فرارو- «عمدهترین رقیب ایران و حتی اوپک و روسیه در شرایط بعد از خروج ایالاتمتحده از برجام، خود ایالاتمتحده بوده است و حتی بعضی معتقدند که یکی از دلایل فشار غیرمتعارف ایالاتمتحده بر صفر کردن صادرات نفت ایران، جا باز کردن برای صادرات نفت خود است.» این را غلامحسین حسنتاش عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران میگوید. وی طی گفتگو با فرارو به بررسی شرایط ایران در اوپک و همچنین تاثیرات کاهش صادرات ایران در بازار نفت جهانی پرداخته است که در ادامه میخوانید:
با توجه به کاهش صادرات نفت ایران دقیقا چه اتفاقی در اوپک رخ میدهد؟ آیا جایگاه ایران تنزل پیدا میکند؟
براساس آخرین گزارش دبیرخانه سازمان اوپک که چند روز پیش منتشر شده است و اطلاعات تا پایان ماه مارس ۲۰۱۹ را در بر دارد تولید نفت ایران در ماه مارس به حدود ۲.۷ میلیون بشکه رسیده است و این در حالی است که تولید نفتخام ایران بعد از برجام و قبل از خروج امریکا از برجام به حدود ۳.۸ میلیون بشکه در روز رسیده بود. ضمنا لازم به توضیح است که در شش ماه اخیر تولید نفت ایران علیرغم فشار امریکاییها کاهش بیشتری نیافته و در حدود همین ۲.۷ میلیون بشکه در روز ادامه یافته است. ایران با توجه به شرایط تحریم عملا در حال حاضر از نظام سهمیهبندی اوپک خارج است و رکوردهای تولید فعلی ایران ملاکی برای سهمیه ایران در آینده و درصورت رفع تحریمها نخواهد بود و اگر به هر دلیل و به هر صورتی تحریمها متوقف گردد ایران حق خواهد داشت مجددا تولید خود را به حداکثر ممکن برساند.
اصلا عملا سقوط جایگاه در اوپک به چه شکل اتفاق می افتد آیا اصلا میتوانیم بگوییم که ایران جایگاهش تنزل پیدا کرده؟
نظام سهمیهبندی اوپک براساس تولید نفت کشورها است (و نه صادرات) بنابراین شاید بتوان جایگاه اعضاء را از این نظر تعیین کرد ایران در حال حاضر بعد از عربستان، عراق و امارات متحده عربی، همراه با کویت در رده چهارم یا پنجم در بین پانزده عضو فعلی اوپک قرار دارد. این که میگویم چهارم یا پنجم برای این که تولید کویت نیز تقریبا در حدود ایران است و در ماه مارس اندکی بیشتر از ایران بوده است. اما جایگاه ایران در میزان تولید نفت قبل از خروج امریکا از برجام بعد از عربستان و عراق در رده سوم و بالاتر از امارات و کویت بوده است.
ایران برای حفظ تاثیر گذاری در اوپک طی مدتی که کاهش صادرات و به تبع آن کاهش تولید دارد، چه اقداماتی باید انجام دهد؟
به نظر میرسد یک فرض ضمنی در سوال شما نهفته است و آن این است که سازمان اوپک را سازمان مهم و تاثیرگذار و تعیینکنندهای در بازار نفت میدانید. واقعیت این است که چنین فرضی درست نیست. اوپک اینک سازمان چندان مهم و تاثیرگذاری نیست. این داستان مفصلی دارد که من در نوشتههایم آن را باز کردهام، ولی به طور اجمال باید گفت: اوپک در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی گیر کرده است و در حالی که از آن زمان تحولات عظیمی در بخش انرژی جهان و در ساختار تولید و بازار نفت جهان رخ داده است هیچ اصلاح ساختار و تحولی در اوپک رخ نداده است. امروز در دنیا بازار و سیاستگذاری انرژی یکپارچه شده است، ولی اوپک در محدوده نفت گیر کرده است ولذا دچار انفعال است و خصوصا با توسعه نفتخامهای غیرمتعارف در جهان و خصوصا ایالاتمتحده امریکا در دو دهه اخیر، توان تاثیرگذاری محدود اوپک در بازار جهانی نفت نیز بیشتر نزول کرده است. تاثیرگذاری اوپک بسیار محدود شده است و به همین دلیل است که بعضی از تولیدکنندگان عمده غیراوپک مانند روسیه نیز در یکی دوسال اخیر به کمک اوپک آمدهاند. واقعیت این است که اینک حضور بسیاری از کشورها در اوپک از نظر تاثیرگذاری بر بازار جهانی نفت اهمیت زیادی ندارد، ولی این حضور یک مزایای جانبی دارد. امروز به اوپک بیشتر میتوان به عنوان یک کلوپ نگاه کرد که حضور در آن حضور در بازی و کسب اطلاع و عقب نیفتادن از قافله نفت و انرژی است تا تاثیرگذاری اساسی در تحولات نفت و انرژی. اما در پاسخ به سوال شما به نظر من برای تاثیرگذاری هر چند محدود چه در شرایط افزایش و چه در شرایط کاهش تولید کشور، باید دیپلماسی فعال نفتی داشت و باید هماهنگی قوی و منسجمی در این جهت میان وزارتین نفت و خارجه وجود داشته باشد.
