bato-adv
کد خبر: ۳۹۰۷۲۱

غایبان بزرگ نشست ورشو

نشست ورشو، ظاهرا بهانه اش خاورمیانه است، جایی که آمریکایی ها پس از سال ها تحمیل هزینه های سنگین به ملت های آن در حال کوچ از این منطقه هستند، اما عدم حضور کشورهای کانون تحولات منطقه بویژه عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، این ادعا را نقض می کند؛ بنابراین دوباره باید به اروپا نظر کرد.
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۷

نشست صلح و امنیت خاورمیانه از امروز چهارشنبه به مدت دو روز در ورشو پایتخت لهستان برگزار می‌شود. در این نشست که آمریکایی ها میدان دار آن هستند، کشورهای متحد آمریکا در منطقه از جمله عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی حضور جدی دارند و در مقابل قدرت های جهانی به علاوه بازیگران اصلی منطقه غایبان صحنه اند.

ایده برگزاری این نشست از همان ابتدا با مخالفت روس ها و چینی ها روبه رو شد و قدرت های اصلی اروپا نیز با دیده تردید به آن پرداختند.

آمریکایی ها اولین بار نفوذ ایران در منطقه ' و فعالیت های موشکی ایران را محور اصلی و تمرکز بحث های نشست دانستند، اما بعدا که با مخالفت اروپا و کشورهایی مانند روسیه و چین روبه رو شدند، از موضع خود عقب نشسته و اعلام کردند تمرکز نشست بر مسائل کلان منطقه خاورمیانه است.

**غایبان و حاضران
تا اینجای کار علاوه بر چین و روسیه که با نشست ورشو مخالفت کرده اند، از خاورمیانه کشورهای عراق، لبنان، سوریه و فلسطین که در کانون تحولات منطقه خاورمیانه هستند، اساسا شرکت ندارند، ترکیه درسطح سفیر یعنی پایین ترین سطح حاضر است و تنها اردن و عربستان، امارات، عمان، بحرین، مغرب و کویت در سطح وزیر خارجه در این نشست حضور یافته اند. مصر و تونس نیز در سطح معاونان وزیرخارجه به ورشو رفته اند.

در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپایی نیز فعلا انگلیس در سطح وزیر خارجه شرکت دارد که آن هم اعلام کرده به دلیل تحولات داخلی مربوط به برگزیت، زودتر از موعد، نشست را ترک خواهد کرد و کشورهای فرانسه و آلمان نیز به این نشست اعتنایی نکرده و نماینده ای را به آن گسیل نداشته اند. موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز از همان ابتدا به این نشست روی خوش نشان نداد و اعلام کرد که به ورشو نمی رود.

در قاره سبز، بیشترین حضور در سطح وزیران خارجه را کشورهای حوزه بالکان و اروپای شرقی مانند مجارستان، چک و اسلواکی، دارند که نگران از قدرت گیری دوباره مسکو و بی اعتمادی به اروپای غربی ، به دنبال یک متحد قدرتمند مانند آمریکا هستند.

حالا همه منتظر ابتکار عمل تازه تیم ترامپ رئیس جمهور آمریکا هستند تا مشخص شود او از برگزاری چنین نشستی به دنبال چیست؟

برای پاسخ به این سوال باید به ترکیب و سطح هیات های شرکت کننده در نشست ورشو در کشور لهستان توجه کرد؛ امری که نشان می دهد آمریکایی ها به دنبال یارگیری و ایجاد ائتلافی جدید هستند؛ اما سوال اصلی این است که هدف اصلی از ایجاد یک جبهه جدید کیست؟


آیا آمریکا به دنبال ائتلافی برای مقابله با چین است که ترامپ و این آخری ها بولتون آن را دشمن اصلی آمریکا خوانده اند، یا روسیه پوتین؟

برخی ها هم با توجه به اعلام اولیه شخصیت هایی مانند پمپئو و بولتون معتقدند که هدف اصلی ایجاد یک اجماع جدید علیه ایران است که با توافق برجام در سال 1395 توانست از زیر سایه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل خارج شود.


