فرارو- این روزها تهران صحنه حضور واسطههاست. بعد از سفر مقامات کشورهای همسایه، روز دوشنبه هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان وارد تهران شد و در حال حاضر هم شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن در تهران است.
به گزارش فرارو به نقل از لوبلاگ، ملاقات وزیر خارجه آلمان از تهران موفقیتی به همراه نداشت. اولا او قبل از سفر به تهران، از برخی از کشورهای عربی مثل اردن و امارات بازدید کرد که نشان میدهد اولویت آلمان کجاست! دوما، به گفته خبرگزاریهای ایران لحن هایکو ماس در گفتگوها متکبرانه بود. هایکو ماس اعلام کرد هرچند اروپا در کمک به کاهش فشارهای اقتصادی به ایران شکست خورده است، اما در هر صورت تهران باید به برجام پایبند بماند. بعد از اینکه هایکو ماس در مورد رفتارهای اخیر ایران هشدار داد تلویحا گفت با وجود همه تحریمها و فشارها، ایران باید خوشحال باشد که مانند یمن و وسوریه در کشورش جنگ نیست! بدتر از همه او گفت ایرانیها نباید از اروپا انتظار داشته باشند برای حفظ برجام معجزه کند! این سفر میتواند بر روابط آینده ایران آلمان هم تاثیر منفی بگذارد.
اما فضای سفر شینزو آبه با سفر هایکو ماس متفاوت است. اولا آبه از یک کشور شرقی کهن میآید که حساسیتها و فرهنگ مردم سایر کشورهای شرقی را میشناسد. حتی اگر پیام ژاپن تند و غیر قابل مذاکره باشد، آبه این پیام را با ظرافت و بدون رنجاندن میزبان ایرانی منتقل میکند. برخلاف ماس، آبه برای التیماتوم دادن به ایران از طرف آمریکا نیامده است. همچنین برخلاف آلمان که در قبال برجام مسئول است، ژاپن نقشی در وضعیت نامناسب فعلی ندارد. پس احتمال بیشتری وجود دراد، ایرانیها بر خلاف اروپا به ژاپن امتیاز بیشتری بدهند.
با همه اینها، فضای مساعدتر سفر شینزو آبه به تهران، برای موفقیت این سفر کافی نیست. همه چیز بستگی به این موضوع دارد که آبه چه پیامی از طرف آمریکا با خود آورده است. اگر او هم مانند بقیه فقط از طرف ترامپ یک التیماتوم آورده باشد، شسکت خواهد خورد. اما اگر او پیام صلحی، مثلا در مورد کاهش تحریمها، با خود آورده باشد ممکن است بتواند تنشها را کاهش دهد و حتی به نوعی آغازگر گفتگو بین ایران و آمریکا باشد.
در طول ۴۰ سال تلاشها برای ایجاد یک گفتگوی پایدار بین ایران و آمریکا به دلایل مختلفی شکست خورده است. اول، هر دوطرف نمیخواهند اینطور به نظر برسد که تحت فشار تسلیم شدهاند و از مواضع اصولی خود کوتاه آمدهاند. برخی در آمریکا معتقدند نباید به ایران اجازه داد با یک ابرقدرت وارد چالش شود و جان سالم به در ببرد. برخی گروهها در ایران هم معتقدند امتیاز دادن به آمریکا خیانت به انقلاب است. آنها معتقدند حتی ابر قدرتی مثل آمریکا ناچار است در مقابل مقاومت منسجم، شکست را بپذیرد. تفسیر هردو گروه از روابط بین ایران و آمریکا موجب شده است مصالحه بین دو طرف دشوار باشد. تا زمانی که هر دو طرف بر چنین ذهنیتی پافشاری کنند حتی خود حضرت سلیمان (ع) هم نمیتواند بین آنها مصالحه کند.
دوم، هم ایران و هم آمریکا برای خلاص کردن خود از این موقعیت نیاز به فرمولی دارند که در آن وجهه آنها هم حفظ بشود. هردوی آنها باید بتوانند ادعا کنند در مذاکرات پیروز شدند یا دستکم یک توافق متقابل را پذیرفتهاند. اگر یکی از دو طرف تلاش کند خود را پیروز میدان بنامد، تلاش برای میانجیگری و گفتگو در نطفه خفه خواهد شد. برخی گروهها در ایران میخواهند نشان دهند مقاومتشان، آمریکا را وادار به سازش کرده است.
سوم، در این مرحله، ارتباط توافق ایران و آمریکا با سایر مسائل خاورمیانه، به خصوص درگیری اعراب با اسراییل، شکست هر مذاکرهای را تضمین میکند. مثلا اینکه برداشتن تحریمهای ایران به قطع حمایت این کشور از حزب الله وابسته باشد، نشدنی است. ممکن است ایران در عمل بتواند بعضی از اقدامات حزب الله علیه اسراییل را کنترل کند، اما نمیتواند دوستانش را رها کند. چنین مسالهای در مورد درخواستهای کشورهای عربی منطقه هم وجود دارد. مثلا امارات اصرار دارد قبل از مذاکره ایران و امریکا، ایران از حق مالکیت بر جزایر سه گانه بگذرد! معلوم است چنین شرطی محکوم به شکست است. آمریکا نباید به متحدینش در منطقه اجازه دهد در مورد شرایط گفتگوی ایران با آمریکا حق وتو داشته باشند.
چهارم، با در نظر گرفتن تجربیات قبلیِ ایران در گفتگو با آمریکاییها و اروپاییها، آنها باید به نوعی ضمانت دهند که آمریکا به تعهداتش پایبند خواهد ماند.
اگر آبه با طرحی به ایران آمده باشد که دست کم بخشی از آن منطبق بر ضروریات گفته شده در این یادداشت باشد و ایران حس کند توافق آینده اجرا خواهد شد، شانس موفقیت آبه نسبتا بالاست. اما اگر نخست وزیر ژاپن لیستی از درخواستها آورده باشد که ایران باید بپذیرد، آبه باید شکست ماموریتش را بپذیرد.