فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ امروز انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار میشود که شاید به اندازه انتخابات مجلس برای ترکیه اهمیت داشته باشد. شهرداران بهویژه در شهرهای بزرگ، قدرت زیادی دارند. سه روز پیش آقای اردوغان در همایش انتخاباتی شهرداریها در استانبول، در میان سخنانی که گفت، به ایاصوفیه هم اشاره داشت و اینکه بلافاصله پس از انتخابات شهرداریها (و البته با این پیشفرض که برنده انتخابات شهرداری استانبول، کاندیدای حزب آک پارتی، یعنی بینالی ییلدیریم شود)، ایاصوفیه دوباره از موزه به مسجد تغییر نام خواهد داد.
ایاصوفیه که در سده چهارم میلادی و به دستور کنستانتین دوم بهعنوان کلیسا ساخته شد، پس از فتح استانبول به دست سلطان محمد در سال ۱۴۵۳، به مسجد تغییر کاربری داد. اما با تشکیل جمهوری ترکیه و روی کار آمدن آتاترک، کاربریاش به موزه تغییر یافت. حالا آقای اردوغان قول داده که دوباره مسجد بشود. این جمله وی سر تیتر اخبار رسانههای ترکیه درباره سخنرانی او در همایش انتخاباتی شد؛ چرا که ایاصوفیه اهمیتی هم نمادین و هم اقتصادی برای ترکیه دارد.
۱- بر پایه آمار وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه، در سال ۲۰۱۸ موزه ایاصوفیه پس از کاخ توپکاپی، با ۲.۸۹۰.۸۷۳ (دو میلیون و هشتصد و نود هزار و هشتصد و هفتاد و سه) بازدیدکننده، جایگاه دوم را در میان موزههای ترکیه داشت. بهای ورودی این موزه ۶۰ لیره (تقریبا ۱۵۰ هزار تومان) است که اگر در شمار بازدیدکنندگان ضرب کنیم، رقم ۱۷۳.۴۵۲.۳۸۰ لیره (تقریبا برابر با ۴۳۴ میلیارد تومان یا ۳۱ میلیون دلار) درآمد سالانه برای استانبول دارد (کافی است در نظر بگیریم که درآمد موزه ایاصوفیه از درآمد همه ۶۰۰ موزه فعال در ایران، بیشتر است)؛ بنابراین هر تصمیمی که بر سرنوشت این موزه اثر بگذارد، بیگمان بر اقتصاد گردشگری ترکیه هم اثرگذار خواهد بود. بهویژه اگر در این زمینه در نظر بگیریم که ترکیه و استانبول یک مقصد با جاذبههای گوناگون است و همین یکی از دلایل جذب گردشگران بسیار؛ بنابراین تغییر وضعیت یک جاذبه همچون ایاصوفیه میتواند در تصمیمگیری درباره سفر به این شهر اثرگذار باشد.
با این همه، با توجه به اهمیت اقتصاد گردشگری برای ترکیه، بعید است حتی در صورت پیروزی کاندیدای مورد نظر آقای اردوغان، چیزی فراتر از یک تغییر نام در پیش باشد. چرا که ایاصوفیه بهطور تاریخی تغییرات جزئی را پذیرفته، اما کلیتش همچنان حفظ شده که به گمانم بیان برخی رویدادهایی که این بنا در خود و بر خود دیده، میتواند همچون درسی نه تنها برای گردشگری ما، بلکه حتی دیگر جنبههای زندگی سیاسی و فرهنگیمان باشد.
۲- ایاصوفیه هنگامی که در سده پانزدهم میلادی به دست سلطان محمد فتح شد، نه ویران شد و نه دستکاری چندانی در آن صورت گرفت. جالب است که حتی حوض غسل تعمید هم در آن باقی ماند و البته تبدیل به مکانی برای غسل جسد برخی سلاطین عثمانی همچون سلطان مصطفی و سلطان ابراهیم گردید. ما در تاریخ بهویژه معاصرمان، به موارد زیادی بر میخوریم که بناهای به جا مانده از دیگر خاندانهای مسلمان (و نه همچون بیزانسِ مسیحی)، تعمدا ویران شده (همچون آثار صفوی که در اصفهان به دست ظلالسطان ویران شد) یا مورد بیمهری قرار گرفته تا ویران شود (همچون بیتوجهی به بسیاری از آثار در دوره کنونی).
