انقلاب اسلامی ایران میراث گرانسنگ مردان و زنان جانبرکفی است که با مبارزات خستگیناپذیر خود در سدههای متمادی، حریم عزت، شرف و حریت خویش را پاس داشتند و ماهیت پلید دژخیمان و ستمگران که کاخ پوشالی حکومت ننگین خود را بر گرده محرومان و شط خون مظلومان بنا کرده بودند، فاش کردند.
بیتردید بصیرت و آگاهی نسبت به علل و انگیزههای پیدایش این انقلاب شکوهمند و نیز اهداف و آرمانهای تعالیبخش آن در چهلمین سالگرد بهبارنشستن این درخت تناور، آنهم از زبان یکی از معماران بزرگ انقلاب، ضرورتی است انکارناپذیر که باعث میشود بار دیگر بر مسئولیت سنگین ادامهدهندگان راه کسانی که این انقلاب را به ثمر نشاندند، تأکید جدی شود و از سوی دیگر نسل جوانی که خود، لحظهلحظه تولد انقلاب اسلامی را درک نکرده و امروز جشن ۴۰سالگی این مولود مبارک را به نظاره نشسته است، با هویت و ماهیت آن بیشتر آشنا شود.
متفکر گرانمایه و عالم مجاهد، استاد شهید آیتالله مطهری در بحبوحه نهضت اسلامی مردم بهپاخاسته ایران در سال ۱۳۵۷ با نگارش بیانیهای به تبیین خاستگاهها و آرمانهای انقلاب اسلامی همت گماشتند و از این طریق، راه را بر هرگونه تحریفی در معرفی چهره پاک و بیآلایش انقلاب از سوی مغرضان و معاندان بستند.
استاد شهید که خود با نثار خون مطهر خویش سهم بزرگی در بالندگی این انقلاب داشتهاند، در این بیانیه علل و عوامل قیام مردم را در پنج مقوله کلی خلاصه کردهاند که حوزههای سیاست (استبداد و استعمار)، فرهنگ و اقتصاد را دربر میگیرد. در بخش هدفها و آرمانها نیز متناظر با پنج مقوله فوق، پنج هدف اساسی را برمیشمارند که تحقق کامل آنها به شکوفایی و سربلندی انقلاب اسلامی منتهی خواهد شد. ظاهرا این بیانیه بنا بوده از طرف جامعه روحانیت مبارز تهران منتشر شود.
با ذکر این مقدمه، توجه خوانندگان محترم را به این بیانیه مهم جلب میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در این روزها که نهضت ملت مسلمان ایران به رهبری روحانیت شجاع و بیدار به مرحله تازهای گام نهاده و اندک اندک جای شایسته خود را در میان نهضتهای آزادیخواهانه و عدالتخواهانه جهان باز میکند و فریاد مظلومیت و اسارت این ملت را به گوش جهانیان میرساند، دستگاه حکومت استبدادی ایران میکوشد با تمام وسایلی که در اختیار دارد، چهره دیگری به این نهضت، چه از نظر خاستگاه و چه از نظر هدفها و آرمانها، بدهد.
از این رو لازم میدانیم برای رفع هرگونه ابهام و جلوگیری از هرگونه قلب و تحریف و به منظور روشنکردن بیشتر افکار جهانیان، به تشریح این نهضت مقدس، نخست از نظر خاستگاه، علل و مقدماتی که خشم و نفرت مردم این سرزمین را برانگیخته و آنان را در یک صف در مقابل حکومت قرار داده است و سپس از نظر هدفها و آرمانها بپردازیم.
نهضت ایران نهضتی ابتدابهساکن نیست؛ ریشههای عمیق متنوعی دارد که به جنبههای مختلف زندگی اجتماعی مردم ایران مربوط میشود.
۱. ملت ایران در تاریخ خود، به استثنای فترتهای کوچک و محدودی، زیر چکمه استبداد به سر برده است و از این رو با اینکه به اعتراف اهل بصیرت یکی از باهوشترین و بااستعدادترین ملل جهان است، نتوانسته است در عرصه بینالمللی استعدادهای خود را بروز دهد. در هفتادواندی سال پیش که از استبداد به ستوه آمده بود، به رهبری روحانیونی آگاه، مجاهد و پایمردی مجاهدینی مسلمان کوشش کرد رژیم آزادی و دموکراسی را در ایران برقرار کند، ولی این دولت مستعجل نپایید و کودتای ۱۲۹۹ که با کودتای ۱۳۳۲ تأکید شد، بساط آزادی و دموکراسی را برچید و حکومت فردی و استبدادی را بار دیگر برقرار کرد. اگر آزادی و دموکراسی محفوظ میماند، ملت ایران امروز در ردیف مترقیترین کشورهای جهان بود، در صورتی که پس از سهربع قرن هنوز از نظر فقر و بیسوادی و فرهنگ و تمدن در ردیف عقبماندهترین کشورهای جهان است. اختناق سیاسی و اجتماعی و محرومیت از آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود یکی از موجبات خشم و نفرت این مردم است.
