میگویند فوتبال باشگاهی ما چند سالی است که حرفهای شده است. زمانی علی پروین گفته بود: فرق فوتبال حرفهای با فوتبال زمان قدیم این است که در دوران ما، برای تمرین ساکهای ورزشیمان را در زمین میچیدیم حالا به جای آن، قیفهای رنگی پلاستیکی میگذارند و اسمش را گذاشتهاند فوتبال حرفهای.
به گزارش فرهنگستان فوتبال، در این نوشته میخواهم ویژگیهای فوتبال حرفهای برساختۀ خودمان را بیان کنم تا بگویم این فوتبال حرفهای، علاوه بر آن قیفهای رنگی، مشخصات جالب دیگری هم دارد.
۱) فوتبال حرفهای ایرانی، به جای آن که منبع تولید ثروت و درآمد باشد، هیولای سیری ناپذیر بلعندۀ بودجههای دولتی و شبه دولتی است.
۲) مدیرانِ فوتبالِ حرفهای ما، به جای آن که دنبال منافع باشگاه باشند، مجدانه میکوشند که خرج تراشی کنند و با ترفندهای مختلف، بودجه بگیرند و هزینه کنند.
۳) بازیکن فوتبال حرفهای ما به جای آن که در میدان مسابقه، فوتبال بازی کند، داوری میکند و هر بار که داور سوت میزند به داور حمله میکند و هر بار کمک داور پرچمش را بلند میکند، بازیکن هم صدایش را بلند میکند و بر سر کمک داور فریاد میکشد.
۴) بازیکن حرفهای ما وقتی تعویض میشود، به جای آن که برود کنار مربی و نیمکت نشینان، حوله و گرمکن ورزشی را پرتاب میکند و به بطریها آب لگد میزند.
۵) ستارههای حرفهای و گران قیمت فوتبال ما، وقتی ضربۀ آزاد یا پنالتی، به دست میآورند اول دست به یقه میشوند برای آن که هر کدامشان خیال میکنند حق آنهاست که ضربه را بزنند. بعد پچ پچ میکنند؛ یعنی طرح خاصی برای زدن ضربه دارند. بعد ضربه را به سه چهار متری بالای دروازه میزنند و خیالشان راحت میشود.
۶) بازیکن حرفهای ما، در واقع بازیگر حرفهای است. به جای آن که در جریان بازی باشد و برای موفقیت تیم تلاش کند، با کوچکترین ضربه، خود را به زمین میزند و به خود میپیچد و بال بال میزند. بعد که سوار برانکارد شد و رفت بیرون زمین، چشمکی میزند و لبخند بر لب به زمین برمیگردد.
۷) اگر دروازهبان باشد که علاوه بر نمایش مصدومیت، شگردهای حرفهای دیگری هم دارد که مهمترینش ادا و اطوارهایی برای اتلاف وقت و تاخیر درشروع مجدد بازی است.
۸) بازیکن حرفهای ما اگر با تصمیم داور موافق نباشد، توپ را برمیدارد و به یار حریف نمیدهد.
۹) مربی حرفهای ما وقتی که تیمش نتیجۀ مطلوب نمیگیرد، به جای تحلیل کارشناسی، عزا میگیرد و به زمین و زمان میتازد و البته بیش از همه به داوری اعتراض میکند.
۱۰) تیم فوتبال حرفهای ما، وقتی گل میخورد، به جای آن که دنبالِ جبران گل خورده باشد، ماتم میگیرد و خشمگین میشود و افسرده میشود و شیرازهاش به هم میریزد. حتی از دادن چند پاس ساده و کنترل معمولی توپ هم عاجز میشود چه رسد به کنترل اعصاب و عواطف تیم.
۱۱) بازیکن حرفهای ما به جای آن که هوش و حواسش به زمین تمرین باشد، تمام وقت در فضای مجازی است و یک پای معرکهها و جنجالها و فحاشیها هواداران عصبی.
۱۲) هنگام مسابقه هم بازیکن حرفهای ما، بیش از آن که متوجه مستطیل سبز و تاکتیک بازی باشد، چشم و گوش و عقل و هوش خود را سپرده است به غوغای سکوها. جسمش در زمین چمن است و روحش در میان تماشاگران نعره میزند و سنگ و بطری پرت میکند و ترقه میترکاند.