۳- در ایاصوفیه شما همچنان میتوانید آرامگاه برخی از پادشاهان بیزانس را ببینید؛ بیآنکه کسی ویرانشان کرده باشد. هفده امپراتور و کشیش بیزانسی درون ایاصوفیه به خاک سپرده شدند که به باور برخی پژوهشگران (همچون هینجال اولوچ) بعید است این آرامگاهها از چشم سلطان محمد فاتح به دور مانده باشد؛ اما او از ویران کردن آنها چشمپوشی کرد. مقایسه کنیم با بسیاری از حاکمان ایران که به محض به قدرت رسیدن، ویران کردن آرامگاه شاهان پیشین جزو اولویتهایشان بود. از آخرین مواردش، نبش قبر کریمخان زند توسط آغامحمد خان قاجار و خاک کردن آنها در آستانه کاخش بود تا هر روز او و نزدیکانش آنرا لگدمال کنند. نمونه دیگرش، برخورد نادرست با مومیایی رضاشاه است که دقیقا یکسال پیش در آرامگاه شاه عبدالعظیم کشف شد. به گمانم کسانی که در زمینه تحلیل تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران مطالعه و پژوهش میکنند، بهتر میتوانند پاسخ بدهند چرا در کشوری که روزگاری پس از فتح بابل، به مقدسات مردمان آن سرزمین احترام گذاشته شد و در سراسری امپراتوری گسترده زیر نفوذشان، افراد و گروهها در باورها و دینداری آزاد بودند، چنین شده است.
۴- نکته دیگر، تابلوهای هفت و نیم متریای است که در دوران سلطان عبدالمجید عثمانی در ۱۸۴۷ تا ۱۸۴۹ به دست مصطفی عزت افندی نوشته و در گوشه گوشه ایاصوفیه که آن دوران مسجد بود، نصب گردید. روی هر تابلو یکی از نامها و واژههای «الله»، «محمد»، «ابوبکر»، «عمر»، «عثمان»، «علی»، «حسن» و «حسین» نوشته شده است. بارها در ایاصوفیه دیدهام که ایرانیان با دیدن نامهای امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، شگفتزده میشوند که چرا نام این دو بزرگوار را اهل سنت هم نوشتهاند؟ یادِ گفتگویم با معاون اداره فرهنگ و گردشگری استان قونیه افتادم که میگفت: سالها پیش یکی از مسئولین فرهنگی بلندپایه ایران به آرامگاه مولانا آمده بود، اما از دیدن نام حضرت حسن و حضرت حسین (آنگونه که اهل سنت مینامندشان) در اینجا شگفتزده شد و پرسید مگر شما هم شیعه هستید؟ در واقع این رویدادها نشان میدهد که گفتگویی میان اهل سنت و شیعیان در میان نیست تا یکدیگر را بهتر بشناسند و سوءتفاهمها برطرف شود. اهل سنت نه تنها برای امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا، بلکه برای دیگر امامان شیعه هم احترام زیادی قائل هستند.
۵- دست آخر اینکه پس از انتخابات شهرداریها مشخص میشود که وضعیت ایاصوفیه چه خواهد شد. اما بر پایه شناختی که از مسئولین ترکیه دارم، نهایتا با یک تغییر نام (از موزه به مسجد) روبرو باشیم. سیاستمداران ترکیه سخنانی که جار و جنجال رسانهای به پا کند، زیاد به زبان میآورند؛ اما اولویتشان منافع ملی است و هرگاه احساس کنند سخن یا تصمیمشان پیامدهای منفی دارد، خیلی سریع و بیسر و صدا کوتاه میآیند. از سر گرفتن رابطه پس از بارها درگیری لفظی با مقامهای اسرائیلی، امریکا، اتحادیه اروپا، تنش با روسیه در پی سرنگونی جنگنده این کشور و موارد بسیاری از این دست، گواهی است گویا در این زمینه. در نقطه مقابل، مسئولین ما خیلی اوقات حتی پس از نمایان شدن پیامدهای منفی سخنان و تصمیمهایشان، بر تداوم همان راه پافشاری کرده و زیانهایی که در این راه به منافع ملی وارد میشود را نادیده میگیرند.