۲. سیاستهای استعماری همراه با بازگرداندن استبداد به ایران، برای مسخ و بیریشه کردن این مردم و بریدن آنها از اسلام و فرهنگ اصیل و حیاتبخش اسلامی کوشش کرده و میکند ایران را به جاهلیت پیش از اسلام بازگرداند. به این منظور به شکلهای مختلف برای فرهنگی که زاده و پرداخته اسلام و نهضت اسلامی است، شناسنامههای مجعول زردشتی و ایرانی پیش از اسلام صادر میکند. تغییر تاریخ پرافتخار هجری و تبدیل آن به تاریخ ارتجاعی شاهنشاهی، جزئی از برنامه وسیع بازگشت به جاهلیت پیش از اسلام است.
مبارزه آشکار و پنهان دستگاه استبدادی حکومت ایران با اسلام منحصر به این برنامه نیست، با فرمها و شکلها و صورتهای مختلف انجام میشود و، چون از آشکارکردن منویات خود بیمناک است، احیانا در پوشش اسلام با اسلام مبارزه میکند، گاه طرح دانشگاه اسلامی به منظور مسخ معارف اسلامی میریزد و گاه که با دژ تسخیرناپذیر روحانیت روبهرو میشود و آن را بزرگترین خطر برای خود تشخیص میدهد، برنامه فریبکارانه «اسلام منهای روحانیت» را بر زبانها میاندازد و، چون نفوذ روزافزون اسلام را در روحیه جوانان تحصیلکرده احساس میکند، برای مقابله با این ایمان سازنده نوعی مارکسیسم که آن را مارکسیسم دولتی باید نامید، تبلیغ میکند؛ یعنی مارکسیسم منهای جنبههای سیاسی و اقتصادی. تبلیغ جنبههای الحادی مارکسیسم وسیله مارکسیستهای خودفروخته که اکنون مقامات حساسی را در دستگاههای آموزشی و تبلیغی ایران اشغال کردهاند، یکی از برنامههای برملاشده حکومت استبدادی ایران است. امروز دیگر برای ملت ایران تردیدی باقی نمانده که دستگاه حکومتی چه خوابهایی برای اسلام عزیز که آن را سخت گرامی میدارد و در راه آن حاضر است خود را فدا کند، میبیند. برنامههای ضداسلامی دستگاه حکومتی ایران عامل دیگری است که خشم این ملت را برانگیخته و او را با دستگاه حاکمه آشتیناپذیر کرده است.
۳. دستگاه حکومت ایران برای تحکیم موقعیت متزلزل خود به کشف دیگری هم نائل شده و آن تباهکردن روحیهها و تخدیر اندیشهها و فاسدکردن اخلاق مردم، خصوص جوانان است از راه اشاعه فحشا به انواع مختلف و از راه مبتلاکردن مردم به استعمال مواد مخدر از قبیل: هروئین، تریاک و.... ایجاد تسهیلات برای کارخانههای مشروبسازی که سال به سال بر عدد آنها افزوده میشود و ایجاد سینماهایی که به جای فیلمهای آموزشی و اخلاقی صرفا فیلمهای سکسی و جنایی ارائه میدهند، فیلمهای بدآموز تلویزیونی، جشنهای دولتی که نمونهاش جشن هنر شیراز در سال گذشته است، عادتدادن مردم به عیاشی، چاپلوسی، رشوه، باج، قمار، فردپرستی، همه و همه جزء این برنامه است. مردم ایران اینک دریافتهاند که اشاعه فحشا به منظور تضعیف روحیه عموم جزء تدبیر بهاصطلاح امنیتی ایران است و این، عامل دیگر نگرانی این مردم و نفرت آنها از هیئت حاکمه است.
۴. با وجود تبلیغات حکومت ایران، وضع اقتصادی ایران سخت دچار نابسامانی است و آینده وحشتناکی را نشان میدهد. سطح تولیدات کشاورزی به طور عمد و به منظور مصرفکردن تولیدات بیگانه و خارجکردن ارز از کشور و قراردادن اقتصاد کشور بر پایه ثروت موقت و متزلزل نفت، پایین نگه داشته شده است. منابع خدادادی ایران غارت میشود و ثروت بادآورده خرج خرید سلاحهای دورریختنی و نجاتدادن شرکتهای ورشکسته خارجی میشود. سیاست اقتصادی غلط حکومت، گرانی روزافزون قیمتها و ادعای پوچ مبارزه با گرانی، مالیاتهای کمرشکن، عمیقترشدن روزبهروز فاصله طبقاتی، بذل و بخششهای بیجای حکومت ایران و بهکارگرفتن منابع ثروت تنها در راه حفظ موقعیت متزلزل حکومت، همه و همه موجب نگرانی عمیق ملت ایران و وحشت از آینده شده و ملت را به تلاش در راه نجات از این بنبست که به دست حکومت به وجود آمده، وادار کرده است.
