فرارو- از این که افراد زیادی که اخیرا با من برخورد داشتهاند میپرسند «ترامپ میخواهد دوباره انتخاب شود، اینطور نیست؟» شوکه شدهام. در هر مورد وقتی تلاش میکنم کم کم بپرسم چرا، مناظرات انتخاباتی دموکراتها در ماه ژوئن جلوی چشمم میآید. گمان میکنم بسیاری از آمریکاییها به خاطر برخی مسائلی که در آن مناظره شنیدند در شوک فرو رفته اند؛ من که اینطور بودم!
به گزارش فرارو،
توماس فریدمن در نیویورک تایمز نوشت: از اینکه بسیاری از نامزدهای حزبی که من قصد داشتم از آنها حمایت کنم، میخواهند از شرِ بیمه سلامت شخصی که ۲۵۰ میلیون آمریکایی را پوشش میدهد خلاص شوند و به جای آن "مدیکیر برای همه" را پیاده کنند، شوکه شده بودم. من فکر میکنم ما باید طرح بیمهای اوباما را تقویت کنیم و در نهایت یک گزینه عمومی به آن اضافه کنیم.
من شوکه شده بودم که بسیاری از نامزدهای دموکرات آماده بودند ورود غیر قانونی به کشورمان را قانونی کنند! به نظر من اگر کسی میخواهد به خانه یا کشور من بیاید قبل از ورود باید زنگ خانه را بزند. شوکه شده بودم از دستهایی که در حمایت از فراهم کردن پوشش بیمه جامع برای مهاجرانِ ثبت نشده بالا رفتند. من فکر میکنم در وعدههایی که به مردم میدهیم باید اولویتها را در نظر بگیریم؛ مثلا کهنه سربازانی که نیازمند مراقب بهداشتی بیشتری هستند.
شوکه شدم بودم که واکنش جو بایدنِ پیشتاز به حمله کامالا هریس و ایدههای افراطی تری که جناح چپ ترویج میکنند، چقدر ضعیف بود.
بنابر این از اینکه بشنوم بسیاری از مردم بترسند که رییس جمهور نژادپرست، تفرقه افکن، منکر تغییرات اقلیمی و متعرض فعلی دوباره به قدرت برسد، شگفت زده نشدم. افزایش آرای ترامپ در نظرسنجیها هم شگفت آور نیست.
دموکراتهای عزیز: این مساله پیچیدهای نیست. فقط شخصی نرمال و عاقل را نامزد کنید، کسی که به متحد کردن کشور متعهد باشد و شغلهای مناسب بیشتری ایجاد کند. کسی که بتواند حمایت اینها را به دست آورد: «مستقل ها، جمهوریخواهان میانهرو و زنان حاشیهنشینی که در انتخبات میاندورهای حمایتشان از ترامپ را قطع کردند و توانستند مجلس نمایندگان را به دست دموکراتها بدهند و میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری هم چنین کاری را تکرار کنند. نامزدی که بتواند این حمایتها را به دست آورد، میتواند پیروز شود.
البته لطفا، با من از انقلاب حرف نزنید. بگذارید انقلاب منتظر بماند. پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، نگه داشتن مجلس نمایندگان در دست دموکراتها و کاهش فاصله در سنا و خیلی چیزهای خوب دیگر وجود دارد که هنوز میتواند انجام شود. میگویید «نه! جناح چپ الان یک انقلاب میخواهد؟» باشه! من همین الان یک انقلاب به چپها تقدیم میکنم: چهار سال دیگر از ریاست جمهوری ترامپ! این هم از انقلاب.
۴ سال دیگر از ریاست جمهوری ترامپ، به همه حرفها و کارهای دیوانهواری که از او سر زده اعتبار میبخشد. ۴ سال دیگر ریاست جمهوری ترامپ او را از نیاز به انتخاب دوباره بی نیاز میکند و ترامپ را قادر میسازد نژاد پرستی اش را تقویت کند، ایوانکا را وزیر امور خارجه کند، چهرههای عجیب بیشتری را در کابینه منصوب کند و احتمالا دو قاضی راستگرای زیر ۴۰ سال را برای دیوان عالی نامزد کند. بله قربان! این هم از انقلاب.
این اتفاق، تمام هنجارها، قوانین و نهادهایی که گرامیشان میداریم و ما را تبدیل به چیزی کرده که هستیم را واژگون میکند؛ همان چیزهایی که ما را در این پروژه مشترک؛ که آن را "ایالات متحده آمریکا" مینامیم، متحد کرده است. اگر چهرههای اصلی حزب دموکرات از ترس از این اتفاق ککشان نمیگزد، پس شرم بر آنها.
همه انتخاباتها مثل هم نیستند. برخی از انتخاباتها رای به یک تغییر عظیم است، بقیه رای به نجات کشور. انتخابات ۲۰۲۰ دومی است. این بدان معنی نیست که نامزد دمکرات نباید هیچ کاری کند: فقط ساده بگیرید: «تمرکز بر ایجاد اتحاد ملی و شغلهای مناسب».
میگویم اتحاد ملی، چون بسیاری از آمریکاییها ترسیده اند و نگرانند که چقدر تلخ، کشور چند دسته و در نتیجه فلج شده است؛ اما روزنهای برای اتحاد وجود دارد.
میگویم شغل مناسب، چون وقتی ثروت یک درصد ثروتمند جامعه برابر کل ثروت ۹۰ درصد پایین جامعه است باید به اقتصاد، شکل دیگری بدهیم. من از افزایش مالیات ثروتمندان به منظور پرداخت یارانه به آموزش عمومی و کاهش بار قرض دانشجویان طرفداری میکنم.
من ناراحتم که تعداد بسیار کمی از نامزدهای دموکرات درباره رشد کلان اقتصاد صحبت میکنند چه برسد به اینکه بخواهند برای کارآفرینان و خطرپذیران اقتصادی ارزش قائل باشند. آیا آنها فکر میکنند شغل از آسمان میآید؟
کارِ درست این است که همزمان با این که حجم کیک اقتصاد به صورت پایدار افزایش مییابد در عین حال طوری تقسیم شود که هر کسی بخت این را داشته باشد که تکهای از این کیک را به چنگ آورد.
ترامپ با بلعیدن آینده در حال افزایش حجم اقتصاد است. ترامپ با ایجاد بدهیهای بزرگ مالی در حال ایجاد یک جهش در رشد اقتصاد است که فرزندان ما هزینه آن را خواهند پرداخت.
دموکراتها باید بر اینکه ما چگونه میتوانیم ثروت پایدار و شغلهای مناسب ایجاد کنیم متمرکز شوند. این مساله با مدل «همکاری بخش عمومی و خصوصی» امکان پذیر است: دولت زمینه را مهیا میسازد و کارآفرینان، شرکتها را توسعه میدهند.
اینها همان چیزی است که همواره ما را ثروتمند کرده و ما از آن فاصله گرفته ایم: «سرمایه گزاری در آموزش برابر و پژوهش علمی پایه؛ تصویب قوانین درست و مقرراتی که ریسکپذیری را تشویق کند و از بی مسئولیتی و انحصارگرایی که میتواند بازراها را فلج کند، جلوگیری کند؛ تشویق مهاجرت قانونی خارجیهایی که توان یا ضریب هوشی بالایی دارند و ایجاد بهترین زیرساختهایی مثل فرودگاه، جاده، پهنای باند و شبکههای اجتماعی امن اساسی».