تاثیر این اتفاقات در بازار نفت را چگونه ارزیابی میکنید؟
بازار جهانی نفت در یکی دو سال اخیر بیش از هر چیز تحت تاثیر تحولات نفت تولید غیرمتعارف یا نفت شیل در ایالاتمتحده بوده است چرا که تولیدکنندگان اوپک جمع میزان تولیدشان نوسانات عمده و تاثیرگذاری نداشته است و حتی غیراوپکیهای عمده مانند روسیه نیز چنین بودهاند، ولی میزان تولید نفت شیل دائما در حال افزایش بوده است و سهم بازار دیگران را گرفته است.
کشورهای رقیب ایران در چنین موقعیتی چه اقداماتی را در دستور کار قرار میدهند؟
همانطور که عرض کردم عمدهترین رقیب ایران و حتی اوپک و روسیه در شرایط بعد از خروج ایالاتمتحده از برجام، خود ایالاتمتحده بوده است و حتی بعضی معتقدند که یکی از دلایل فشار غیرمتعارف ایالاتمتحده بر صفر کردن صادرات نفت ایران، جا باز کردن برای صادرات نفت خود است، چراکه با افزایش تولید نفت و گاز شیلی، ایالات متحده در سالهای اخیر تبدیل به یک صادرکننده نفت و گاز و میعانات گازی و بعضی فراوردههای نفتی شده است.
بنا بر گزارش دبیرخانه اوپک که اشاره کردم، در ماه مارس ۲۰۱۹ کل تولید نفت اوپک ۵۳۴ هزار بشکه نسبت به ماه قبل از آن کاهش داشته و از حدود ۳۰.۵۵۷ میلیون بشکه در ماه فوریه به کمی بیش از ۳۰ میلیون بشکه در روز در ماه مارس رسیده است که بیشترین کاهش نیز به ترتیب مربوط به عربستان سعودی، ونزوئلا و عراق بوده است. دلایل کاهش تولید ونزوئلا که مشخص است و به تحولات سیاسی این کشور مربوط میشود، ولی در مورد عربستان به نظر میرسد که به سقف توان تولید خود رسیده است. البته عربستان همواره سعی کرد است ضعفهای تولید خود را در لابلای تصمیماتی که در اوپک گرفته میشود بپوشاند یعنی مثلا اگر توان تولید ندارد در اجلاس اوپک خط کاهش سقف تولید را دنبال میکند که افت تولید بعدی خود را به حساب تصمیم و مصوبه اوپک بگذارد، اما واقعیتها در مورد عربستان به تدریج در حال آشکار شدن است خصوصا این که دولت عربستان برای تمهید مقدمات عرضه بخشی از سهام شرکت آرامکو در بورسهای بینالمللی، اخیرا مجبور شده است که بعضی اطلاعات را منتشر نماید. تولید نفت عراق هم در سه ماه اخیر مرتبا با کاهش هرچند جزئی همراه بوده است که جمع آن از ابتدای سال میلادی جاری به حدود ۲۰۰ هزار بشکه در روز میرسد و میزان تولید فعلی عراق حدود ۴.۵ میلیون بشکه در روز است. البته نا گفته نماند که شرکتهای بینالمللی نفتی فعال در عراق سالها پیش و در هنگام عقد قراردادهای توسعهای این کشور، وعده داده بودند که تولید نفت این کشور را در این سالی که در آن هستیم به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز برسانند که اینک معلوم میشود توهمی بیش نبوده است و ماجرای قراردادهای عراق ماجرای درسآموزی است که خارج از موضوع سوال جنابعالی است.