۵. وابستگی حکومت ایران به سیاستهای استعماری و محرومماندن ایران از یک سیاست واقعا مستقل که با احساسات و آرمانهای مردم مسلمان ایران منطبق باشد، قراردادن امکانات کشور خصوصا نفت در اختیار اسرائیل جنایتکار که دشمن همه ملل مسلمان جهان است، آزادنبودن فعالیتهای سیاسی و آزادنبودن مطبوعات و انحصار مطبوعات به مطبوعات دولتی که حتی در چاپ یک اعلام فوت و اعلان مجلس ختم باید اجازه بگیرند، جلوگیری از تشکیل احزاب سیاسی و تشکیل یک حزب صوری فرمایشی، ممنوعیت گویندگان مذهبی از بیان حقایق اسلامی، پرشدن زندانها از زندانیان سیاسی و شکنجههای وحشیانه آنها و تبعید آزادمردان به جرم افشاگری و حقیقتگویی و... کاسه صبر این ملت را لبریز کرده و روحانیت شیعه که مسئولیت در امور اجتماعی را در ردیف اولین وظایف شرعی و الهی خود میداند، بر آن داشته که با استمداد از عنایت الهی تا رسیدن به نتیجه نهایی از پای ننشیند.
این بود نمونهای از خاستگاه نهضت و علل و موجبات آن.
اما هدفها و آرمانها:
۱. برچیدهشدن حکومت استبدادی و برقراری نظام دموکراسی طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی رشد و تکامل انسانی و اجتماعی است، اعم از آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اجتماعات همراه با امنیت واقعی قضائی و اجتماعی و بدون دخالت و مزاحمتهای رنگارنگ دستگاههای انتظامی.
۲. لغو جدی همه برنامههای آشکار و پنهان مبارزه با اسلام و فرهنگ حیاتبخش اسلامی.
۳. اجرای دقیق تعلیمات اسلامی با الهام از روحانیون طراز اول آشنا به مقتضیات زمان که وسیله مراجع معظم تقلید تعیین میشدند.
۴. ازبینبردن کانونهای تخدیر و فساد اخلاق که متأسفانه به صورت جزئی از برنامه هیئت حاکمه درآمده است.
۵. اجرای برنامه اقتصادی نوین براساس مبارزه صادقانه با فواصل طبقاتی و بالابردن سطح تولیدات کشاورزی و صنعتیکردن کشور با برنامه صحیح و جلوگیری از اسراف و تبذیر بودجه عمومی به عناوین مختلف به منظور رسیدن به استقلال اقتصادی و پایاندادن به وابستگی اقتصادی و اقتصاد مصرفی کنونی.
۶. آزادی همه کسانی که به جرم دفاع از حریم مقدس اسلام و مخالفت با برنامههای حکومت استبدادی ایران زندانی شدهاند یا از خانه و کاشانه خود تبعید شدهاند.
بار دیگر تأکید میکنم که اجرای همه این خواستهها فرع بر این است که اولین خواسته اجرا شود؛ بدون آن هیچ چیز دیگر عملی نیست و اگر عملی شود مانند همیشه جز صورتسازی، فریب و اغفال نخواهد بود. ملت ایران دیگر فریب سخنان پوچ و وعدههای توخالی را نخواهد خورد و تا ریشهکنکردن استبداد از پای نخواهد نشست و از روحانیت عزیز مانند همیشه پشتیبانی میکند و وعده خدا را که به حمایت اهل حق برمیخیزد، باور دارد و از ذات مقدس او استمداد میجوید که این ملت را در سایه وجود مقدس حجهبنالحسن عجلالله تعالی فرجه تأیید فرماید. سخن خدا حق و وعده او راست است که: و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین. انهم لهم المنصورون؛ و ان جندنا لهم الغالبون [۱].
منبع:
- نامهها و ناگفتهها، انتشارات صدرا، ص. ۱۹۸-۲۰۳.
[۱]. صافّات، ۱۷۱-۱۷۳ [ترجمه: و همانا عهد ما درباره بندگانی که به رسالت فرستادیم سبقت گرفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزی یابند و همیشه سپاه ما غالباند.]