«مارکسیستها در ابراز عقیده آزاد هستند.» روزنامههای روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب با این تیتر به نقل از امام (ره) بود که آرمان آزادی بیان را یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی اعلام کردند؛ تیتری که همچنان در صدر نقل قولهای به جا مانده از روزهای ابتدایی انقلاب خودنمایی میکند. شاید بتوان مصداق عینیت بخشیدن به این جمله را در مناظرههای تلویزیونی مارکسیستها و مسلمانان در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب دانست؛ مناظراتی که البته ادامهدار نبود و محدود به همان دوران ماند.
به گزارش خبرآنلاین، امروز و در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی این سوال مطرح است که کشور تا چه اندازه در دستیابی به آرمان آزادی بیان موفقیت حاصل کرده؛ آیا حرکتی رو به رشد داشته یا آزادی بیان محدود به تیتر روزنامههای همان روزها و مناظرات تلویزیونی ابتدای انقلاب بوده است؟
عماد افروغ، جامعهشناس، با بیان اینکه توفیقات امروز ما در زمینه آزادی بیان بسیار بیش از قبل از انقلاب است، گفت: اوایل انقلاب اوج تجلی و تبلور آزادی بیان بود، اما حوادثی رقم خورد که متأسفانه مقداری از فضای مطلوب اوایل انقلاب فاصله گرفتیم.
وی ادامه داد: زمانی که مشی مسلحانه در دستور کار برخی از جریانها و گروههای سیاسی قرار گرفت، فضا از سوی متولیان امر محدود شد. اگر چه نه میتوان علت و نه محدودیتهای ناشی از آن را تأیید کرد، اما اگر از فضای باز ابتدای انقلاب سوءاستفاده نشده بود، هیچگاه فضای نسبتاً محدود متعاقب آن شکل نمیگرفت. وقتی مشی مسلحانه اعلام شد از آن زمان بود که سر و کله ماشینهای ضد گلوله پیدا شد و متعاقباً عوارضی بر آن بار شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ممکن است ما حد مطلوب آزادی را نداشته باشیم، اما به طور نسبی آزادی داریم، افزود: البته طبیعی است که مردم به دنبال استفاده از تمام ظرفیتهای قانون اساسی بوده و در این مسیر خواهان سعه صدر بیشتر مسئولان و همچنین پرهیز از تنگ نظری، تفسیرهای غلط از انقلاب اسلامی، تحجرگرایی و دگماتیسم هستند.
وی تاکید کرد: با همه این تفاصیل و با وجود همه موانع موجود بر این باورم که آزادی بیان نسبی در کشور وجود دارد و این گونه نیست که افراد امکان طرح اندیشههای خود را نداشته باشند البته طبق قانون یکسری محدودیتها درباره افراد خاصی که در کارنامه خود سابقه رفتارهای ضدانقلابی و مسلحانه دارند وجود دارد، اما برای افرادی که چنین سوابقی ندارند چنین مانعی وجود ندارد.
افروغ با بیان اینکه باید درباره وجود آزادی بیان منصفانه داوری کرد، ادامه داد: برای اظهار نظر در این زمینه باید از هیجانات سیاسی به دور بود. ببینید زمانی میگوئیم «آزادی هست»، اما زمانی میگوئیم «آزادی هم هست» که اگر چه مطلوب مورد نظر ما مورد نخست است، اما امروز در کشور ما مورد دوم عینیت دارد به این معنی که «آزادی هم هست».
وی با تاکید بر اینکه با لحاظ محدودیتهایی امروز آزادی نسبی بیان در چارچوب قانون وجود دارد، تصریح کرد: ما نباید درباره نبود آزادی بیان بزرگنمایی یا تقلیلگرایانه و با غفلت از سایر نیازها به ویژه نیازهای اقتصادی مردم برخورد کنیم.
افروغ تاکید کرد: این طور نیست که در زمینه آزادی بیان در فضای بسیار مطلوب قرار داشته باشیم، ولی باید قدر آزادی موجود را دانسته و با استفاده از فرصت موجود آن را بسط دهیم که البته بسط این آزادی نیاز به ساز و کارها و ملاحظاتی دارد. در واقع ما نباید بدون اینکه قدر وضع موجود را بدانیم همه چیز را زیر سوال ببریم.
