شب حادثه سر این موضوع با مادرم جر و بحث کردم. مادربزرگم جلو آمد و مداخله کرد همین هم باعث شد درگیری شدیدتر شود. من در حالیکه عصبانی بودم با چاقو به آنها حمله کردم و هر دو نفرشان را کشتم. بعد هم از خانه فرار کردم و حالا هم از کاری که کردهام پشیمان نیستم و تصورم این است که آن دو باید کشته میشدند.
پسری جوان که بهدلیل اختلافات خانوادگی مادر و مادربزرگش را به قتل رسانده است در حالی در انتظار جلسه دادگاه به سر میبرد که در آخرین بازجوییها گفته از این جنایت پشیمان نیست.
به گزارش شرق، رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که اهالی خیابانی در شیراز در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی گفتند از خانه همسایهشان صدای داد و فریاد به گوش میرسد و به نظر میرسد اتفاق تلخی رخ داده است. مأموران دقایقی بعد خود را به محل حادثه رساندند. این در حالی بود که در همان ابتدا مشخص شد اهالی محل جوانی را که لباسش خونآلود بود در حال فرار از خانه موردنظر مشاهده کردهاند.
مأموران وقتی داخل خانه رفتند خود را در برابر اجساد غرق در خون دو زن دیدند و موضوع را به کارآگاهان ویژه قتل اطلاع دادند. به این ترتیب تیمی از کارآگاهان همراه با متخصصان بررسی صحنه جرم و پزشکی قانونی در محل حادثه حاضر شدند و بررسیهای خود را آغاز کردند. در همان معاینههای اولیه از اجساد معلوم شد دو زن بر اثر اصابت ضربات چاقو دچار خونریزی شدید شده و جان سپردهاند.
کارآگاهان در ادامه پی بردند مقتولان مادر و دختری هستند که با هم زندگی میکردند. از آنجا که هیچ سرقتی از محل جنایت انجام نشده و نشانهای از ورود فردی غریبه به این منزل موجود نبود شکی باقی نماند که این قتل یک جنایت خانوادگی است که با انگیزههای شخصی رقم خورده است.
افسران جنایی سعی کردند با کنکاش در زندگی مقتولان ردی از قاتل یا قاتلان به دست بیاورند. آنها پی بردند زن جوان با اینکه فرزند پسری داشت مدتی قبل بهدلیل اختلافات خانوادگی از شوهر خود جدا شده بود و همراه مادرش زندگی میکرد. همچنین معلوم شد پسر او بهتازگی به این خانه نقل مکان کرده و همراه مادر و مادربزرگش زندگی میکرد. این در حالی بود که هیچ اثری از این پسر ۱۸ ساله وجود نداشت و او از زمان قتل ناپدید شده بود. وقتی این اطلاعات در کنار حرفهای همسایهها که جوانی را در حال فرار مشاهده کرده بودند، قرار گرفت، پسر نوجوان به نام کامران بهعنوان مظنون اصلی قتل شناخته و تحقیقات برای ردیابی و دستگیری او آغاز شد.
کارآگاهان خیلی زود توانستند متهم را بازداشت کنند. او ابتدا وانمود کرد از قتل مادر و مادربزرگش اطلاعی ندارد، اما از لابهلای حرفهایش کاملا پیدا بود که موضوعی بزرگ را پنهان میکند. به همین دلیل بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره کامران به ارتکاب جنایت اقرار کرد.
متهم گفت: وقتی پدر و مادرم از هم جدا شدند من نزد پدرم رفتم، اما در آنجا مشکلات زیادی داشتم و زندگیام کاملا به هم ریخته بود تا اینکه بعد از مدتی مادرم به من پیشنهاد داد با او زندگی کنم. مادرم گفت: از نظر مالی نیز مرا کاملا تأمین میکند و مسئله خاصی رخ نخواهد داد، اما از وقتی به خانه آنها رفتم اوضاع هیچ تغییری نکرد و من مشکل مالی داشتم و زندگیام اصلا روی روال نبود. شب حادثه سر این موضوع با مادرم جر و بحث کردم. مادربزرگم جلو آمد و مداخله کرد همین هم باعث شد درگیری شدیدتر شود. من در حالیکه عصبانی بودم با چاقو به آنها حمله کردم و هر دو نفرشان را کشتم. بعد هم از خانه فرار کردم و حالا هم از کاری که کردهام پشیمان نیستم و تصورم این است که آن دو باید کشته میشدند.
متهم در ادامه تحقیقات صحنه جنایت را بازسازی و بار دیگر بر پشیماننبودن تأکید کرد.
در نهایت متهم روانه زندان شد و پرونده او بعد از صدور کیفرخواست در اختیار قضات دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت و کامران بهزودی پای میز محاکمه میرود.