فرارو- افزایش تنشها بین ایران و آمریکا، آینده سیاسی ترامپ، جنگ تجاری چین با آمریکا، بحران ونزوئلا، جنگ داخلی در لیبی، شرایط پرتنش خاورمیانه و... مسائلی هستند که هر کدام به نوعی میتوانند بر سرنوشت تک تک شهروندان جهان اثر بگذارند. اما در این بین کدام مسائل مهمترین اتفاقات آینده سیاسی جهان را رقم میزند؟
به گزارش فرارو؛ استفان والت، نظریهپرداز سرشناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در فارین پالیسی به بررسی ۵ مساله بسیار مهم درباره جهان میپردازد. به اعتقاد او آینده، با تعداد انگشتشماری از سوالات بزرگ تعیین میشود که هنوز پاسخی ندارند.
۱. مسیر آینده چین:
امروزه کمتر موضوعی را میتوان پیدا کرد که از آینده چین مهمتر باشد. اینکه چین سریع رشد کند یا کند، درجا بزند و یا عقبنشینی کند، تاثیر زیادی بر توازن قوا در جهان، روابط کشورها در اورآسیا، تغییرات آب و هوایی و ... دارد. اما در اینجا پرسشهایی مطرح میشود که کارشناسان هنوز درباره آنها به نتیجه نرسیده اند:
آیا چین هنوز بسیار ضعیفتر از آمریکاست و ممکن نیست با این کشور هم سطح شود؟ یا اینکه آنطور که رییس جمهورشان امیدوار است، چین یک نیروی توقف ناپذیر است که سرنوشت مقدر کرده آمریکا را پشت سر بگذارد و خودش را به عنوان رهبر جهان مطرح کند؟
آیا ایده "راه ابریشم جدید" یک حرکت جسورانه است که نفوذ چین را در جهان تثبیت میکند یا یک اقدام بی فایده و هزینهبر، که بیشتر برای مسائل داخلی چین مفید است تا چشم انداز بین المللی؟ آیا چین در دام یک اقتصاد متوسط گیر میافتد یا معیارهای تولید را افزایش میدهد و رشد میکند؟
اینکه پیش بینیهای بسیار متفاوتی صورت میگیرد اصلا بی اهمیت نیست. اگر حق با آنهایی باشد که میگویند امکان ندارد چین به آمریکا برسد، آمریکا میتواند در رقابت با چین رفتاری مسالمت آمیز داشته باشد و در اجرای رفتارهایی که ممکن است به هر دو کشور لطمه بزند محتاطانه عمل کند.
دیدار شی جین پینگ، رییس جمهور چین با هنری کسینجر، وزیر خارجه اسبق و دیپلمات سرشناس آمریکایی در سال 2015
اما اگر چین حتی با سرعت کمتر از رشد فعلی هم به روند روبهرشد خود ادامه دهد، مساله چین ناچارا مهمترین مساله کل سیاست خارجی آمریکا میشود. این اتفاق در بسیاری از مسائل مهم جهان موثر خواهد بود.
۲. آمریکا در حوزه سایبری چقدر قدرت دارد؟
این روزها هشدارهای زیادی در مورد تهدیداتی که در حوزه سایبری وجود دارد، میشنویم و با ویروسها، جرایم سایبری، بدافزارها، خطرات حملههای سایبری، جاسوسی اینترنتی و ... مواجه ایم.
سال ۲۰۱۶ خبر هک کردن ایمیلهای کمیته ملی حزب دمکرات توسط روسیه، منتشر شد و آنطور که آمریکاییها میگویند تجهیزات هوآووی مانند اسب تروایی است که به دولت چین اجازه میدهد به اطلاعات کاربران دسترسی داشته باشد.
اما باید از جهت دیگری هم به این موضوع نگاه کرد. خود آمریکا چه اقداماتی انجام میدهد؟ اطلاعات زیادی در مورد اقدامات سایبری آژانس امنیت ملی آمریکا و سایر سازمانهای مشابه در دسترس نیست.
خود آمریکا سال هاست در "جاسوسی سیگنالها" در جهان برتر است. همه ماجرای استاکس نت، هک شدن موبایل آنگلا مرکل و فرمان ترامپ برای مقابله سایبری با رقبای آمریکا را میدانند، اما دسترسی به اطلاعات در مورد میزان توانایی و فعالیتهای سایبری امریکا به دلایل امنیتی به شدت محدود است.
اما این پنهان کاری پیامدهایی هم دارد. اگر در مورد کارهایی که آمریکا با بقیه میکند چیزی ندانیم، نمیتوانیم ادعای آژانسهای اطلاعاتی آمریکا در مورد وجود حملههای خارجی سایبری را تایید کنیم. مانند ادعای هک شدن کامپیوترهای کمیته ملی حزب دمکرات که هیچ سندی در مورد آن منتشر نشده است.
۳. برای اتحادیه اروپا چه اتفاقی میافتد؟
آتحادیه اروپا با ۲۸ عضو بخش کلیدی اروپا در دوره بعد از جنگ جهانی دوم بود و چارچوب اقتصادی و حقوقی اعضایش را تعیین میکرد. حالا آینده این اتحادیه در هالهای از ابهام قرار دارد.
