امیر قلعهنویی در کنار همه حواشی فوتبالیاش، نشان داده است که در مورد اتفاقات رخ داده در کشور نیز حساس است. قلعهنویی در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد چندین بار علنا به سیاستهای او مخصوصا در حوزه ورزش انتقاد کرد. وی همچنین در زمان انتخابات با پستهای حمایتی از خاتمی و روحانی وجهه سیاسی خودش را نشان داد و از مردم خواست در انتخابات شرکت کنند.
ورزشگاه وطنی قائمشهر یکی از سختترین دژهایی است که در فصل اخیر لیگ برتر فوتبال ساخته شده است و هیچ یک از تیمهای بزرگ نتوانستهاند از آن جان سالم به در ببرند. هر تیمی که به وطنی آمده امتیاز از دست داده و برگشته. با این حال هر قدر زمین چمن مصنوعی ورزشگاه وطنی زبر است و قرمزپوشان این تیم مستحکم، روی سکوها وضعیت به شکل دیگری است.
آنجا فقط شور است و هیجان و عشق به تیم خودی و فوتبال. عشق به تیم شهر خسته که امسال توانسته است آرزوی دیرین قائمشهری را برآورده کند و در لیگ برتر توپ بزند. همه تیمهایی هم که راهی این ورزشگاه میشوند از جو عالی روی سکوها گفتهاند. با این حال عصر روز جمعه، در بازی تیمهای نساجی و سپاهان، سکوهای قرمزپوش روی دیگری از خودشان نشان دادند و همگان را شگفتزده کردند.
وقتی یک سمت ورزشگاه فریاد میزد: رییس مافیا کیه؟ و سمت دیگر پاسخ میداد: امیر قلعهنوییه! این شعار که به نظر میرسید از قبل هماهنگ شده است، حسابی سرمربی سپاهان را عصبانی کرد و او مراتب اعتراضش را به کادر فنی نساجی و مدیران این باشگاه اعلام کرد و در آخر بازی نیز از حضور در کنفرانس خبری سر باز زد.
هرچند همه اعضای کادر فنی نساجی و مدیران این تیم حرکت تماشاچیان را محکوم و آن را جهتدهی شده دانستند، اما بازخورد این شعارها در فضای مجازی آنچنان مورد مذمت قرار نگرفت و عده زیادی از هواداران تیمهای مختلف، مخصوصا رقبای سپاهان به حرکت نساجیچیها واکنش مثبت نشان دادند.
اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به روند امیر قلعهنویی داشته باشیم باید برگردیم به سالهای خیلی دور. آن قدر دور که شاید حتی فیلم و عکسی هم از آن روزها یافت نشود. اما در خاطرات افراد زیادی نقشهایی برجسته ترسیم شده است که هنگام بازگو کردنشان آدم را به فکر فرو میبرد. قلعهنویی زمانی که راهی استقلال شد خیلی زود پلههای ترقی را طی کرد و همان زمان معمول بود که میگفتند امیر راه و روش صعود از نردبان موفقیت را خوب بلد است.
این البته فینفسه چیز بدی نیست. خیلیهای دیگر هم بودهاند که خیلی زود متوجه این نکته شدند که تنها مسیر موفقیت در فوتبال ایران حضور در مستطیل سبز نیست و بازیکنان حرفهای باید حواسشان به خارج زمین و روی سکوها و رسانهها هم باشد. اما شاید امیر قلعهنویی آنجایی با بازخورد منفی مواجه شد که این شایعه به وجود آمد که او زیرآب مرحوم ناصرخان حجازی را در استقلال زده و سکوها را علیه او بسیج کرده است.
این ذهنیت که به نوعی در ناخودآگاه برخی هواداران رخنه کرده است، آن قدر عمیق شد که برخی هواداران استقلال هنگامی که ناصرخان در بیمارستان به شدت بستری بود و قلعهنویی برای عیادت به آنجا رفته بود، مانع از حضور او بر سر بالین حجازی شدند.
