دیوان عالی کشور حکم قصاص مرد جوانی را که متهم است به خاطر درگیری با همسرش، برادر او را کشته است، تأیید کرد.
به گزارش شرق، درگیری میان دو مرد جوان بر اساس محتویات پرونده در دو مرحله اتفاق افتاد که بار دوم داماد خانواده با واردکردن ضربه چاقو برادرزنش را به قتل رساند.
وقتی مأموران با تماس تلفنی شهروندان در جریان این درگیری خونین قرار گرفتند، متهم را که در صحنه حضور داشت، بازداشت کردند. او ابتدا اتهام قتل عمدی برادرزنش را قبول کرد و گفت: همسرم حدود چهار ماه پیش با من قهر کرد و به منزل مادرش رفت. شب قبل از حادثه من دنبال همسرم رفتم و زنگ درِ خانه مادرزنم را زدم اما همسرم اهمیتی نداد و به همین دلیل به خانهام بازگشتم. منزل من با خانه مادرزنم یک کوچه فاصله دارد. زمانیکه به منزلم بازگشتم یکی از برادرزنهایم مقابل درِ خانهام آمد و داد و فریاد کرد. درگیری بین ما چندین بار ادامه داشت تا اینکه برادرزنم رفت و با برادر دیگرش مهرداد (مقتول) برگشت و چندین نفر دیگر را هم به درِ خانه من آورد. زمانیکه آنها دوباره به مقابل خانهام آمدند، با هم درگیر شدیم. در این درگیری، آنها به سمت من حملهور شدند و من با چاقو ضربهای به مقتول زدم. بعد مأموران پلیس رسیدند و من را بازداشت کردند. متهم گفت: من قصدی برای کشتن مهرداد نداشتم چون او برادر همسرم بود و من همسرم را خیلی دوست داشتم و نمیخواستم به او آسیبی وارد شود.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و متهم در شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه محاکمه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانونی دراینباره شد. در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند. آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند: فرزند ما بهعمد و بدون اینکه گناهی مرتکب شود به قتل رسیده است و حاضر به گذشت نیستیم. پسر ما چند فرزند داشت که خیلی کوچک هستند این بچهها پدر میخواهند و زندگی آنها با مشکل مواجه شده و کسی که چنین آسیبی به آنها وارد کرده است، باید مجازات شود.
با توجه به اینکه مقتول فرزند صغیر داشت، نماینده دادستان از سوی رئیس قوه قضائیه برای فرزندان صغیر نیز درخواست قصاص کرد. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من چندین سال بود که با همسرم زندگی میکردم با هم مشکل پیدا میکردیم اما همسرم در نهایت هر بار سر زندگیاش برمیگشت و من را دوست داشت ولی دفعه آخر خانوادهاش قبول نمیکردند آشتی کند. روز حادثه من برای دیدن همسرم رفتم اما یکدفعه اعضای خانوادهاش از خانه بیرون آمدند. بهجز برادرزن و پدرزنم کسانی دیگر هم بودند، آنها به سمت من حمله کردند. هفت یا هشت نفر بودند. من خیلی ترسیدم. وقتی به سمت من یورش آوردند چاقویی را که همیشه در جیبم بود، بیرون آوردم تا از خودم دفاع کنم. برادرزنم به سمت من آمد و میخواست من را بزند که من یک ضربه به او زدم.
متهم در ادامه دفاعیاتش گفت: من قصد کشتن او را نداشتم و چاقو را هم همیشه با خودم حمل میکردم و اینطور نبود که با انگیزه دعوا چاقو با خودم برده باشم. من فقط میخواستم همسرم را ببینم و با او حرف بزنم و موضوع را حل کنیم تا دوباره به خانه برگردد اما خانوادهاش اجازه ندادند و همین من را خیلی ناراحت کرد.
این اظهارات در حالی مطرح شد که بر اساس جزئیات پرونده و گزارش مأموران پلیس، مرد جوان به قصد درگیری به خانه پدرزنش رفته بود.
قاضی رسیدگیکننده به پرونده بخشی از گزارش پلیس را در دادگاه خواند و گفت: در این گزارش آمده است وقتی که تو به خانه پدرزنت رفتی قصد داشتی دعوا درست کنی و با عربدهکشی سعی داشتی آنها را بترسانی. مردم هم با پلیس تماس گرفتند و وقتی پلیس به محل رسید، بهجز پدرزن و برادرزنت کسی آنجا نبود. چطور مدعی هستی هشت نفر از اقوام همسرت آنجا بودند؟ متهم گفت: من این گزارش را قبول ندارم، آنها به من حمله کردند و من از ترس و ناراحتی دست به این کار زدم. ضمن اینکه قصدم فرار از دست برادرزنم بود. نمیخواستم او را بکشم. من میخواستم خودم را نجات بدهم.
با پایان گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به يك بار قصاص با حلقه طناب دار محكوم كردند.
اين پرونده پس از اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارسال شد اما دیوان اعتراض وارده را قبول نکرد و رأی صادره عینا مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به تأیید حکم از سوی دیوان عالی کشور، متهم یک قدم به طناب دار نزدیک شد و درصورتیکه نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند، قصاص خواهد شد.