به هیچ وجه نمیتوان در مورد آینده اتحادیه اروپا خوش بین بود. انگلیس در دو راهی خروج و ماندن است. این مساله میتواند بقیه اعضا را هم تحت تاثیر قرار دهد. رژیمهای غیر لیبرال مجارستان و لهستان اصول اساسی اتحادیه اروپا را به چالش کشیده اند و "ملی گرایی" که اتحادیه اروپا خود را فراتر از آن میدانست حالا برای خونخواهی بازگشته است.
اگر به اینها خصومتهای کوتاه نظرانه ترامپ را هم اضافه کنیم اروپا با مشکلات دنبالهداری رو به رو خواهد بود. اما پیش بینی الان تا ۲۰ سال آینده اروپا بسیار دشوار است. همانطور که ۲۰ سال پیش کسی پیش بینی نمیکرد اتحادیه به این روز بیافتد.
۴. در ۲۰ سال آینده چند کشور اتمی میشوند؟
آمریکاییها برای ادامه اقدامات نظامی در جهان یک توجیه معروف دارند: اگر آمریکا به عنوان حامی نظامی متحدینش ظاهر نشود ممکن است کشورهایی مثل ژاپن، کره چنوبی، آلمان، عربستان و... پا در مسیر هستهای شدن بگذارند.
البته چنین استدلالی را نمیتوان دست کم گرفت. کشورها وقتی نگران امنیتشان باشند ممکن است به دنبال "بازدارندگی" هستهای بروند و اگر آمریکا از آنها حفاظت نکند خودشان دست به اقدام بزنند. البته برخی کشورها چنین استدلالی را بهانه میکنند تا آمریکا را برای ادامه حمایت نظامی از خودشان، تحریک کنند.
اما اگر واقعا این کشورها به سمت ساخت بمب اتم بروند چه؟ دستیابی به سلاح اتمی در کنار ویژگی بازدارندگی، خطرات زیادی هم دارد. داشتن زراد خانه اتمی به همسایگان هشدار میدهد و این احتمال را تقویت میکند که آنها هم مقابله به مثل کنند و یا کشوری که در حال هستهای شدن است را وادار کنند فعالیت هایش را متوقف کند. از این روست که همیشه پیش بینی در مورد تعداد کشورهایی که اتمی میشوند اغراق آمیز بوده است. بسیاری از کشورها میخواستند اتمی شوند، اما الان تعداد کشورهایی که بمب اتم دارند انگشت شمار است.
به این دلیل میتوان استدلال کرد که حتی اگر حمایت نظامی آمریکا از متحدانش کم یا قطع شود بازهم ممکن است آنها از دستیابی به بمب اتم چشمپوشی کنند. همچینین باید گفت حضور نظامی گسترده آمریکا در مناطق مختلف جهان باعث شده کشورهایی مثل کره شمالی بمب اتم بسازند.
به هر حال ما نمیدانیم در دهههای آینده چند کشور دیگر به سمت اتمی شدن خواهند رفت و سیاستهای آمریکا به سمت گسترش این سلاحها است یا کاهش آن.
۵. برنده مناظره استراتژی اصلی آمریکا کیست؟
بالاخره آمریکا میخواهد چه نقشی در جهان ایفا کند؟ جهان را رهبری کند یا در لاک خودش فرو رود و فقط به فکر مردم خودش باشد؟ بحثی که پس از پایان جنگ سرد بین سیاستمداران آمریکا شدت گرفت و هنوز هم ادامه دارد.
اختلافها در ۲۵ سال گذشته بیشتر شده است. به تازگی نامزدهای دمکرات انتخابات ۲۰۲۰ مراسم گروه لابیگر طرفدار اسراییل "آیپک" را تحریم کردند. چنین اقدامی میتواند نشان از تغییراتی عمده در اختلافات سیساتمداران آمریکا باشد.
همچنین ناگهان برخی مردم آمریکا را میبینیم که شدیدا خواستار کاهش تعهدات نظامی آمریکا هستند. اندیشمندانی مثل مرشایمر توصیه میکنند آمریکا برخی از اقدامات نظامی در خارج را متوقف کند. برخی هم به دنبال این هستند که وضعیت موجود را حفظ کنند، ولی مردم آمریکا را قانع کنند که این مسیر باید ادامه پیدا کند.
از طرف دیگر طرفدارن ترامپ را داریم؛ کسی که شعار "اول آمریکا" میدهد و میگوید به منافع ملی اولویت میدهد، اما در عمل با دولتهای غیر لیبرال، نشست و برخاست میکند و با بی کفایتی بسیاری از فرصتها را از دست میدهد.
معلوم نیست کدام دیدگاه، برنده مناظره میشود. نیروهای ساختاری قدرتمندی وجود دارد که سیاست خارجی محدودتری با تمرکز بر مساله چین، خروج از باتلاق خاورمیانه و فاصله گرفتن از اروپا را پیشنهاد میکنند. اما در این راه موانعی هم وجود دارد.
هنوز طرفداران "هژمونی لیبرال" با سیاستمداران و اندیشمندان خود حضور قدرتمندی در واشنگتن دارند. به اعتقاد آنها آمریکا هنوز انقدر قدرتمند و ثروتمند هست که اهداف جاه طلبانه داشته باشد و جهان را رهبری کند.
با توجه به این دیدگاهها به نظر نمیرسد به زودی خروجی مشخصی از مناظره دیدگاههای مخالف در آمریکا به دست آید.