به هر تقدیر، من نیز شاید مجبور شوم بگویم «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من بر حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان...».
سعید حجاریان در یادداشتی که سایت جماران منتشر کرده نوشته است: گفته میشود ایرج میرزا گاهی شبها بهطور ناشناس به انجمنهای ادبی تهران سر میزد. وی در آنجا میشنید بعضی میگویند اخیرا سروده جدیدی از «ایرج» از طریق پیک به دستشان رسیده است و سپس، شروع به خواندن میکردند؛ اشعاری به غایت سست و نازل بهحدی که خبرگان انجمن میگفتند این ایرج که میگویند فخرالشعراست، تا این حد سست نظم و نازل طبع است که این حرفها را میزند؟! ایرج در نقد این رفتارهای نابهنجار گفت:
شعر بد گفتن و نسبت به رفیقان دادن / یادگاری است که از مردم تهران دارم
حالا نقل ماست؛ پرت و پلا گفتن به من در فضای مجازی و شبنامهها و روزنامهها یادگاری است که از بعضی رقبا و حتی دوستان دارم!
گاهی میگویند فلانی ابتدای انقلاب راننده امام بوده و وی را به جمکران برده است. گاهی از قول من به معاون رئیسجمهور نامه نوشته و هر چه دق دلی دارند، سر وی خالی میکنند.
از جناح راست توقعی نیست! آنها اول آدم را واجبالغیبه کرده و بعدا هر چه خواستند به وی نسبت میدهند و در این راه دست به دامن عبارتهایی مثل «شنیده شده...» و «گفته شده...» میشوند و گاه به جلسات خصوصی استناد میکنند. البته ناگفته نماند بعضی روزنامههای اصلاحطلب نیز به علت معاذیر و محاذیر یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای من را به تیغ سانسور میسپارند و بهکلی مقصود را قلب میکنند و ابهام میآفرینند.
اپوزیسیون خارج از کشور هم به جای خود؛ آنها تکلیفشان روشن است. ما را مهدورالعرض و مهدورالدم میدانند و شکنجهگر و جلاد میخوانند...
اکنون، رسانههای رسمی از جمله صدا و سیما دوران ضعف و ناکارآمدی را سپری میکنند. در چنین شرایطی، فضای مجازی و کانالهای تلگرامی و رباتها یکهتاز و قوز بالا قوز شدهاند. بهنحوی که افراد پشت صورتکها پنهان شده و بدون مالیات، هر چه دل تنگشان میخواهد بر زبان جاری میکنند بیآنکه گفتههایشان را مستند به سندی کنند و منشاء خبر را مشخص کنند؛ چنانکه میبینیم یک شبه صاحب مدرسه و شرکت بیمه میشوم! حتی گفته میشود در امریکا روزگار میگذارنم و در سواحل فلوریدا بیچتراپی میکنم. در حالیکه سالهاست ممنوعالخروج از ایران و ممنوع الورود به امریکا هستم.
به هر تقدیر، من نیز شاید مجبور شوم بگویم «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من بر حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان...». فیالحال میگویم هر مطلبی را در کانال تلگرامی «ورای حد تقریر» ندیدید، به سندیتاش شک کنید! تا ببینیم بعدا چه باید کرد؛ چو فردا رسد، فکر فردا کنیم. اما عجالتا راه دور نرویم؛ صحت و سقم هرگونه مطلب منتسب به اینجانب را در صورت نیاز میتوانید از طریق کانال مزبور استعلام کنید.