامپ در حال مجازات ایران و جامعه جهانی است؛ نه به این خاطر که برجام را نقض کردهاند، بلکه اتفاقاً به دلیل پایبندیشان به این توافقنامه بینالمللی و مصوبه سازمان ملل. خروج از برجام، هجمه دولت ترامپ به ارزش گفت: وگو، تعامل و ائتلاف جهانی برای تحقق صلح بود. تحریم حداکثری اقتصادی علیه ایران، ستم جمعی به مردمی است که هیچ خطایی نکردهاند. افزون بر این، دولت کنونی آمریکا در حال افزایش تنشهای خلیج فارس است که احتمال درگیری نظام و حتی جنگ تمامعیار را بالا میبرد.
وضع مجدد تحریمهای غیرانسانی و تهدیدهای دوباره نظامی موجب تسلیم دولت ایران و هموطنان من نخواهد شد. تحریم اقتصادی، درست مثل تروریسم، میان قربانیانش تفاوت نمیگذارد و ویرانگر و غیراخلاقی است.
امروز، خاورمیانه دوباره در معرض بحرانی قرار گرفته که خودش ایجاد نکرده و هم غیرضروری است و هم قابل اجتناب. اما لازم نیست که چنین بماند و تنشهای رو به افزایشِ کنونی هنوز قابل مهار و کاهش است. برای اینکه منطقه دوباره اسیر یک طوفان ویرانگر نشود، باید خردمندان رشته امور را در دست بگیرند و این چرخه یکجانبهگرایی متکبرانه و نشاندنِ حمله نظامی به جای راه حل سیاسی متوقف شود. دولت آمریکا باید به تعهدات بینالمللیاش احترام بگذارد و به جای تهدید به جنگ و زورگویی، گفت: وگو را انتخاب کند.
به عنوان کسی که عمرش را صرف دفاع از گفتگوی فرهنگها و تمدنها، صلح جهانی، دموکراسی، رواداری و حقوق بشر کرده است، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به چشمانداز پیش روی ملت ایران و ملتهای منطقه، از همه آنان که در آمریکا و سراسر جهان حسن نیت دارند و «گفت وگوی تمدنها» و «صلح» را جایگزین «برخورد تمدنها» و «جنگ» میخواهند، دعوت میکنم برای تشکیل «#ائتلاف برای صلح» بسیج شوند تا صدای «#نه به جنگ با ایران» را بلند کنند.
رئیس جمهوری اسلامی ایران در سالهای ۷۶ تا ۸۴ در پایان خاطر نشان میکند: به رغم فشارهای گروهی از مشاورانش، ترامپ همچنان مختار است؛ تنشهایی که دولت خودش بیدلیل افزوده را بکاهد. او باید بداند که ایرانیها مقاوم اند. هموطنان من بیش از ۱۰۰ سال است که از انقلاب مشروطه برای حفظ کرامت و استقلالشان مبارزه کردهاند. فرآیند مذاکرات برجام هم نشانگر حسن نیت ایران و تعهدش به صلح توأم با احترام بود.
جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۴ با امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به صورت داوطلبانه پذیرفت که میزان غنی سازی اورانیوم را به ۳.۶۷ درصد محدود کند.
اما دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در اردیبهشت ماه سال گذشته پس از اعلام خروج از برجام برخلاف قوانین بین المللی و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که این توافق را تأیید کرده بود، تحریمهایی را که به واسطه برجام رفع شده بود، علیه ملت ایران بازگرداند.
ایران با یکسال صبر راهبردی و پیگیریهای مستمر برای جلوگیری از فروپاشی برجام، به دنبال ناتوانی اروپا در عمل به تعهدات برجامی خود، تصمیمهای جدیدی اتخاذ کرد.
طبق توافق هستهای مقرر شده بود که ایران با رفع تحریمهای بین المللی از مزایایی اقتصادی برجام برخوردار شود، اما آمریکا با اعمال فشارحداکثری تلاش میکند تا فروش نفت ایران را به صفر برساند.
در مقابل این اقدامات، ایران از کشورهای اروپایی خواست تا طبق توافق، نسبت به مقابله با تحریمهای آمریکا و انجام تعهدات اقدام کرده و راهکارهایی را برای برخورداری تهران از مزایای اقتصادی برجام پیش بینی کنند. اما با گذشت بیش از یکسال و صبر ایران، اروپا تاکنون این تعهد خود را انجام نداده است.
در پی این اقدام، شورای عالی امنیت ملی روز ۱۸ اردیبهشت ماه امسال (۱۳۹۸) در بیانیهای از برنامه ایران برای کاهش تعهدات هستهای در توافق برجام خبر داد.
بر اساس بیانیه شورای عالی امنیت ملی، در صورتی که شرکای اروپایی برجام در این مدت گامی برای تأمین منافع ایران در توافق برجام برندارند، ایران گام دوم کاهش تعهدات هستهای خود را در پایان مهلت شصت روزه برمی دارد.
پس از اتمام مهلت شصت روزه، رئیس جمهوری اعلام کرد که ایران دیگر متعهد به رعایت سقف ۳/۶۷ درصد نخواهد بود و در عین حال تأکید کرد که این اقدامات در کاهش تعهدات هستهای، برگشت پذیر است و هرگاه شرکای اروپایی اقدام به اجرای تعهدات خود در برجام کرده و منافع ایران در توافق هستهای تأمین شود، تهران نیز سریعاً میتواند کاهش تعهدات خود را متوقف کند.
در این میان، لندن نیز همواره بر اهمیت حفظ برجام تأکید کرده و از منتقدان سیاست یکجانبه گرایانه ترامپ در خصوص برجام بوده است. از این رو تنش اخیر در موضوع نفتکشها نباید تماماً به معنای همراهی انگلیس با آمریکا ترجمان شود و به نظر میرسد دو طرف بعد از رعایت برخی ملاحظات حقوقی و سیاسی میان خود، میتوانند موضوع توقیف نفتکشها را حل کنند.
واقعیت آشکار این است که اکنون رئیس جمهوری آمریکا به دلیل مواجهه با بزرگترین چالش بین المللی خود، یعنی افزایش تنشها با ایران، از انحطاط روابط با متحدانش نیز رنج میبرد و ممکن است به مرور واشنگتن و متحدانش در دو مسیر مختلف گام بردارند.