افروغ در پاسخ به سوالی مبنی بر نبود احساس آزادی بیان بین مردم ادامه داد: موضوع احساس آزادی را باید به عنوان یک مقوله مستقل بررسی کرد که چرا مردم احساس میکنند احساس آزادی ندارند یعنی باید در تحقیقی مشخص شود که مردم تا چه اندازه بر این باورند که احساس آزادی ندارند، اگر بپذیریم احساس آزادی وجود ندارد بخشی از آن در ارتباط با تنگنظریها و محدودیتهایی است که هیچ ربطی به قانون اساسی و انقلاب اسلامی ندارد، اما متأسفانه از سوی برخی مدیران اعمال میشود و بخشی دیگر هم مربوط به القائات بیگانگان در بزرگنمایی عدم آزادی بیان در قانون اساسی و انقلاب اسلامی است.
افروغ درباره انتقادهای وارده به عملکرد صداوسیما و تریبونهای نماز جمعه به دلیل انعکاس نظرات گروهی خاص گفت: سوال این است که آیا تریبونهای آزادی بیان و قدرت اجتماعی کشور که میتوان از آنها برای طرح ایده استفاده کرد منحصر به صداوسیما و نماز جمعه است؟ ببینید ما میتوانیم از کانونهای دیگر واجد قدرت اجتماعی از جمله شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برای طرح دیدگاههای خود استفاده کنیم.
افروغ با تاکید بر اینکه رفتار صداوسیما را در اینکه بخواهد با تنگ نظری اعمال سلیقه کند نقد میکنیم، ادامه داد:، اما ما همه داشتههای خود را در سبد قدرت سیاسی قرار نمیدهیم. واقع این است که اهمیت و فضیلت قدرت اجتماعی به مراتب از قدرت سیاسی بیشتر است که باید از آن بهره گرفت.
وی برخورد احساسی و هیجانی با آزادی را ضد آزادی خواند و تصریح کرد: تاکید میکنم ما باید از وضع موجود استفاده کرده و سعی کنیم دامنه آزادی بیان را در چارچوب قانون اساسی گسترش دهیم، در این شرایط هم قانون اساسی را رعایت کردیم و هم میتوانیم ظرفیتهای قانون اساسی را در مواردی بسط بدهیم. بحثهای هیجانی و احساسی کار ما را پیش نمیبرد. در برخورد با آزادی بیان باید از نگاههای سطحی و ژورنالیستی مصطلح بپرهیزیم.
افروغ با تاکید بر اینکه امروز شرایط گفتگو در کشور خفقانگونه نیست، ادامه داد: امروز ما به راحتی با هم صحبت کرده و حتی در برنامههای تلویزیونی به نقد سیستم در تمامی ابعاد آن میپردازیم که باید قدر این شرایط را بدانیم. این در حالی است که قبل از انقلاب کسی جرأت نداشت بگوید بالای چشم شاه ابرو است. به علاوه فردی که خودش آزاد نیست چطور میتواند مدافع آزادی بیان باشد؟ کسی که آزادی را بر اساس میل خود تعریف میکند به راحتی تهدید و تطمیع میشود، اما کسی که آزادی را بر اساس آزادی درونی و معنوی تعریف میکند به راحتی تهدید نمیشود. افراد انقلابی قدر آزادی را میدانند و کسی به راحتی نمیتواند آنها را تطمیع کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: البته شکی نیست که قبل از انقلاب از فضای آزادی بیان در مباحث و مواجهات فکری روشنفکری خوب استفاده میشد، اما متأسفانه این پدیده بعد از انقلاب کم رنگ شد، زیرا آقایان معتقدند ما قدرت داریم و میتوانیم با تکیه بر ابزارهای قدرت جواب آنها را بدهیم.
افروغ تاکید کرد: تاکید میکنم که آزادی بیان امروز در کشور مطلوب نیست، ولی به مراتب مطلوبتر از قبل از انقلاب است.
این استاد دانشگاه آزادیگرایی، توتالیتر و مسئولیت اجتماعی را سه تئوری غالب در آزادی برشمرد و گفت: جالب است بدانید تئوری غالب در آمریکا مسئولیت اجتماعی است. در آمریکا گفته میشود مطبوعات آزاد است، اما از آنجا که رسانهها در قبال مصالح مردم مسئول هستند باید نهادهایی نظارت لازم را داشته باشند که آیا روزنامهها به مصالح و منافع اجتماعی توجه دارند یا خیر؟ بنابراین در آمریکا هم محدودیتهایی در آزادی وجود دارد.
این استاد دانشگاه گفت: اگر کسی مدافع آزادی است باید بزرگ باشد. آدم بزرگ قدر آزادی را میداند و در مرحله بعد در چارچوب قانون اساسی پیش برود و اگر ضعفی در قانون اساسی وجود دارد با تکیه بر ظرفیتهای قانون اساسی میتوان ضعفها را جبران کرد.