دسیسههای احتمالی قلعهنویی علیه حجازی حتی در مستند «من ناصر حجازی هستم» به کارگردانی نیما طباطبایی و تهیهکنندگی امیر رفیعی نیز منعکس و باعث شد ژنرال استقلالیها از تهیهکننده اثر شکایت کند و حتی چند روز نیز فیلم را به توقیف ببرد.
قلعهنویی هنگامی که توانست نیمکت آبیپوشان پایتخت را از آن خود کند، داستانهای زیادی را نیز به همراه خود وارد فوتبال کرد. قلعهنویی با استقلال به افتخارات زیادی دست پیدا کرد، اما همیشه حرف و حدیثها پشت او و تیمش زیاد شنیده میشد. شایعاتی نظیر اینکه سرمربی استقلال با بازیکنان حریف رابطه برقرار میکند و از آنها میخواهد که رفتاری مطابق میل او داشته باشند به گوش میرسید. حرف و حدیثهایی که هیچگاه هم ثابت نشد.
ماجرای سوتی محرمنژاد، بازیکن شموشک مقابل استقلال که به گل عنایتی منجر شد، محرومیت عجیب ابراهیم توره در فصل ۸۸-۸۷ که به عدم بازی این بازیکن مقابل استقلال منجر شد، انتقال میثم بائو از شهرداری تبریز به استقلال که برخیها ربطش میدهند به محرومیت خودخواسته این بازیکن مقابل استقلال در فصل قبلش یا مصاحبه جنجالی گوران لاوره، بازیکنی که چند هفته در استقلال بود و بعد از تیم خارج شد.
لاوره گفته بود: «امیر قلعهنویی که در ایران ۵ جام به دست آورده درست همانند «دون کورلئونه» در فیلم پدرخوانده عمل میکند. او در اوکراین به من گفت که چه انتظارهایی دارد و وقتی به ایران بازگشتیم او با من صحبت کرد. در آن زمان شاید فکر میکرد برای اینکه من را در ترکیب قرار داده باید پولی به او بپردازم.»
اینها نمونههای انگشتشماری از این شایعات است که دهان به دهان میچرخد. حتی خیلیها نوشتند و گفتند که وقتی قلعهنویی از استقلال جدا شد و صمد مرفاوی، دستیار فصل قبل او جایگزینش شد، این مربی سابق استقلال بود که اجازه نداد تیم مرفاوی نتیجه بگیرد. شایعهای که آن قدر برای لااقل خود مرفاوی رنگ و بوی حقیقت گرفت که باعث کدورت بین او و قلعهنویی شد.
همچنین در فوتبال ایران افرادی هستند که شمشیر را برای قلعهنویی از رو بستهاند. نمونهاش محمد مایلیکهن که از هر فرصتی برای تخریب قلعهنویی استفاده میکند. مایلیکهن همیشه به سطح سواد قلعهنویی و عدم موفقیت این مربی در آسیا، به زعم مایلیکهن جایی که دیگر نمیشود با باندبازی نتیجه گرفت، اشاره میکند و او را گروهبان قلندری خطاب میکند. البته از آن طرف نیز قلعهنویی، مایلیکهن را فردی که دارای سلامت روان نیست، معرفی میکند! یا مثلا محمد تقوی، پیشکسوت استقلال و مربی سابق تراکتور که وقتی اسم قلعهنویی میآید، میگوید: من درباره این آدم هیچ حرفی ندارم که بزنم! آخرین درگیری قلعهنویی با سایر افراد فوتبالی نیز برمیگردد به اواخر سال قبل که داوران علیه او موضع گرفتند و فغانی در واکنش به اینکه قلعهنویی گفته بود من از چهار داور نمیگذرم، چرا که آنها دو یا سه قهرمانی را از من گرفتند، پاسخ داد: کسی که از پشت پرده حرف میزند، خودش اینکاره است! اظهارنظر فغانی با حمایت جامعه داوری همراه شد.