موافقان این برداشت با توجه به حضور نمایندگان از گروه های تروریستی در این نشست از جمله گروه های معاند جمهوری اسلامی ایران ، معتقدند که هدف اصلی همچنان ایران است، با این حال، برای روشن شدن اینکه هدف اصلی کجاست، باید به مواردی اشاره کرد که می تواند در رمزگشایی از اهداف و نیات تیم ترامپ پرده بردارد.

**کینه توزی های شخصی
ترامپ از هنگام تبلیغات انتخاباتی در 2015 علیه تمام دستاوردهای اوباما قیام و بعد از استقرار در کاخ سفید نیز هرآنچه اوباما امضا کرد، او پاره کرد. خروج از معاهدات و پیمان های بین المللی از جمله پیمان آب و هوایی پاریس عمق کینه ترامپ به اوباما و در کنار آن اتحادیه اروپا را به نمایش گذاشت که در تمام 8 سال ریاست اوباما با او همسو بوده اند، اما خروج از برجام و مقاومت اروپایی در حفظ آن، او را به شدت عصبانی کرد بطوری که در موضوع برجام دچار یک سرخوردگی مفرط شد.

**بن بست های حاکمیتی
تقلا و دست و پا زدن های ترامپ و تیم تندرو وی در سال 2019 و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 2020 تشدید شده است، بنابراین ترامپ نیازمند انتقال بحران داخلی به خارج از مرزهای آمریکاست و به دنبال یک بدیل می گردد؛ حال سوال این است که این بدیل، چین ، روسیه ، ایران یا اتحادیه اروپاست؟

**چالش حزبی
ترامپ اکنون در کوچه های عمدتا بن بست سیاسی گرفتار شده که دمکرات ها برایش ایجاد کرده اند؛ از دیوار مکزیک و آوار خاشقچی تا افتضاح انتخاباتی که در آن کاخ سفید را تصاحب کرد. او اکنون بدترین موقعیت را در روند سیاسی ایالات متحده دارد بطوری که حتی هم حزبی هایش از جمهوری خواهان نیز در ساخت دیوار مکزیک روبه روی او ایستادند.

اما آنچه بیش از همه ترامپ را آزار می دهد، همدلی دمکرات ها با کشورهای اروپایی در همه حوزه هایی است که ترامپ علیه آن به پا خاسته است.

**اروپا یا خاورمیانه؟
اختلافات و رقابت های آمریکا و اتحادیه اروپا امر تازه ای نیست؛ قدرت های اروپایی بارها شانس خود را برای خروج از زیر سایه قدرت اقتصادی و امنیتی آمریکا امتحان کرده اند و برجام آخرین مورد آن بود.
موضوع به حدی جدی است که بعد از بگومگوهای ترامپ و مکرون در یک ماه و نیم گذشته بر سر تشکیل ارتش اروپایی، فرانسه در گردابی از ناآرامی های اجتماعی موسوم به جلیقه زردها فرو رفت و البته درست یا غلط خیلی ها آن را تلنگری از ترامپ به اتحادیه اروپا تلقی کردند و خود ترامپ هم در توئیت هایش تلاش کرد همین برداشت را القا کند.

نمی توان این مساله را نادیده گرفت که سماجت اروپایی ها در موضوع برجام بویژه بعد از رونمایی از سازوکار حمایت از مبادلات تجاری ایران و اروپا، ترامپ را به شدت عصبانی کرده است. از همین رو می توان گفت او برای سازماندهی روابط خارجی خود حالا در شرق اروپا به دنبال یارگیری و ایجاد یک ائتلاف جدید است و به نظر می رسد هدف آن یک صف آرائی جدید مقابل اتحادیه اروپاست.

نشست ورشو، ظاهرا بهانه اش خاورمیانه است، جایی که آمریکایی ها پس از سال ها تحمیل هزینه های سنگین به ملت های آن در حال کوچ از این منطقه هستند، اما عدم حضور کشورهای کانون تحولات منطقه بویژه عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، این ادعا را نقض می کند؛ بنابراین دوباره باید به اروپا نظر کرد.

bato-adv
مجله خواندنی ها