عبدالکریم حسینزاده؛ نایبرئیس فراکسیون امید در شرق نوشت: پخش تصاویر چگونگی انتقال نفت ایران به شرکت چینی و مشخصکردن آدرس مسیر دورزدن تحریمها، در شبکه۳ رسانهای که پسوند «ملی» را یدک میکشد، من را یاد خاطرهای از مجلس نهم انداخت. در روزهایی که هنوز مذاکرات هستهای به نتیجه نرسیده بود و سیستم حملونقل هوایی ما در تحریم شدید بود، بههمراه یکی از وزرا و سفرای کشورمان، در جلسهای شرکت کردیم که موضوع آن، خرید هواپیما و قطعات آن از یک کشور بود. سفیر محترم ایران در آن کشور، چند بار در آن جلسه بهطور مستقیم و چندبار هم غیرمستقیم به من تأکید کرد که این جلسه و محتوای آن «بسیار محرمانه» است. تأکیدات سفیر محترم در آن جلسه، برای من بسیار ناخوشایند بود و مدام به این فکر میکردم که جریان چیست؟ آیا این افراد به من که بهعنوان نماینده کمیسیون تخصصی از طرف مجلس در جلسه حضور دارم، اعتماد ندارند؟ آیا موضوع قومیت من است؟ آیا دولتیها به نمایندگان مجلس بیاعتماد هستند؟
امروز که بعد از گذشت سالها از آن مقطع و خارجشدن موضوع آن جلسه از طبقهبندی محرمانه برای نخستین بار آن را روایت میکنم، بابت رفتار آن روز آقای سفیر ناراحت نیستم؛ چون در ادامه به چشم خود دیدم که چگونه برخی از همکارانم با رسانهایکردن مطالب جلسات محرمانه و گاه با دخل و تصرف در آنها در کوران مذاکرات و پس از توافق هستهای، چه حاشیهها و مشکلاتی در مسیر سیاست خارجی و منافع ملی کشور ایجاد کردند. امروز به آن سفیر محترم حق میدهم که چندین بار تأکید کند و نگران درزکردن محتوای جلسهاش باشد. واقعیت این است که با این پیشزمینه، وقتی همفکران آن نمایندگان خاص، سکان یک شبکه پربیننده تلویزیونی را در اختیار گرفتند، این را که روزی این شبکه را هم تریبونی برای اقدامات هزینهزای خود کنند، دور از ذهن نمیدانستم. اما اینکه کار از مصاحبه و شایعهپردازی و حاشیهسازی بگذرد و رسما رو به گرادادن به تحریمکنندگان بیاورند، حقیقتا خارج از تصورم بود. از طرفی امروز با خود فکر میکنم که آن روز، ما هم میتوانستیم با این بهانه که قصد امیددادن به جامعه را داریم یا میخواهیم ثابت کنیم که تحریمها شکست خورده، مذاکرات خرید هواپیما را رسانهای کنیم. اما کدام عقل سلیم و وجدان بیداری میپذیرد تا اینگونه، اندک مسیرهای باقیمانده را بر روی ملت و مملکت خود ببندد؟ به چه قیمتی؟
برنامهای که از شبکه سه سیما پخش شد، متأسفانه بیشترین شباهت را با تصاویر شبیهسازیشدهای داشت که افرادی نظیر پمپئو و نتانیاهو، با استناد به آنها، مدعی اقدامات غیرمجاز هستهای جمهوری اسلامی در اطراف تهران بودند. آیا واقعا صحنهگردانان این نمایش، گمان میکنند که اگر با افشای این معاملات، چین را بترسانند تا مجبور به ترک خریدهای زیرزمینی از ایران شود، فتحالفتوحی برای کشور به ارمغان آوردهاند؟ خاک، وطن و ملت مفاهیمی هستند که استثنا و تبصره ندارند و برای اثبات وفاداری هر فرد به آنها، نیاز به سنجش و اندازیگیری و قسم نیست.
وطنفروشی فقط این نیست که شما خاک وطن را در اختیار دشمن قرار دهید و امروز در تقابلی که دشمن سفره ملت را نشانه رفته، این اقدام و عمل صداوسیما بهویژه شبکه سه سیما را با هیچ توجیهی نمیتوان ساده انگاشت و از کنارش عبور کرد. استاد مصطفی ملکیان در جایی به زیبایی گفته بود: «هر موجودی که خودش را بخواهد نگه دارد، جلب نفع و دفع ضرر حاصل میآورد. میخواهد نفعها را بهسوی خودش متوجه کند و ضررها را از خود دفع کند» و من متعجبم که چرا فلسفه بقا و اقتدار تفکری که در مدیریت شبکه سه متبلور شده، باید با فلسفه حیات ملت در تضاد و تقابل باشد؟
بازهم به قول استاد ملکیان، دولتمردان باید اینگونه بیندیشند که اگر ضرری به مردم خورد حتما به خودشان هم خواهد خورد و اگر نفعی به مردم رسید، حتما به خودشان هم خواهد رسید. اگر آنها احساس کنند که در کنار مردم سوار یک کشتی هستند و این کشتی اگر غرق شد، آنان نیز غرق خواهند شد، دیگر برایشان تفاوتی ندارد که ناخدای کشتی زنگنه باشد یا حسن روحانی یا ظریف که عدهای بخواهند برای تسویهحساب شخصی با آنان کل حیات کشتی را به مخاطره بیندازند و فکر نکنند که برای آنان مخاطرهای به وجود نخواهد آمد؛ مگر اینکه آنان قایق زاپاس داشته باشند.
و، اما نکته آخر؛ این اولین بار نیست که شبکه سه سیما اقداماتی در تضاد با منافع ملی انجام میدهد. آن روزی که ملت به لحاظ روانی در شدیدترین فشارها بودند و تمامی کارشناسان دلسوز هدف آمریکا را در این میدیدند که ملت اعتراضات خود را اعلام کنند، در اقدامی عجیب برنامهای سرگرمکننده تعطیل میشود. اینجا نه شخص عادل فردوسیپور محل بحث است و نه رئیس شبکه سه؛ اما چنددهمیلیونی که از این اقدام ناراضی بودند، اهمیت دارد. حتی مسئولان این شبکه وظیفه خود ندانستند که به مردم چرایی کارشان را توضیح دهند و تنها بر دامنه نارضایتیها افزودند؛ بنابراین در راستای بیاعتمادی شکلگرفته نسبت به این شبکه سیما به جد بر این باورم که:
۱- وزارت اطلاعات درباره مدیران و افراد پشت پرده آنان ورود کند و انشاءالله که اقداماتشان از ناآگاهی باشد و در غیر این صورت اقدام لازم را انجام دهند.
۲- با توجه به اینکه هیئت نظارت بر صداوسیما توان یا میل انجام وظایف خود را ندارد، به دلیل حساسیت موضوع سازمان بازرسی حتما درباره چندوچون موضوع ورود جدی کند.
۳- دستگاه قضائی بهعنوان مدعیالعموم هرچهسریعتر دادرسی لازم را صورت دهد.
۴- مجلس شورای اسلامی با عنایت به اقدامات پیشین که توسط اینجانب صورت گرفته بود، تحقیقوتفحص از صداوسیما را جدی گرفته و اقدام لازم را سریعا قوت دهد؛ چراکه در جریان مجالس قبلی هم رهبری اقدامات نظارتی را اسباب خیر و تقویت امورات آن سازمان دانستند.