با این حال فغانی بعدا اعلام کرد که منظورش قلعهنویی نبوده و او حرفش را کلی زده است. البته خود قلعهنویی نیز در به وجود آمدن جو منفی علیه خودش بیتقصیر نبوده است.
چه آن بار که وقتی با سوالات خبرنگاران مواجه شد با چشم به شیوه پدرخوانده به یکی از محافظانش که نامش علی بود، اشاره معنادار در مورد آن خبرنگار کرد و چه وقتی که در کنفرانس خبری بازی استقلال و داماش در فصل ۹۲ به شوخی یا شاید هم جدی در پاسخ خبرنگاری که او را مربی بزرگی دانست، گفت: «من مافیا هستم!»
امیر قلعهنویی در کنار همه حواشی فوتبالیاش، نشان داده است که در مورد اتفاقات رخ داده در کشور نیز حساس است. قلعهنویی در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد چندین بار علنا به سیاستهای او مخصوصا در حوزه ورزش انتقاد کرد. وی همچنین در زمان انتخابات با پستهای حمایتی از خاتمی و روحانی وجهه سیاسی خودش را نشان داد و از مردم خواست در انتخابات شرکت کنند.
قلعهنویی همچنین بارها و بارها از مطالبه حضور زنان در استادیوم حمایت و از عدم اجازه حضور بانوان در ورزشگاه انتقاد کرده است. او همچنین واکنشهایی به مسائل اجتماعی نظیر گرانی و حتی کثیف شدن رود کارون توسط مردم داشته که همه اینها باعث شده است قلعهنویی در دید هواداران فوتبال جایگاهی متفاوت نیز داشته باشد.
امیر قلعهنویی با پنج قهرمانی در لیگ برتر با استقلال و سپاهان و ۳ نایب قهرمانی، پرافتخارترین مربی لیگ برتر است. او با استقلال به جمع چهار تیم پایانی جام باشگاههای آسیا نیز راه یافته و در تنها تجربهاش روی نیمکت تیم ملی تا مرحله یکچهارم نهایی جام ملتها بالا رفته است.
قلعهنویی به زعم بسیاری از کارشناسان راه نتیجه گرفتن در فوتبال ایران را به خوبی بلد است و گرچه شاید این روشها، پیشرفته و نزدیک به فوتبال روز دنیا نباشد، اما به شکلی موثر در لیگ ایران جواب میدهند. قلعهنویی امسال نیز با سپاهان به شدت در کورس قهرمانی قرار دارد و فعلا با چهار امتیاز کمتر نسبت به پرسپولیس صدرنشین، در جایگاه سوم قرار دارد. با تمام این افتخارات شاید خیلی سخت باشد که بتوان موفقیتهای این مربی را صرفا به پای زد و بندهای خارج از فوتبال نوشت. به عنوان مثال قلعهنویی حتی فصل قبل با تیم ذوبآهن اصفهان که چندان هم متمولانه ساخته نشده بود، توانست نایب قهرمان لیگ بشود و تیمش را از مرحله گروهی لیگ قهرمانان بالا بکشد.
اما اینکه چرا در ذهن برخی هواداران فوتبال چنین جا افتاده است که قلعهنویی با باندبازی و ارتباطات پشت پرده توانسته است به موفقیت برسد، جای سوال دارد. اینکه چرا هواداران نساجی که به مهماننوازی مشهورند، اینچنین صراحتا و بیپرده علیه سرمربی سپاهان شعار میدهند، عجیب است.
با ذکر این نکته که نمیتوان تماما شعارهای هواداران نساجی را خط داده شده قلمداد کرد. با تمام این تفاسیر، بدون شک تنها مرجعی که میتواند در این خصوص ورود یا اظهارنظر کند، کمیته اخلاق و کمیته انضباطی و دستگاههای قضایی و امنیتی هستند و تا زمانی که چیزی ثابت نشده باشد، تمام حدس و گمانها در حد یک نظریه باقی خواهد ماند. حتی همین شعار هواداران شهر خسته.
منبع: روزنامه اعتماد