مگر آلمانها نبودند که پس از جنگ دوم جهانی، وقتی همه کشورشان با خاک یکسان شده بود، حاضر نشدند از بیگانه گندم بخرند و قوت لایموت شان، با دستان کسی غیر از آلمانی تولید شده باشد؟ آنها عهد بستند تا زمانی که گندمِ آلمانی درو نشده، در حیاط خانه شان سیب زمینی میکارند و میخورند، اما ننگ نان خارجی را به خویش نمیخرند!
مسعود محمدی؛ آیا از نفس افتادن تولید داخل، وقتی به قیمت بیکاری هزاران هزار نیروی کار ایرانی و رونق گرفتن بازار واسطه گری تمام میشود، قادر خواهدبود تا رفاه اجتماعی و استقلال اقتصادی کشور را تضمین نماید؟ وقتی رهبری معظم انقلاب در هر فرصت و تریبون، ملت را به خرید کالای ایرانی و مصرف تولیدات داخلی فرا میخوانند و تنها راه خلاصی از سلطه اقتصادی کشورهای غربی را در تناوری و شکل گیری «اقتصاد مقاومتی» هجی میکنند، آیا واردات اتوبوسهای دست دوم قادر خواهد بود تا خودکفایی ملی و استقلال اقتصادی کشور را ببار آورد؟
آیا کشورهای پیشرفته دنیا نیز در دورهای که مشغول به گذار بوده اند از فرمولِ غاز بودن مرغ همسایه استفاده کرده اند؟ مگر ماهاتما گاندی نبود که وقتی فهمید جنس نخ لباس هندی ها، انگلیسی است، اعلام کرد تا زمانی که کشورش در تولید نخ به خودکفایی نرسد، دیگر لباسِ دوخته شده نمیخرد و نمیپوشد، بلکه ترجیح میدهد از بوریایی نادوزی استفاده کند که مطمئن است توسط هموطنان خودش تولید شده است؟
مگر آلمانها نبودند که پس از جنگ دوم جهانی، وقتی همه کشورشان با خاک یکسان شده بود، حاضر نشدند از بیگانه گندم بخرند و قوت لایموت شان، با دستان کسی غیر از آلمانی تولید شده باشد؟ آنها عهد بستند تا زمانی که گندمِ آلمانی درو نشده، در حیاط خانه شان سیب زمینی میکارند و میخورند، اما ننگ نان خارجی را به خویش نمیخرند!
این چنین الگویی است که هند را هند و آلمان را آلمان کرده است. در هیچ کجای دنیا نمیتوانید سراغ بیاورید که ملتی، با «نه» گفتن به دسترنج فرزندان خویش و آغوش گشودن بر تولید بیگانه توانسته باشد، مرزهای استقلال و استغنای ملی اش را درنوردیده و برای مردم دیگر نقاط دنیا نیز حرفی برای گفتن داشته باشد.
برای واردات چیها مهم نیست چرخ هر اتوبوس خارجی دست دوم که در خیابانهای این شهر میچرخد، چرخ زندگی چند کارگر ایرانی را از حرکت باز میایستاند؟ برای شان اهمیت ندارد هر دلاری که برای واردات یک خودروی خارجی از کشور خارج میشود، چه اندازه چرخه پیشرفت مملکت کُند میکند؟
آنها متوجه نیستند دلارهای بی زبانی که باید صرف توسعه زیرساختهای کشور شود، صرف گسترش رفاه عمومی، آموزش و پرورش، بهداشت، آموزش عالی، راه، مخابرات، فناوی اطلاعات و...، حالا برای واردات اتوبوسهای دست دومی خرج میشود که نه این که هیچ مزیتی نسبت به مشابه داخلی اش ندارد، بلکه در بیشتر موارد، قابل رقابت با خودروی ساخت داخل نیست.
آنها نمیخواهند به این پرسش پاسخ دهند که مگر خودروسازان مطرح دنیا، از همان ابتدا خودروساز به دنیا آمده اند؟ نمیخواهند بگویند چند ده سال وقت و چه مقدار سرمایه صرف شده تا آن خودروساز نامی، جایگاه و برند امروزی اش را به دست آورده است؟ چرا نباید فرصت بالندگی را در سایه حمایت از تولید ملی، برای مهندسان و طراحان داخلی ایجاد کنیم و به آنها اجازه دهیم با خلاقیت و نوآوری، برای سرزمین شان افتخار بیافرینند؟
این درحالی است که ۱۰ شرکت اتوبوس ساز در کشور داریم و باتوجه به ظرفیت تولید سالانه ۱۵ هزار دستگاه اتوبوس، انعقاد هرگونه قرارداد با شرکتهای خارجی برای واردات اتوبوسهای دست دوم خیانت به اقتصد ملی خواهد بود صنعت اتوبوس سازی برخلاف خودروهای سواری، صنعتی کارگربر است. باتوجه به مشکل اشتغال در کشور و وجود ظرفیتهای کامل در این صنعت، حیف است از امکانات داخلی استفاده نشود وبه طور حتم این گونه طرحها و اقدامات کاملا غیرکارشناسی و ناپخته است و اجرای آن مشکلاتی را برای مردم تهران ایجاد میکند.
بهتر است، مسئولان شرکت واحد اتو بو سرانی تهران به جای واردات خودروهای دست دوم خارجی، باید از ظرفیتهای داخلی و استفاده از اتوبوسهای تولید داخل استفاده کنند. واردات اتوبوسهای دست دوم به بهانه این که افزایش شدید قیمتها و امکان خرید اتوبوس نو وجود ندارد، از تولید داخل استفاده نشود و این رویکرد به معنای پاک کردن صورت مسئله است، از این رو به جای طرح این موضوعات، مسئولان باید در جهت تقویت کیفیت و رونق تولید محصولات داخلی گام بردارند.
بسه ديگه. به خاطر يک اقليت که بايد از همين طريق جيبشون پر پول بشه، هم کارگر کارگر می کنيد و خود کارگر را سر کار علافی گذاشتيد و هم خون همه ملت را تو شيشه کرديد. باور کنيد هزينه و امار تصادفات جاده ای ما به دليل خودروی بی کيفيت از کل کارگران اين خودروسازان در سال بيشتر ميشه.