اواخر تابستان سال گذشته بود که فیلم کوتاهی در فضای مجازی حسابی سروصدا به پا کرد. همان ماجرای حمله سرنشینان یک لندکروز به مامور راهنماییورانندگی در جاده شیراز به کازرون. حادثهای که خیلی زود با واکنش مقامات پلیس مواجه شد و در مدت زمان کوتاهی هم متهمان آن دستگیر و روانه زندان شدند.
به گزارش شهروند، دادگاه، متهم اصلی پرونده یعنی همان کسی که مامور راهور را زیر مشت و لگد گرفته بود، به هفتسالونیم زندان و دو سال تبعید محکوم کرد. البته دو متهم دیگر آن حادثه هم هر کدام به ٦ تا هشت ماه زندان محکوم شدند. همان زمان و در حین برگزاری جلسات دادگاه، اخباری همراه با تصاویری از متهم اصلی پرونده منتشر شد که ضمن عذرخواهی و ابراز پشیمانی از رفتارش خواهان تخفیف مجازات و مشخصا گذشت شاکی اصلی پرونده یعنی سروان علیرضا رئیسی بود.
درخواستی که البته با توجه به نوع جرم و رفتار عجیب و خشن متهم اصلا منطقی هم به نظر نمیرسید. حالا تقریبا ١١ ماه از آن حادثه گذشته و متهم اصلی آن حادثه درحال گذراندن دوران محکومیتش در زندان است.
برای اطلاع از آخرین وضع متهم این پرونده سراغ سروان علیرضا رئیسی رفتیم و دقایقی با او گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
آقای رئیسی نزدیک به یکسال از آن حادثه میگذرد، اگر دوباره به عقب بازگردید، متهم را نمیبخشید؟
راستش نه. رفتار و کاری که آن آقا با من کرد، فقط توهین به من نبود، به لباس و جایگاه پلیس توهین شد. من هنوز هم وقتی یادش میافتم، واقعا عصبی میشوم. به نظر من گذشت شرایط خاصی دارد، اما رفتار آن آقا اصلا قابل گذشت نبود، ضمن آنکه به جز من، پلیس هم به موضوع ورود کرد و یکی از شاکیان آن پرونده بود.
از مجرم خبر دارید؟
بله، میدانم که در زندان است و دوران محکومیتش را سپری میکند. البته شنیدم که به مناسبت ایام دهه فجر تخفیف مجازات گرفت.
یعنی از زندان آزاد شد؟
نه، ولی مثل اینکه پنجسال از دوران حبسش کاهش پیدا کرده است.
با این حساب حدود یکسال و نیم دیگر از زندان آزاد میشود؟
بله. تقریبا یک سال و نیم دیگر زندانی دارد، البته در حکم دادگاه دوسال تبعید بود، حالا خبر ندارم که تبعیدش هم بخشیده شده یا نه.
در این مدت خانواده یا آشنایانش برای گرفتن رضایت به شما مراجعه نکردند؟
خیلی زیاد. فکر میکنم دیگر کسی باقی نمانده باشد که با من برای رضایت دادن تماس نگرفته باشد. تا چند ماه تلفن خانه و تلفن همراه و محل کارم مدام زنگ میخورد. خیلی به من مراجعه کردند، حتی محل زندگی و خانهام را هم پیدا کردند، واقعا کلافه شده بودیم، حتی پدر و مادرش هم به خانه ما آمدند.
برای گرفتن رضایت؟
بله، یک روز زنگ خانه را زدند، ما نمیدانستیم و در را باز کردیم. پدر و مادر، همسر و برادرزنش بودند. حدود دو ساعت هم در خانه ما حضور داشتند. رضایت میخواستند، اما من قبول نکردم.
چرا؟
واقعا برای خود من هم سخت است که چنین برخوردی داشته باشم. من به خانواده او گفتم چشم درست میشود، البته بخشی از ماجرا را به سازمان واگذار کردم، به هرحال من یک نیروی نظامی هستم و در حین خدمت هم این حادثه رخ داد، ضمن آنکه کل ماجرا برای پلیس و اقتدار نیروی انتظامی اصلا مناسب نبود، به همین دلیل بخشی از تصمیمگیری درخصوص آن برعهده راهنماییورانندگی است، فقط رضایت من به تنهایی ملاک نیست.
یعنی اگر شما رضایت بدهید، مجرم همچنان در زندان میماند؟
من هنوز با سازمان دراینباره صحبت نکردم و نظر آنها را نمیدانم. اما از طرف آنها هم صحبتی درباره گذشت و رضایت با من انجام نشده است. بههرحال جرمی رخ داده و متهم هم خودش قبول دارد، ضمن اینکه هنوز یکسال هم از دوران محکومیتش را طی نکرده است.
دوستان و همکارانتان با شما صحبتی درباره آن حادثه نمیکنند؟
نه، صحبتی نیست. بعضی از همکارانم بشدت مخالف هرگونه تخفیف و صلح و سازش هستند، البته حق هم دارند، من هم جای آنها بودم همین احساس را داشتم، بههرحال توهین به پلیس آن هم به آن شکلی که همه دیدند، واقعا آزاردهنده است.
در این مدت خود متهم را ندیدید؟
نه، ولی واسطههای زیادی را فرستاد. بههرحال شیراز خیلی هم بزرگ نیست، هم ما و هم آنها ساکن شیراز هستیم، در ضمن به دلیل شغلش که فروشنده عمده لوازم یدکی خودرو است، افراد زیادی را هم میشناسد. خیلیها را هم برای وساطت فرستاده، اما من هنوز حاضر به رضایت نیستم. شاید بهتر باشد کمی زمان بگذرد.