«دیدن این فیلم جرم است!» نخستین تجربه کارگردانی رضا زهتابچیان از جمله فیلمهای بخش نگاه نو سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است؛ تجربهای که در طول جشنواره فیلم فجر درباره آن زیاد صحبت خواهد شد و شاید به نوعی بتوان آن را از جمله فیلمهای بحثبرانگیز جشنواره سی و هفتم توصیف کرد. چرایی ساخت این فیلم از زبان کارگردان، محور گفتوگویی است که در ادامه میخوانید:
در نخستین ساخته سینمایی کمی جسورانه عمل کردید و شخصیتهایی که نشان دادید، ویژگیهایی دارند که خیلی نشاندادن آنها در فیلمهای سینمایی متداول نبوده است. اساسا نگاه شما به چه صورت است؟
طرح فیلمنامه این فیلم به سال ۸۴-۸۵ بازمیگردد و روایت این قصه کاملا مستقل از دولتهای مستقر بوده است. آن زمان بسیاری از بخشهای فیلمنامه صرفا یک تخیل بود. من تلاش کردم کار را در حد یک فیلم ضددولت پایین نیاورم، چراکه فیلم ضددولت قطعا تاریخ انقضای خاصی دارد و به نظرم ساختش اشتباه است. زمان نگارش این فیلمنامه، اتفاقا دولتِ وقت بهشدت محبوب بود. زمانی بود که کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» شریعتی را میخواندم و بهشدت تحت تأثیر سخنرانیهای پرسوزوگدازش بودم و میدانید شریعتی هم اساسا معترضپرور است. وقتی به قصه فیلم فکر میکردم، باید آن را به گونهای مینوشتم که قهرمانش تنهاست و با یکسری آدمهای نظاممند که بعد از مدتی عملکرد خودشان به ضد تفکر خودشان تبدیل شده است. مواجه میشد.
آن زمان فیلمنامه فقط نوشته شد یا مراحل پروانه ساخت را هم پشت سر گذاشت؟
فیلمنامه آنقدر تندوتیز و صریح بود که تا مرحله پروانه ساخت نرسید! سال ۹۵ اقدام رسمی کردیم، ولی پروانه ساخت نگرفت. سال ۹۷ هم با اماواگرها و پیچوخمهای زیادی، پروانه ساخت مشروط دادند.
بد نیست درباره قهرمان قصه شما صحبت کنیم؛ شاید آنقدر که قصه ایجاب میکند، در لحظاتی باید آدم جسورتری از آنچه میبینیم باشد و درواقع به این شکل نیست.
دو دلیل دارد؛ اول اینکه او گروگانهای مهمی دارد و خودش میداند که بهراحتی نمیتوانند به او حمله کنند و دلیل دوم اینکه او واقعا چیزی که شما در این موقعیت میبینید، نیست، درواقع اصلا جنگجو نیست. در لحظاتی از فیلم به پیشینه او اشاره میشود که معلم تاریخ است و فقط یک هفته است که فرماندهی پایگاه را دست گرفته است. او دو بار سابقه بازداشت داشته است؛ یکی در دفاع از کارتنخوابها در مقابل مجلس و دومی درگیری با نیروی انتظامی مقابل قوه قضائیه به دلیل مطالبه برخورد قاطع با آقازاده ها. با همه اینها تیغکش نیست. برایم مهم بود همه حرفهایی که از زبان او جاری میشود، مطالبه عمومی باشد. در جایی از فیلم میبینید که مأموران اداره ویژه امنیت از واژه «مردم» برای گفتگو با او استفاده میکنند، چون متوجه حساسیتهای او هستند. باز هم تأکید میکنم که «امیر» جنگجو نیست، صلحطلب است. او یک «انقلابی» نیست، بلکه یک «مسلمان انقلابی» است.
دیالوگهای حمله به سفارت قطعا در بازنویسیها اضافه شده است.
بله. همانطور که گفتم، بهروزرسانیهایی شد. یکی از شخصیتهای این فیلم به اصطلاح آدم کلهشقی است که پیش از این، محافل سیاسی رقیب را به هم میریخت و در بازنویسی، حمله به سفارت جایگزینش شد. طبعا در این حد، دیالوگها متناسب با شرایط روز تغییر کرد.
ا
سم پایگاه شهید موسوی است. انتخاب اسم دلیل خاصی داشت؟
نه اصلا! این اسم از همان سال ۸۵ که داستان را نوشتم، در ذهنم بود. به نظرم در این فیلم آنقدر صریح صحبت میکنیم که اصلا نیازی به این نمادپردازیها نیست.
قطعا یکی از حواشی فیلم این است که بسیاری از نهادها علیه فیلم واکنش نشان خواهند داد. برای این موضوع آماده هستید؟
طبعا نمایش این فیلم واکنشهایی خواهد داشت و امیدوارم با نگاه جامعتری به آن بنگرند. البته این را اضافه کنم که هیچ وقت قصد ساخت این فیلم را به عنوان تجربه نخست نداشتم. نوع نگاه من این نیست که بخواهم صرفا حرف جنجالی بزنم، ولی به هر صورت با توجه به شرایط روزگار ما، در نهایت فیلمنامه این فیلم تصویب و ساخته شد و از این اتفاق هم ناراضی نیستم. گرچه ترجیح و ذائقه باطنیام، سینمای مجید مجیدی بوده و هست.
به این دلیل که حمایت میشدید این فیلم را ساختید؟
به هیچ وجه چنین چیزی نیست. اگر چنین روحیهای داشتم، تا بهحال فیلمهای بیشتری ساخته بودم. به نظرم هر چیزی قیمتی دارد. نشانههایی از روحیات من در فیلم وجود دارد. اقدام به حقطلبی نکتهای است که همواره به آن فکر میکنم. اما بخش دیگری از روحیه من، علاقهمند ساخت فیلمهای کاملا لطیف و شاعرانه است که به امید خدا در آینده به سراغش خواهم رفت.
چطور مهدی زمینپرداز به عنوان شخصیت اصلی فیلم انتخاب شد، با توجه به سابقه بازی او در آثاری اینچنینی، این انتخاب صورت گرفت؟
نه واقعیت این است که «مهدی» را خدا به ما داد. این فیلم از طرف بازیگران بایکوت شده بود و در روزهای پایانی پیشتولید مهدی پیدا شد.
چرا؟
خب، بعضی از آنها از اینکه در این فیلم حضور داشته باشند، میترسیدند. به نظر آنها فیلم بیش از اندازه سیاسی بود. برخی از آنها بهشدت به فیلمنامه علاقهمند بودند، اما ریسک این کار برایشان بالا بود. خوشحالم که نقش محوری کار را مهدی زمینپرداز ایفا کرد. قطعا اگر بار دیگر بخواهم فیلم را بسازم، حتما بازهم او نقش اول فیلم خواهد بود. اصولا به این موضوع قائل نیستم که فیلم باید به ستارهها برای دیدهشدن متکی باشد. این ذهنیت با روحیات من هماهنگ نیست. البته ممکن است در آینده با بازیگرانی همکاری کنم که چهرههای مطرحی در سینما هستند، اما بیش از هر چیز فیلمنامه برایم اولویت است و هرگز به هرقیمتی از حضور بازیگران برای دیدهشدن فیلم استفاده نخواهم کرد. خوشحالم که بازیگران خوبی در این فیلم کنارم بودند؛ بازیگران خوب و خیلی خوبی که امیدوارم همکاری با آنها ادامه داشته باشد و البته عوامل پشت دوربین که بسیار دقیق و هوشمندانه کارشان را انجام دادند؛ از همه آنها سپاسگزارم.